این متن درباره حقوق زنان و برابری جنسیتی است. برابری جنسیتی به این معناست که زنان و مردان باید دارای امکانات، حقوق و مکلفیت های یکسان باشند. این بدان معناست که زنان و مردان باید از قدرت مساوی بوده و از امکانات یکسان برای رفتن به مکتب برخوردار باشند و آنها باید مسئولیت خانه و فرزندان را با همدیگر تقسیم کنند. ما در سویدن در ساحۀ برابری جنسیتی پیشرفت تقریباَ زیاد نموده ایم، اما هنوز هم کار های زیاد وجود دارد که باید انجام داده شود. برای مثال، بسیاری از زنان با وجود تحصیلات و وظایف یکسان، هنوز هم معاش کمتری را نسبت به مردان دریافت می کنند.شما از جمله درمورد برابری جنسیتی وخشونت مردان علیه زنان خواهید خواند. شما همچنان درمورد آنچه خواهید خواند که پارلمان سویدن به منظور برابری بیشتر جنسیتی در سویدن انجام می دهد.
فمینیسم جنبشی است که تلاش می کند جامعه را برابر بسازد. این به این معنی است که فمینیسم می خواهد با مردان و زنان به طور یکسان رفتار شود و حقوق و امکانات یکسانی داشته باشند.
علاوه بر جنسیت، عوامل بیشتری بالای شرایط فرد تاثیر می گذارد. همه زنان فقط به دلیل زن بودن شرایط زندگی یکسانی ندارند. همه مردان نیز این چنین نیستند. عواملی مانند قومیت، سن، گرایش جنسی، مذهب یا معلولیت نیز می توانند بالای امکانات و شرایط افراد در جامعه تاثیرگذار باشند.
برابری به این معنی است که همه انسان ها دارای ارزش یکسان بوده و حقوق آنها باید تامین گردد. برابری دارای مفهوم گسترده تری نسبت به تساوی حقوق می باشد.کنوانسیون رفع هر گونه تبعیض علیۀ زنان
حقوق بشر می گوید که زنان و مردان باید حقوق یکسانی داشته باشند. با این وجود، با زنان اغلب بدتر رفتار می شود. برای مثال، بسیاری از زنان از حق تحصیل و دریافت معاش یکسان برای کار یکسان محروم هستند.
به همین منظور مؤسسه ملل متحد کنوانسیونی را برای حمایت از حقوق زنان و جلوگیری از انواع تبعیض علیه زنان تنظیم کرده است. این، کنوانسیون رفع هر گونه تبعیض علیۀ زنان، نامیده می شود. تقریباً تمام کشورهای مؤسسه ملل متحد کنوانسیون رفع هر گونه تبعیض علیۀ زنان را امضا کرده اند. این بدان معناست که همه کشورها وظیفه دارند هر کاری را که لازم است انجام دهند تا به تبعیض علیه دختران و زنان پایان دهند. سویدن در سال ۱۹۸۰ کنوانسیون رفع هر گونه تبعیض علیۀ زنان را امضا کرد.
هدف از این کنوانسیون این است که کشورها در جهت دستیابی به برابری جنسیتی تلاش کنند. دستیابی به برابری جنسیتی از جمله ارتباط می گیرد به دادن حق آموزش و تحصیلات عالی برای دختران و زنان. این همچنان مربوط به این که زنان باید امکان اجرا کار های حرفه ای را داشته باشند، در مورد زندگی شخص خود و این که با چه کسی می خواهند ازدواج نمایند، بتوانند تصمیم بگیرند. آنها همچنان نباید ضرورت داشته باشند تا خشونت توسط شوهران شان و یا دیگر افراد نزدیک به خود را تحمل کنند. همه زنان و دختران باید این حقوق را داشته باشند و باید قادر به تصمیم گیری در مورد زندگی خود باشند.
مثال های زیادی از نابرابری جامعه وجود دارد. دراینجا چند مثال آورده شده است:
پارلمان سویدن تصمیم گرفته است که سویدن باید سیاست برابری جنسیتی داشته باشد. هدف ازسیاست برابری جنسیتی این است که زنان و مردان باید از قدرت یکسان برای شکل دادن جامعه و زندگی خود برخوردار باشند. درسویدن دو جنسیت قانونی وجود دارد، زن و مرد. اینها سیاست هایی هستند که برابری جنسیتی بر اساس آنها پایه گذاری شده است. همجنان افرادی نیز وجود دارند که نه خود را به عنوان زنان تعریف می کنند و نه هم مردان، یا هم افرادی که دارای یک جنیست دیگر به غیر از آنچه که در هنگام تولد برای شان اختصاص داده شده است، می باشند.
حکومت، ادارات دولتی، ناحیه ها و شاروالی ها باید برای دستیابی به اهداف سیاست برابری جنسیتی درسویدن تلاش کنند. سیاست برابری جنسیتی شش هدف فرعی دارد. اهداف فرعی در موضوعاتی تمرکز دارند که درآنها اختلافات بین زنان ومردان درسویدن زیاد است.
امروز در بخش های مختلف جامعه قدرت میان زن و مرد به طور نا برابر تقسیم شده است. مردان در مقایسه به زنان در مکاتب عالی و پوهنتون ها بیشتر دارای مقام های بلند می باشند. همچنان تعداد مردان که در راس شرکت ها قرار دارند نیز بیشتر است. تعداد مردانی که دارای موقعیتهایی با قدرت زیاد هستند نیز بیشتر از زنان هستند. برای مثال، سویدن تنها یک نخست وزیر زن داشته است. تا قبل از اینکه ماگدالنا اندرسون Magdalena Andersson در سال ۲۰۲۱ نخست وزیر شود، همه نخست وزیران مرد بودند. اولین نخست وزیر سویدن در سال ۱۸۷۶ شروع به کار کرد.
بازار کار برای زنان و مردان متفاوت بنظرمیرسد. به طور مثال زنان بیشتردر بخش های خدمات صحی و مراقبتی و آموزش کار می کنند درحالی که تعداد بیشتر مردان دربخش های صنعت و تخنیک کار می کنند. معمولاَ معاشات در آن بخش های که بیشتر مردان در آنها کار می کنند در مقایسه به بخش های که بیشتر زنان در آنها کار می کنند، زیادتر می باشد. حتی زمانی که زنان و مردان دارای عین وظایف کاری نیز باشند، مردان می توانند پول بیشتر بدست بیآورند. زنان در مقایسه به مردان بیشتر به شکل نیمه وقت کار می کنند، بیشتر در مرخصی والدین بسر می برند و اکثراَ از کودکان مریض مراقبت می کنند. به همین دلیل معمولاَ تفاوت میان معاشات و معاشات تقاعدی زنان و مردان زیاد می باشد.
آنچه مطابق با معیار برای مردان و زنان مناسب است می تواند در انتخاب تحصیلات و حرفه آنها تأثیر بگذارد. این امر باعث می شود که بازار کار برای زنان و مردان متفاوت باشد. نتایج مطالعات نیز نشان می دهد که پسران در مقایسه به دختران مکتب را بدتر به پایان رسانده و در مقایسه به دختران دارای نمرات کمتر می باشند. دختران اغلب در مکتب بیشتر احساس اضطراب نموده و حال شان بدتر می باشد.
زنان درخانه کار های بیشتر را انجام می دهند مانند نظافت، پختن غذا و مراقبت از فرزندان. زنان همچنان تا حد زیاد از نزدکان خود، حتی نزدیکان شریک زندگی خود نیز مراقبت می کنند. اینها دلایلی است که چرا بسیاری از زنان به طور پاره وقت کار می کنند. بنابراین زنان اغلب نسبت به مردان پول کمتری بدست می آورند.
زنان و مردان خدمات مراقبتی را مطابق شرایط یکسان دریافت نمی کنند. بیماری روانی در زنان بیشتر از مردان تشخیص داده میشود. غیبت زنان به دلیل مریضی تقریباَ دو برابر بیشتر از مردان است. مردان بیشتر از زنان با الکول یا مواد مخدر مشکل دارند. مردان بیشتراز زنان خودکشی می کنند.
بخش بزرگی از خشونت هایی که علیه دختران و زنان صورت می گیرد در داخل فامیل صورت می گیرد. این معمولاً مردان هستند که ازخشونت استفاده می کنند. به طور قابل توجهی زنان بیشتر از مردان مورد آزار جنسی قرار می گیرند. همه ساله زنان زیادی توسط مردانی که با آنها رابطه دارند یا با آنها رابطه داشته اند به قتل می رسند.
برای اینکه اهداف سیاست برابری جنسیتی به واقعیت تبدیل شود، تصمیمات سیاسی و تغییرات قانونگذاری در میان چیزهای دیگر مورد نیاز است. دراینجا چند مثال از تغییرات درقانون وجود دارد که باعث شده است سویدن بیشتر یکسان شود:
خشونت در روابط نزدیک و خشونت و ستم مرتبط به ناموس درسراسر جهان رخ می دهد. مبارزه در برابر خشونت یک کار جهانیست که اساس آن را چندین کنوانسیون تشکل می دهد. مانند کنوانسیون رفع هر گونه تبعیض علیۀ زنان و کنوانسیون حقوق کودک. سویدن قوانین متعددی را تصویب نموده است تا همه انواع خشونت را غیرقانونی اعلام کند، هم خشونت علیه زنان و دختران و هم علیه پسران و مردان.
خشونت معمول است و می تواند موارد مختلفی باشد. به طور مثال این می تواند لت و کوب شدن، با کلمات زشت مورد خطاب قرار گرفتن یا برخلاف میل برای رابطۀ جنسی وادار شدن، باشد.
هرگاه شخص توسط یکی از نزدیکان خودش مورد بدرفتاری قراربگیرد، خشونت در روابط نزدیک نامیده می شود. برای مثال، فرد ممکن است توسط شوهر، همسر، هم زیست، شریک زندگی، والدین یا یکی از نزدیکان خود، مورد خشونت قرار بگیرد.
معمولاَ خشونت در روابط نزدیک ترکیبی است از خشونت های روحی، جسمی و جنسی. این می تواند صدا زدن یک شخص با کلمات زشت مانند پست، هرزه یا احمق باشد. این (خشونت) می تواند طوری باشد که وسائل شخص از بین برده شود، به شخص اجازه داده نشود از خود پول داشته باشد و یا هم از خود دارای رمز ورودی برای حساب های دیجیتال (انترنت) باشد. این همجنان می تواند طوری باشد که شخص در معرض تجاوز جنسی، تهدیدات جدی و لت و کوب قرار بگیرد.
دربرخی از خانواده و اقوام دیدگاه های سخت و شدیدی در مورد چگونگی رفتار زنان و دختران وجود دارد. این می تواند مقررات فامیلی باشد که می گوید با چه کسی می توانند معاشرت کنند، مجاز به پوشیدن چه لباسی هستند و تا زمانی که با کسی ازدواج نکنند باید باکره باشند.این همچنان ممکن است مقررات باشد در این مورد کدام نوع گرایش یا تمایل جنسی برای خانواده یا قوم پذیرفتنی است. گاهی کافی است که سوء ظن هایی وجود داشته باشد که اتفاقی افتاده است. اگرفردی به دلیل زیر پا گذاشتن قوانین خانواده یا اقوام مجازات شود، خشونت یا ستم ناموسی نامیده می شود.
خشونت و ستم ناموسی نوعی از خشونت مردان است علیۀ زنان. اغلب چندین نفر مشترکاً خشونت یا ستم را انجام می دهند. افراد مرتکب شده لازم نیست شریک زندگی شخص باشند. این می تواند درعوض می تواند پدرومادر، خواهروبرادر، اقوام یا نزدیکان خانواده باشند. خانواده یا اقوام از خشونت استفاده می کنند تا آن عزت را که خس می کنند از دست دادند، دوباره بدست بیآورند. کسانی که خود درستم سهیم هستند نیز ممکن است خود شان نیز آسیب پذیر باشند، مانند مادران و مردان جوان. این فقط زنان و دختران نیستند که در معرض خشونت و ستم ناموسی قرار دارند، بلکه پسران، مردان و دگرباشان نیزدرمعرض این خطر قرار دارند.
خشونت می تواند متفاوت به نظر برسد. این می تواند خشونت فیزیکی، تهدید جدی برای خشونت فیزیکی و در موارد شدید، همچنین خشونت مرگبار باشد. خشونت همچنین می تواند کنترل و نظارت شدید نیزباشد. این می تواند به طور مثال چنین باشد که شخص وادار به ازدواج گردد، هر چند او خودش خواهان این کار نباشد. در سویدن، مجبور کردن شخصی به ازدواج برخلاف میل خودش و ازدواج با یک فرد زیر ۱۸ سال غیرقانونی است. این جرایم را جرایم ازدواج اجباری و جرایم ازدواج کودکان می نامند. همچنان وادار ساختن زن برای ختنه شدن یا هم وادار ساختن یک شخص به سفر به خارج از کشور برای ازدواج نمودن و یا اجرای ختنه زن، نیز جرم می باشد. درصورت وجود خطر ازدواج و یا ختنه زن، اداره خدمات اجتماعی می توانند در مورد ممنوعیت سفرتصمیم بگیرد.