ارزش گذاری ماجرای دو گانه هاست. دوگانه هایی که تمام داستان بازار سهام تشکیل می دهند. این نوشته به توضیح ۳ تا از این دوگانه ها می پردازه:
اول: دوگانه قیمت و ارزش
نقل قول بسیار مشهوری هست از وارن بافت که میگه: قیمت اون چیزیه که می پردازید و ارزش آن چیزی که به دست می آرید. اون چیزی که مشخص کننده ارزش سهام هست ماجرایی است که در اون شرکت اتفاق میافتد و باعث ارزش آفرینی میشه:
ارزش گذاری و تخمین هریک از پیشرانه های بالا منجر به ارائه ماحصل این دیدگاه که همون «ارزش ذاتی» یا intrinsic value است میشه.
در مقابل این دیدگاه دیدگاه ای دیگه وجود داره که برمبنای قیمت گذاری یک سهام یا سرمایه است. در این دیدگاه قیمت یک سهام رو عرضه و تقاضای آن در بازار تعیین میکنه. عرضه و تقاضا ای که بر مبنای
شکل میگیره.
دو فرآیند بالا به دو نتیجه مجزا که ارزش و قیمت باشند میرسه. دیدگاه سرمایه گذاری بر اساس ارزش و یا value investing که سرمایه گذاران بزرگی چون بن گراهام یا شاگردش وارن بافت به اون معتقدند بر این عقیده است که توجه به تفاوت در این دوگانگی از اهمیت حیاتی برخورداره. و در واقع شناسایی و استفاده از این تفاوت است که باعث سودآوری در سرمایه گذاری میشه. بالا تر بودن ارزش تخمین زده شده از قیمت موجود در بازار انگیزه هر گونه سرمایه گذاری صحیحه و سرمایه گذاری در صورت معکوس بودن این مقایسه به احتمال زیاد منجر به ضرردهی خواهد بود.
توجه به این نکته بسیار ضروریه که سرمایه گذاری ارزش محور که میان ارزش ذاتی یک سهم و قیمت روز موجود در بازار شکافی میبینه و با سرمایهگذاری در آن سهم انتظار داره که در آینده این شکاف بسته شد و از این رشد قیمت از سودی برخوردار بشه باید برای خودش این موضوع رو حل و فصل کنه که چه «عامل» یا عواملی موجب کاهش این شکاف میشن(کاتالیستها» و و از اونجا این دورنما رو هم برای خودش تعیین کنه که این شکاف «چه زمانی» کاهش پیدا خواهد کرد. بدون تشخیص و تعریف این دو پارامتر سرمایه گذاری در یک سهام همچنان مرقون به صرفه نخواهد بود چرا که اگر قیمت سهامی به ارزش ذاتیش نزدیک نشه و یا حتی اگر نزدیک شد این اتفاق در زمانی بسیار طولانی تر از اون رخ بده که سود سرمایه گذاری تعدیل شده بر مبنای ریسک (risk-adjusted profit) بسیار کمتر از سود سرمایه گذاری بدون ریسک باشه انجام چنین سرمایه گذاری عاقلانه نخواهد بود.
دوم: دوگانه اعداد و روایت ها
افراد به صورت ذاتی یا روایت محورند و یا عدد محور. به این معنی که آنچه که در مورد یک رویداد و یا پدیده اونها رو به خودش جلب میکنه کمیت های دخیل در این پدیده یا رویداد هستند(اعداد) و یا اینکه در مقابل کیفیات موثر و منتج از اون پدیده یا رویداد اونها رو به هیجان میاره (روایتها). برخورد هر یک از این دو دسته با مقوله سرمایهگذاری و ارزشگذاری سهام به دو شکل کاملاً متفاوت خواهد بود.
و هر یک از این دو دسته به دلیل محدودیت های شخصیتی خود در مقابل رسک هایی متفاوت در سرمایهگذاری ضرب پذیرند.
آمار و اعدادی که در اختیار افراد عدد محور قرار می گیرند در صورتی که این افراد دسترسی مستقیم به منابع این آمار و اعداد نداشته باشند میتوانند به سادگی مورد دستکاری قرار گرفته و منجر به نتیجه گیری های غلط توسط آنها شوند.
در مقابل هیجان ناشی از روایت های بلندپروازانه و یا بیش از حد خوش بینانه می تواند موجب ارزش گذاری های غیرمنطقی و خیال پردازانه توسط افراد روایت محور شود.
به همین دلیل است که ارزشگذاری خوب پلی است میانه داستان ها و روایت ها. و هیچ یک از این دو مهارت و استعداد بدون تقویت دیگری قابل اعتماد و اتکا نیست.
سوم: دوگانه شک و باور
در انتها باید گفت ارزش گذاری تنها یک فعالیت ذهنی نیست بلکه تمام انرژی و وقتی که بابت این فعالیت توسط سرمایه گذار گذاشته میشه می بایست به نتیجهی عملگرایانه ختم بشه. به این معنی که در صورت شناسایی شکاف میان قیمت و ارزش با در نظر گرفتن شواهدی شامل اعداد و ارقام و وجود روایتی مبنی بر نحوه ایجاد این ارزش و مکانیزم نزدیک شدن ارزش و قیمت،در انتها سرمایهگذار می بایست بر اساس همه این فرایندها تصمیمی مبنی بر خرید و یا صرف نظر کردن از خرید سهام مورد نظر را اتخاذ کنه. سرمایه گذاران پرتجربه میدونن که درست در لحظه تصمیم گیری تمام شبکه های موجود در دنیا یک بار دیگه به سراغ فرد تصمیم گیرنده میان و میتونن قدرت تصمیم گیری رو ازش صلب کنن. حتی پس از تصمیم گیری مثلاً در مورد انجام سرمایه گذاری وقتی سرمایه گذار روند تغییر قیمت سهام در بازار رو بر خلاف پیش بینی خود ببینه دردناکی شکی که در آن زمان براش به وجود میاد هر آن میتونه فرد رو از تصمیم گیری اولیه خودش پشیمون کرده و اونو وادار به لغو تصمیم گیری قبلی و خروج از سرمایه گذاری با ضرردهی بکنه. در مقابل اعتماد بیش از حد به قضاوت اولیه حتی در صورت آشکار شدن شواهدی مخالف آن قضاوت در صورت باور صرف خانه سرمایه گذار میتونه ضرر کوچک اولیه رو به ضرری هنگفت تر بدل کنه. و این دوگانگی شک و باور یکی از دل انگیزترین،دردناک ترین و چالش برانگیز ترین خصوصیات و مختصات سرمایه گذاریه.
تفکر هرچه عمیق تر درباره این دوگانگی هاست که سرمایه گذاران بزرگ تاریخ رو شکل داده. سرمایه گذاری بیشک فعالیتی عمیقتر از اون چیزیه که به نظر افراد عادی و اصطلاحاً «خارج از گود» میاد.