بسیاری از تحلیلگران و سرمایه گذاران به طور یکسان از ارزشگذاری و قیمتگذاری به طور متناوب استفاده می کنند. با این حال ، هر دو ماهیت متفاوتی با یکدیگر دارند. به طور دقیقتر ، ارزشگذاری بر پایهی اصول تجاری و پیشران های ارزش ذاتی آن (جریان نقدی دارایی های موجود، ریسک ها و رشد جریان نقدی و کیفیت رشد) است و تمرکز اصلی در توانایی شرکت برای رشد جریان نقدی احتمالی است. برخلاف آن ، قیمتگذاری به ویژه قیمت یک دارایی بر اساس منحنی عرضه و تقاضای بازار عمومی است. از این رو ، فقط توسط اصول تجاری مشخص نمیشود. در عوض ، بیشتر تحت تأثیر حرکت و احساسات بازار ، اطلاعات تدریجی و پیامدهای عدم نقدینگی بالقوه است. بدیهی است که نیروهای بازار می توانند قیمت سهام را به وجود آورند تا پویایی خود را ایجاد کنند و از این طریق از ارزش ذاتی یک شرکت منحرف شوند. این انحراف منجر به ایجاد شکاف بین ارزشگذاری و قیمتگذاری می شود (داموداران، 2016). . قیمت مقدار پولی است که برای به دست آوردن کالا یا خدمات پرداخت می شود و ممکن است لزوماً ارزش آن کالا یا خدمات را همواره منعکس نکند. قیمیت بر اساس عرضه و تقاضا و شرایط اقتصادی و سیاسی متفاوت است، یعنی ممکن است قیمت بالاتر یا پایینتراز ارزش کالا یا خدمتی باشد که برای آن پرداخت شده است(نورهان آیدین2017).
منبع: داموداران2016، نورهان آیدین2017