آیا بلاکچین و فناوریهای مرتبط با آن فقط کاربرد اقتصادی دارند؟ آیا رمزارزهایی مانند بیتکوین، تنها محصولات فناوری بلاکچین و مفاهیم غیر متمرکز هستند؟ شاید در نگاه اول اینطور به نظر برسد. درحالیکه این فناوری و مفاهیم متصل به آن، کاربردهای بسیار متنوعی دارند. بهعنوان مثال، دنیایی را در نظر بگیرید که مالکیت و حکومت بر هر چیزی (محصول، ابزار و حتی دولت)، متعلق به افرادی باشد که از آن استفاده میکنند یا با آن درگیر هستند.
صرفنظر از مفاهیم اقتصادی، یکی از جذابترین دستاوردهای بلاکچین و دیگر فناوریهای غیر متمرکز، به مدیریت و کنترل مرتبط میشود. با پیادهسازی صحیح مفهومی بهنام Decentralized Governance، میتوان آیندهای را متصور شد که دموکراسی و نقش داشتن مردم در تصمیمها، به بهترین نحو ممکن پیادهسازی شود. اما مدیریت یا حکومت غیر متمرکز به چه معنا است؟
فرض کنید یکی از اپلیکیشنهای پرکاربردی که استفاده میکنید (مثلا اینستاگرام)، طراحی بخشهایی از سرویس خود را تغییر دهد. مثلا لوگو، رابط کاربری یا هر بخش دیگری با یک بهروزرسانی تغییر میکند. آیا شما بهعنوان کاربر اپلیکیشن، نقشی در این تغییر خواهید داشت؟ آیا شما یا هر کاربر دیگر، امکان پیشنهاد دادن تغییر را دارید؟ آیا میتوانید با تغییر یا پیشنهادهای مخالفت کنید؟ قطعا خیر!
در دنیای متمرکز فعلی، تصمیمها در همه سطوح توسط مالکان و مدیران اصلی گرفته میشوند. حتی اگر این مدیران (در سطوح بالاتر، مثلا دولتی) ابتدا توسط مردم انتخاب شده باشند، در اغلب موارد تصمیم نهایی را بدون نظرخواهی از کاربران، مصرفکنندهها یا مردم میگیرند.
همان مثال بالا را در نظر بگیرید. هر چقدر هم که شما از طراحی اپلیکیشن اینستاگرام، الگوریتم نمایش دادن پستها یا هر بخش دیگر ناراضی باشید، نقش و تاثیرگذاری زیادی بر تغییرات نخواهید داشت. این، نتیجه پیادهسازی ساختار متمرکز در مدیریت و توسعه محصولات است.
در مقال مدیریت متمرکز، مدیریت و حکومتداری غیر متمرکز (Decentralized Governance) قرار میگیرد که مفهومی جذاب و بسیار کاربردی به نظر میرسد. در ادامه بیشتر با این مفهوم آشنا میشوید.
بسیاری از سرویسها و اپلیکیشنهایی که امروزه بر بستر بلاکچین پیادهسازی و اجرا میشوند، ساختار مدیریتی غیر متمرکز دارند. در این ساختار، تمامی افرادی که از یک سرویس استفاده میکنند یا توکن و رمزارز آن سرویس را دارند، امکان نظر دادن، پیشنهاد دادن و رای دادن برای تغییر و بهبود سرویس را دارند.
برای پیادهسازی مفهوم Decentralized Governance، نیاز به ساختاری داریم که کاربران سرویس را هرچه بیشتر با مسیر آن درگیر کند. به بیان ساده، در این ساختار هر کاربر خود را عضوی تاثیرگذار از سرویس میداند.
در ساختار مدیریت غیر متمرکز، توسعهدهندهها، طراحان و مدیران یک سرویس (مثلا صرافیهای غیر متمرکز مثل UniSwap)، پس از مدتی تصمیمگیری و پیشنهاد تغییر و بهبود سرویس را بر عهده کاربران و دارندگان توکن آن سرویس میگذارند. مثلا کاربرانی که توکن UNI داشته باشند، میتوانند در اغلب فرایندهای بهبود و تغییر سرویسهای UniSwap نقش داشته باشند.
همانطور که قبلا گفتیم، تغییرها و بهبودها میتوانند از کوچکترین موارد، مثلا تغییر رنگ لوگوی سرویس، تا تغییر اساسی در قرارداد هوشمند را شامل شوند. کاربران و دارندگان توکن مدیریتی سرویس، میتوانند پیشنهاد تغییر را به توسعهدهندهها ارائه کنند یا برای قبول یا رد پیشنهادها، رای بدهند.
زیبایی و جذابیت ساختار مدیریت غیر متمرکز در این است که افراد، به معنای واقعی با محصول یا چیزی که قصد مشارکت در آن دارند، درگیر میشوند. به بیان دیگر، مفهوم Skin in the game یا مشارکت واقعی در کارها، در این ساختار پیاده میشود.
اگر شما بهعنوان کاربر یک سرویس یا دارنده توکن مدیریتی، پیشنهاد تغییری داشته باشید، باید واقعا با آن درگیر شوید. این درگیری ابتدا بهصورت قفل کردن تعدادی توکن پیاده میشود. درنتیجه، تغییر برای شما هزینه دارد. با پیادهسازی این ساختار، افراد قطعا قبل از پیشنهاد دادن، به خوبی آن را بررسی میکنند. پس از آن هم هر تغییری باید قبل از نهایی شدن، به رای گذاشته شود.
در فرایند رایگیری هم کاربران باید بهمعنای واقعی درگیر شوند. افرادی توانایی شرکت در رایگیری را دارند که تعداد مشخصی توکن مدیریتی آن سرویس را داشته باشند. درنتیجه، کاربرانی که به معنای واقعی بهدنبال بهبود سرویس و اپلیکیشن هستند، همیشه تعدادی توکن مدیریتی در اختیار دارند.
تصور کنید که مفهوم مدیریت و حکومتداری غیر متمرکز، در دولتها و حکومتها هم پیادهسازی شود. با این کار، میتوان تصور کرد که دموکراسی حداکثری و نقش عمیق مردم در تصمیمهای حکومتی اجرا شود. حتی شاید کشورها و حکومتها دیگر معنای امروزی را نداشته و محدود به جغرافیا نباشند.
البته مفهوم مدیریت و حکومتداری غیر متمرکز هم مانند بسیاری از مفاهیم دیگر، عالی و بدون نقص نیست. انتقادهای زیادی به این نوع مدیریت وارد میشود، اما هنوز ساختاری بهتر برای مدیریت غیر متمرکز پیشنهاد نشده است. شاید چند سال بعد، همین ساختار جذاب هم دچار دگرگونی شود و نمونههای بهتری وارد کار شوند.
در هر حال، دنیای آینده، به احتمال بسیار زیاد، دنیای غیر متمرکزی خواهد بود.