بسیار کم طعم پیروزی را چشیده ایم و زیاد با شکست روبرو شده ایم و این یعنی زیاد فرصت ها را از دست داده ایم. فقط میگیم فرصت را از دست دادیم ولی موضوع فراتر از آن چیزی است که فکر می کنیم، هزینه فرصت مهم تر از خود فرصته، به بیان ساده تر وقتی شما فرصتی را از دست میدهید در اصل هزینه از دست دادن نتیجه فرصت را به خودتون تحمیل کردید. تصور کنید دو تیم فوتبال با هم مسابقه میدهند و برنده بازی، جام را می بره خونه، تیمی که می بازه فرصت مقام اولی را از دست میده ولی تیمی که میبره غیر از بردن جام و گرفتن جایزه، نفرات تیم بدلیل بازی خوبشون جذب تیم های برتر می شوند و قرار دادهای خوبی منعقد می کنند، بعضی از هاشون تبلیغات گران میگیرند، مشهور می شوند و در مسابقات بعدی مورد حمایت طرفدارانشون قرار می گیرند، حس بهتری دارند و حس خوبی را به طرفدارانشون میدهند، روحیه همبستگی شان بیشتر میشه و چی بگم از پیامدهای خوب بردن در مسابقه فوتبالشون، همه ی اینها را برعکس کنید و به تیم بازنده بگید اینها را تیم برنده بدست آورده.
برای اینکه بدونید چقدر از دست دادن فرصت مهمه، فقط کافیه با یک "اگر" جملاتتون را بنویسید و بعد ببینید چقدر استاد از دست دادن فرصت هستید، فقط سعی کنید جملاتتون را آزاد کنید.
من اگر این ماشین را خریده بودم نظر فلانی را برای شراکت گرفته بودم، و بعد باهاش شریک شده بودم و فلان کارگاه را زده بودیم و اِن تومان در ماه سود می کردم و بعد ماشینم را بهتر میکردم و دوباره در یک شراکت بزرگتر با فلانی شرکت میکردم و یک کارخانه آنچنانی میزدم و دیگه نونم تو روغن بود ....
من اگر با فلانی ازدواج میکردم، من اگر فلانی مغازه را زده بودم، من اگر با فلانی دوست بودم، من اگر فلان آزمون و مصاحبه را رفته بودم، من اگر فلان سفر را رفته بودم، من اگر فلان خونه را خریده بودم و ...
فقط حواستون باشه، اگرها به حسرت و بازخورد منفی تبدیل نشه.
