ویرگول
ورودثبت نام
مهدیج
مهدیج
خواندن ۴ دقیقه·۴ سال پیش

توالت

هیچ توالتی توالت خونه ی خود آدم نمیشه . یه مدت ماشینم تعمیرگاه بود و مجبور بودم با اسنپ برم شرکت و برگردم . یکی از این روزها ، قبل از اینکه اسنپ بگیرم یه لقمه ی نون پنیر ریزی برای خودم گرفتم و در حین خوردن لقمه ، اسنپ هم گرفتم . هنوز در حال جویدن نون و پنیر بودم که احساس کردم که احتمالا تا چند دیقه دیگه توالت لازم میشم . نمیدونم شما هم اینجوری هستین یا نه ، اینجوری که دقایقی قبل از نیاز به قضای حاجت ، چیزی در ناخودآگاه وجودتون ، بهتون بشارت میده که مستراح در انتظار شماست . حالا اسنپ هم گرفته بودم و چند دقیقه دیگه می رسید جلوی در . سر دوراهی نه چندان مهمی گیر کرده بودم . با خودم گفتم حالا میرم دستشویی ، نهایتا یکی دو دقیقه ای راننده اسنپ منتظر میمونه و ازش عذر خواهی میکنم . ولی خب طبق معمول اینجور وقتها ، چنانکه افتد و دانی ، کار به درازا کشید و راننده تقریبا ده دقیقه ای منتظر بنده بود . البته که در حین انجام عملیات بنده به ایشون پیامی دادم و نوشتم که کار ضروری پیش اومده و متاسفانه باید دقایقی صبر کنید و صد البته بنده مبلغی مازاد بر اجرت معین ، پرداخت خواهم کرد . راننده هم بدون هیچ دیالوگ اضافه ای نوشت : منتظر می مانم . این دیالوگ واقعا تاثیر بسزایی در روند کار داشت . حتما شما هم قبول دارید که آسودگی خیال و آرامش ذهنی در توالت از اون نعمتهاییه که وقتی نداری قدرشو میفهمی . ولی من خوشبختانه همون لحظات که با خوندن دیالوگ راننده ، اون آرامش درونی رو پیدا کردم ، به این امر واقف بودم و قدرشو میدونستم . سرتون رو درد نیارم ، خلاصه که با خیال راحت کار رو به اتمام رسوندم و سیفون رو کشیدم و جلوی آینه موهامو مرتب کردم و از دستشویی خارج شدم و از خونه زدم بیرون . راننده داخل ماشین جلوی در منتظر بود ، همون اول کار ، سوار که شدم ازش به خاطر تاخیر عذرخواهی کردم و راننده در جواب گفت : خواهش میکنم و راه افتاد . کمی بعد گفت : به هر حال پیش میاد . یه جوری این جمله رو گفت که حس کردم انگار میدونه من چرا دیر کردم . با خودم گفتم نکنه اینقدر توی توالت موندم که بو گرفتم . بدون که توجه راننده رو جلب کنم ، اون دستی که باهاش شلنگ توالتو نگه میدارم ، نه ، اونیکی رو آوردم بالا نزدیک دماغم و بو کردم . بوی مایع دستشویی می داد و خیلی بعید بود که راننده به خاطر بوی مایع دستشویی چیزی فهمیده باشه . با اینحال شیشه ماشینو پایین کشیدم و دست راستم ، همون دست غیر شلنگی رو ، گذاشتم لبه پنجره که باد بهش بخوره و اگر احیانا بویی در کار هست ، بشوره ببره . تمام مسیر که البته طولانی هم نبود تو فکر و خیال توالت و بو و راننده و این چیزا بودم . وقتی که رسیدیم به مقصد ، قبل از پیاده شدن 10 تومن گذاشتم کنار دنده ماشین و در حین باز کردن در ماشین گفتم : خیلی ممنونم ، هزینه اسنپ رو هم آنلاین پرداخت کردم . راننده تشکر کرد و گفت : معذرت میخوام بی ادبی نباشه ، جسارتا ، زیپ شلوارتون بازه . زیپ شلوارو نگاه کردم و گفتم : اوه ببخشید و سریع زیپو کشیدم بالا . راننده گفت : خواهش میکنم، به هر حال پیش میاد ، واقعیت اینه که هیچ توالتی توالت خونه ی خود آدم نمیشه . با لبخند گفتم : بله، دقیقا . راننده هم لبخندی زد و از هم خداحافظی کردیم .

توالتآرامشتاکسیمستراح
فیلم و سفر دوست دارم . گاهی می نویسم .
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید