اهمیت و نفوذ برندها در زندگی امروز بر هیچ کس پوشیده نیست. هدف مقدس برند "شناساندن ماموریت" یک مجموعه به جامعه هدف خود است. بازاریابی، یک فرآیند گسترده سازمانی است و اهميت آن بسيار بيشتر از آن است كه صرفا به واحد بازاریابی محدود شود، به همین سیاق، برند نیز محرکهای برای کل سازمان محسوب میشود. برند سازی در سالیان اخیر هیاهوی زیادی ایجاد کرده است. برند تنها یک عبارت یا کلمه نیست : برپايي یک برندِ قدرتمند نیازمند محصولات ارزشی توانمند است .
در گذشته بت ها با چوب و سنگ ساخته می شد اما بت واره های دنیای امروز با "واژگان" ساخته می شود.
برند ها به دلیل داشتن قدرت زیاد میتوانند تاثیرات روانشناختی گسترده در مخاطبان ایجاد نمایند. آنها حس خود باوری را تقویت میکنند، نگرش ها و ارزش ها را کاملا تغییر می دهند و به عنوان عامل مهمی در تصمیم گیری خرید، بر رفتار مصرف کننده تاثیر به سزایی دارند. برندها همچنین بر چگونگی استفاده مصرفکنندگان از زبان نیز تاثیر می گذارند – یعنی میتوانند باعث تبلیغات دهان به دهان مثبت در میان آنها شوند.
با این که مدیران تمرکز زیادی بر برند دارند اما 70 % برندها در طول زمان شکست می خورند . برخی دلایل آن به شرح زیر است:
- فراموشی برند: زمانی که مشتریان نمی دانند یک برند نماینده چیست آن برند دچار بحران هویت و فراموشی می شود.
- خودبینی برند: گاهی اوقات برندها اهمیت و قابلیت خود را بیش از حد تخمین می زنند و یا غرق در خود می شوند بنابر این نمی توانند به عنوان یک ناظر بیرونی به برند خود بی طرفانه نگاه کنند.
- فرسایش برند: برخی اوقات مشتریان بدون دلیل خاصی از برندها خسته و زده میشوند. این امر برای برند های قدیمی بسیار رخ می دهد.
- خودبزرگ بینی برند: خود بزرگ بینی برند یکی از تبعات خود بینی برند است. هنگام بروز این حالت برند می خواهد بازار تمام محصولات را در دست بگیرد.
- نامربوط شدن برند: با تکامل سریع بازارها برخی از برند ها از مد افتاده یا قدیمی می شوند.