رمان سالتو نوشته مهدی افروزمنش٬ رمانیست در باب کشتی گیری جوان که در فقر بزرگ شده ولی به واسطه استعدادش در کشتی٬ در قشر مرفه جای خودش رو به نوعی ثابت میکنه. اما ورود به این دنیای کاملا متفاوت نیاز به قبول شرایطی هست که از آدم با اخلاق انتظار نمیره!
این رمان بیشتر به دلیل سریال یاغی که در سال 1401 منتشر میشد به محبوبیت بالایی در جماعت کتابخون و حتی فیلم باز دست پیدا کرد. در حدی جماعت فیلم باز میگفتن یه سریال خفن اومده و کتاب بازا میگفتن این از رو کتابشه. در اون زمان یادمه تبلیغ و جو زیادی از فضای مجازی فقط به همین سریال و کتاب اختصاص داده شد. من خودم هم از جماعتی بودم که تصمیم گرفتم یک بار با اشتیاق جماعت پیش برم ولی از اونجا که حوصله سریال رو نداشتم به کتابش بسنده کردم!
این رمان شروعی میخکوب کننده داره و مخاطب با خودش میگه ایول عجب چیز خفنی٬ اونم رمان ایرانی فکرشو بکن. رفته رفته تا اواسط کتاب همه چی داره خوب پیش میره ولی بعدش کم کم فاز رمان کلا کند میشه. مخاطب با جزییات نالازم٬ تن آهسته داستان٬ پیشرفت نه چندان چشمگیر در فرایند داستان و ... کم کم داستان رو فقط سعی به تموم کردن جلو میبره. پایان بندی داستان بسته به مخاطب میتونه متفاوت باشه. بعضی ها میگن خیلی خوبه ولی بعضی ها اعم از خودم آخرش یا انتظار چیز بهتری داشتیم یا یک ادامه. حس کردم با سوال ((خوب که چی؟)) ول شدم! اما در کل از خوندن این رمان پشیمون نیستم. تجربه جالبی بود و ازش لذت رو گرفتم. هیچوقتم سراغ سریالش نرفتم و به هرکی میگفتم فقط کتابشو خوندم با یک جمله عجب خری یا بیکاری هستی مورد خطاب قرار میگرفتم :) تا جایی هم که یادمه خیلی ها دیگه سریال رو دنبال نکردن و قسمت های آخرش طرفدارا رو راضی نکرد. (( با اینکه تفکر غلط و کاملا غیر قابل قبولی در جامعست٬ از دیدن همونایی که از سریال نا امید شدن لذت میبردم :) ))
همونطور که پیش تر اشاره شد٬ داستان در رابطه با پسری کشتیگیر و فقیر هست که در طی یک مسابقه کشتی٬ توجه یک شخص رو به خودش جلب میکنه. شخصی از طبقه بالای جامعه که خودشم زمانی کشتی گیر خفنی بوده. استعداد این پسر چشمشو میگیره و تصمیم میگیره بهش درس بده... و در کنارش فعالیت های باند مواد مخدرشو قدرت ببخشه! درگیری های تقریبا زیادی تو داستان هست٬ از کشتی هم میشه یه اطلاعاتی کسب کرد ولی اگه دنبال نکنید مثل من به جز فن سالتو هیچ چیز دیگه ای یادتون نمیمونه :) خیانت هم فرت و فراوون٬ کثافت کاری٬ رشوه و مقایسه غیر مستقیم طبقات بالا و پایین جامعه که هم از هم بدتر نشون داده میشه تو این رمان ریخته. تهرانی بودن از این رمان تا آخر میریزه:) با اینکه خودم شهرستانیم ولی یه صحنه هایی به خصوص اون بخشی که لب دریا و ساحل هست اصلا انگار امضای تهرانی بودن شده برام :) قصد توهین ندارم و البته به نظرم چیز بدی نیست.
کتابی که مطالعه کردم نسخه الکترونیکی نشر چشمه بود.