MEsfehanian
MEsfehanian
خواندن ۳ دقیقه·۳ سال پیش

اندر حکایت خرید اقساطی از لندو

جونم براتون بگه که راویان اخبار و ناقلان آثار و طوطیان شیرین شکر شیرین گفتار چنین نقل کرده اند که در روزگارانی نه چندان دور در کشور ایران زمین و در زمانی که عرصه اقتصادی بر مردم تنگ آمده بود یک استارتاپی شروع به فعالیت کرد به نام رنتر. این رنتر بعد مدت ها به یک دژ تبدیل شد و نامش را به لندو تغییر داد.

در همان زمان ها مردی از جنس همان مردم به دلیل از دست دادن گوشی موبایلش و بالا بودن قیمت ها در بازار تصمیم به خرید اقساطی از لندو نمود. به همین جهت بار سفر بربست و به سمت دژ لندو رهسپار شد. ابتدای کار بسیار ساده بود و تبلیغات لندو بسیار وسوسه انگیز ولی افتاد مشکلها.

مرد قصه ما رفت و رفقت و رفت تا به در دژ لندو رسید. در زد. برای ورود کلی مشخصات ارائه داد تا اجازه دادند وارد شود. وقتی وارد دژ شد فروشگاه های بزرگ و جذاب رخ نمایی کردند و از میان آن ها تیمچه را برگزید. تیمچه بازار مخصوص لندو بود که همه چیز هم داشت.

مرد از همه جا بی خبر در تیمچه گشت وگذاری کرد و گوشی موبایل خود را انتخاب نمود و به مامور دژ سفارش خود را اطلاع داد. همه چی به خوبی پیش میرفت که ناگهان فهمید که برای دریافت سفارش خود باید از هفت خان لندو عبور کند. پس زره به تن کرد و بر اسب راهوارش سوار شد و به سمت سرنوشت پیش رفت.


خان اول : باز کردن حساب

مرد قصه ما خیلی طول نکشید که به خان اول رسید. می بایست در بانک آینده حساب باز کند. باز کردن حساب در بانک نیاز به رفتن به بانک نبود بلکه با برنامه کلید تمامی مراحل به صورت آنلاین انجام شد ولی برای آن می بایست یک روز در خان اول می ماند.


خان دوم: ارسال مدارک

پس از باز کردن حساب به سمت خان دوم رهسپار شد. در خان دوم مدارک هویتی و مسکونی را باید به مامور میداد. خوشبختانه این خان هم مشکلی برایش نداشت و به راحتی پشت سر گذاشت.


خان سوم: اعتبار سنجی

و اما خان سوم که چالشی بزرگ برای مرد بود. در خان سوم مدارک وی بررسی شد و این روند 3 روز تمام وقت گرفت . وی شانس آورد که مدارکش کامل بود چون شنیده بود که افراتدی بارها و بارها از خان سوم شکست خورده بیرون میرفتند و به خان دوم دیپورت می شدند و دوباره برمیگشتند و سه روز دیگر درگیر خان شوم می گشتند. پس از سه روز به وی اجاز دادند به خان چهارم حرکت کند.


خان چهارم: تنظیم قرارداد

این مرحله گرچه ساده به نظر می رسید ولی 2 روز زمان برد. منتظر ماموری شد که قرارداد را برایش بیاورد. پس از آن چندین صفحه را می بایست امضا می کرد و انگشت می زد.


خان پنجم: تایید نهایی بانک

سخت ترین مرحله از سفر خان پنجم بود. همه چیز به تایید نهایی بانک آینده مربوط میشد. این مرحله نفس گیر سه تا پنج روز طول می کشید. هر لحظه ممکن بود که از همی جا برگشت بزنند و شکست بخورد. ولی مرد تصمیم خودش را گرفته بود و باید از این مرحله عبور می کرد. پس از سه روز انتظار بانک مهر تایید به درخواست وی زد و مرد قصه ما خوشحال و پیروز به سمت خان ششم راه افتاد.


خان ششم: پرداخت قسط اول

مامور لندو دم در خان ششم با یک دکه نشسته بود و درگاه پرداخت قسط اول را برایش باز کرد. مرد باید دست در جیب می کرد و کارت بانکیش را در می آورد و با رمز دوم قسط اول را می پرداخت.


خان هفتم: کد خرید

مرد بعد از آنکه 6 خان را پیوزمندانه گذراند تصور نمی کرد در خان هفتم معطل شود. اما در خان هفتم به وی گفتند باید سه روز دیگر هم صبر کند تا کد خرید به وی تعلق گیرد. مرد قصه ما خسته از گذران شش خان به ناچار قبول کرد تا صبر کند ولی در همان زمان در این فکر بود که حال باید 11ماه آینده خودش را به دژ لندو برساند و اقساط را بپردازد و برگردد.

و این تازه آغاز ماجرا بود.....

لندوخرید اقساطی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید