Mehdi Rezaei
Mehdi Rezaei
خواندن ۸ دقیقه·۵ سال پیش

کوله پشتی یک کارمندکارآفرین خوشحال از سال ۹۸

لازم نیست همه کارآفرین بشیم
لازم نیست همه کارآفرین بشیم


وقتی به سال گذشته نگاه میکنم میبینم چقد وقتی از یه چیزی تعریفی نداریم میتونیم تصور اشتباه در موردش داشته باشیم.۳سال پیش وقتی از سربازی برگشتم تقریبا مثل هر جوان ایرانی توهم کارآفرینی و داشتن استارت آپ داشتم و چقد اسیر شعار های لعنت به کارمندیو این داستانا بودم.خوشبختانه بخاطر آدم های که دورم بودن این توهم به مسیر خوبی هدایت شد درسته موفق نشدم ولی کلی تجربه کسب کردم.البته که از قدیم میگن قمار باز اگه نگه به درک چی بگه؟.

ایده اولیم ایده ساخت یه پلتفرم خرید و فروش کتاب صوتی بود طرح خوبی داشتم به جاهای خوبی رسیدم ولی خب سنی نداشتم و بی تجربه با یه سری وعده از طرف تیم کامل تری که این کارو انجام میدادن و بعد ها از خدابیامرز سرآوا هم جذب سرمایه کردن و کماکان فعال هستن....همه چیز رو معلق کردم.

اول وب سایتی که با هزارتومن هزارتومن پول طراحیش رو داده بودم و بعد از ۱ سال تلاش رسیده بود به فروش و بازدید خوب روزانه رو آوردمش پایین بعد کانال تلگرامی که ازش فروش کتاب داشتم رو جمع کردم به امید اینکه برم توی همون مجموعه کار کنم و کار یاد بگیرم و سهام بگیرم :))))واقعا ساده بودم و کم سن که خب دور زده شدم.بعد از چند سری رفت و آمد به تهران برای جلسه و جمع کردن کامل وب سایت,کانال و پیج.رفتم تو فاز پیچ و اینکه دیگه گوشیم جواب داده نشد

تجربه دوم رو رفتم سراغ یه اشل کوچیک از پلتفرم های خدماتی توی شهر خودمون یعنی کاشان.پسر تقریبا برعکس هرچیزی که روی کاغذ حساب کرده بودیم شد و از شدت حجم سرویس توی ماه اول شروع کارمون داشتیم له میشدیم با سرویس کولر آبی شروع کردیم و تماس ها رفت به سمت اینکه یخچالمون خرابه,ماهوار هم درست میکنید؟سرویس کامل برقکشی ساختمون سرویس کامل لوله کشی آپارتمان ۴ طبقه و کلی سرویس دیگه خیلی عجیب بود واقعیتش انتظار نداشتم انقد ایده اولیم جواب بده داشتم عالی پیش میرفتیم.

خودم نیرو استخدام میکردم خودم تراکت طراحی میکردم خودم توی خیابونا تراکت میچسبوندم خودم مسئول ثبت سفارش بودم و خودم مسئول پیگیری نیروها,مسئول تولید محتوا شبکه های اجتماعی هرچیزی که بود خودم بودم.تنها بودم از یه جایی دیدم تنهایی سخته کم تجربگی کردم همه چیزو ول کردم از یه جایی دیگه نرفتم مرکز رشد و هر مشتری که زنگ میزد رو بهش می گفتم که فعلا سرویسی نداریم و همه چیز معلق شده.
شروع کردم فیریلنسری کار کردن حدود ۹ ماه و شعارمم این بود هیچوقت کارمند نمیشم.اوضاع هم از نظر مالی خوب بود

در بالاترین سطح غرور ممکن داشتم از خیابون رد میشدم ماشین زد زیر پام پرتم کرد اونور همه چیز کلا یه جور دیگه شد.۳ روز قبل از اینکه تصادف کنم رفتم توی یه شرکت تولید فرش ماشینی به عنوان نیروی سوشال مدیا فعال شدم و البته مطمئن بودم که بیشتر از یک ماه واینمیستم یا ترجیح میدادم بگم پروژه ای کار میکنم و همش به خودم میگفتم این برای تجربست تو قرار نیست کارمند باشی این برای تجربست تو قرار نیست کارمند باشی تکرار تکرار تکرار.بعد از تصادف خیلی از پروژه هام رو از دست دادم هم دست راستمو جراحی کردم هم خونه نشین بودم.شروع کردم کنکاش کردن توی کارمندی به دوتا تعریف خوب رسیدم.

۱. لازم نیست همه کارآفرین بشن و این اتفاق حداقل توی شرایط الان کشور ما اصلا چیز آسونی نیست حتی توی اشل کوچیک.اسیر جملات انگیزشی نشین.شکست مقدمه پیروزی نیست همیشه.این یه فاز اشتباه هست شکست گاهی پرتتون میکنه ته چاه.
۲. اگه قراره کارآفرین بشید حداقل نظر من اینه یه جایی پروسه کارمندی رو طی کرده باشین یکم حداقل حقایق واقعی کسب و کارها رو بیرون از کتاب ها و وبلاگ ها ببینید.قشنگ آشنا بشید با مسائلی مثل خوردن پولتون.جور نشدن وام.مشکل توی مجوز ها و....

کارمند هایی هستن که شرایط خوبی دارن و اتفاقا دنبال کارآفرینی داخل سازمانشون هستن من شدم دقیقا چنین آدمی و خب این کار بهم لذت,تجربه و حس خیلی بهتری میداد نسبت به روزهایی که باید خودم یه نفره برای یه آینده شغلی نامعلوم تلاش میکردم.و البته رفتم که کار سوشال مدیا بکنم ولی انقد همه چیز جذاب پیش رفت تونستم وارد بحث فروش فرش توی داخل کشور و حوزه ای که همیشه بهش علاقمند بودم یعنی صادرات فرش وارد بشم.هنوز حس اولین باری که تونستم یه چیزیو از صفر تا صد صادراتشو خودم به تنهایی انجام بدم یادم نمیره حس خوبی بود خیلی و این رو مدیون اعتماد آدم هایی هستم که بهم آزادی عمل دادن.

لطفا درگیر اینفوگرافی های مسخره مقایسه بین کارمند و کارآفرین نشید.کارآفرینی توی ایران حداقل توی حوزه استارتاپ یعنی همه تلاشتو کامل بکن وقتتو,هزینتو همه چیرو فدا کن که شاید تو فضای عدم قطعیت با شانس ۱ درصد موفق بشی که اگرم شدی احتمالا یه روز از خواب بیدار میشی میبینی وب سایتتو فیلتر کردن. شاید یه روز برید کارمندی و دنبال گندم باشید ولی وسط راه به گنج هم برسید.کسی نمیتونه قطعی بهتون بگه هرکس که کارمنده بدبخته هرکس کارآفرینه خوشحال و عاقبت بخیر




بدترین اشتباهم توی سال ۹۸ چی بود ؟

اگه قرار باشه بگم توی سال ۹۸ چه چیزی رو از توی کولم خالی کردم و بیرون ریختم باید بگم خیلی جدی تصمیم گرفتم حتی اگه شده کار مجانی بکنم ولی قیمت کارمو بی دلیل پایین نیارم یا کاری رو قبول نکنم که مطمئنم دارم کمتر از ارزشش دریافت میکنم

یه اخلاق بدی که من حداقل داشتم این بود که همیشه وقتی با مشتری صحبت میکردم حس میکردم شانس بهم رو کرده که طرف اومده و ازم میخواد براش فلان کار رو انجام بدم البته یه مقداری از این داستان بخاطر این هست که کار ما دقیقا یعنی بازاریابی آنلاین حداقل زمان پرزنت و شروع اولیه یه چیزی هست دقیقا شبیه فروختن توهم. خیلی سخته کسی که اصلا توی این حوزه سرمایه گذاری نکرده رو بخوای پرزنت کنی یا راضی کنی برای خرید این توهم.

که خب هر کسی به تور ما خورد ما شروع کردیم با هر قیمتی باهاش کار کردن.چه اتفاق هایی افتاد؟


۱.زمانی که با قیمت پایین تر از چیزی که میدونید حقتون هست کاری رو قبول میکنید قطعا ارزش کار خودتون رو پیش طرف مقابل پایین آوردین.
۲.بعد از یه مدتی که با شوق و ذوق کار کردین میبنید از نظر هزینه ای چیزی براتون نمیمونه یا نمیصرفه و یواش یواش انگیزه و شور شوقتون رو از دست میدین.
۳.این کار باعث میشه سر تمدید قرارداد هم مشتری توقع داشته باشه با یه اختلاف جزئی این کار رو دوباره براش انجام بدین

پس از وسطای این سال تصمیم گرفتیم یا کاری رو نکنیم یا اگه میکنیم واقعا به اندازه ارزشش هزینه اونو دریافت کنیم.



اون نوتیفیکشن لعنتی رو ببندش

چیز دیگه ای که توی سال ۹۸ یاد گرفتم.این بود که خودم رو از شر نوتیفیکشن ها لعنتی رها کنم.سوشال مدیا ها میتونن به صورت وحشتناکی شمارو از کار عمیق دور کنن.حالا کار عمیق چیه که اون خودش بحث مفصلی داره کار عمیق از نظر من حداقل یعنی زمانی که من دلم میخواد توی یه چیزی غرق بشم مثلا شاید من دلم بخواد یه نرم افزار تدوین فیلم رو کامل یاد بگیرم که خب برای این کار نیاز به عمیق شدن یا غرق شدگی توی اون دارم مثلا توی هفته ۵ روز روی ۵ ساعت بدون وقفه بتونم کار کنم روی این موضوع ولی خب سوشال مدیا ها و پیام رسان های لعنتی یا بیاید بهتر بگیم نوتیف ها این نوتیف ها هستن که میتونن ماهیت زندگی شمارو تغییر بدن.نیمه دوم سال بهترین حرکت ممکن رو انجام دادم با نصب یه نرم افزار خوب همه نوتیف های گوشیم رو بستم.این یکی از کارهایی بود که فکر میکنم کمک کرد خیلی بتونم بهتر و آروم تر سال ۹۸ رو جلو ببرم


در کل سال ۹۸ برای من سال خیلی خیلی خیلی خوبی بود.چون تونستم تجربه های تمام این سال های کتاب خوندن,دوره رفتن,کورس آنلاین برداشتن و .... رو عملی کنم و به چندتا کسب و کار بزرگ و کوچیک کمک کنم چه کم چه زیاد در راستای رسیدن هدفشون قدم بردارن.

کارآفرینیاستارتاپصادراتدیجیتال مارکتنیگکوله‌پشتی‌۹۹
لذت می‌برم از اینکه در مورد چیزهایی که می‌دونم یا یاد می‌ گیرم بیشتر بنویسم.کارم بازاریابی می‌تونه باشه و بیشتر توی این حوزه دوست دارم اطلاعاتم رو به اشتراک بزارم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید