Mehran
Mehran
خواندن ۳ دقیقه·۶ سال پیش

متمرکز یا نامتمرکز

به نظر شما متمرکز بهتره یا نامتمرکز؟

خوب جواب بهش خیلی واضح و سادست! از نظر یکی متمرکز، چون بدون تمرکز نمی‌شه کاری انجام داد. مثلا نمی‌شه بدون تمرکز درس خوند، کاری رو شروع کرد و ادامه داد و به سرانجام رسوند. اها، شما میگین دنیا دنیای نامتمرکزهاست. تمرکز فساد میاره، به دیکتاتوری منجر میشه. اصلا همین لینوکس رو ببین اگر می خواست به یک شرکت متمرکز باشه که دیگه لینوکس نمی‌شه. بیت کوین و ارزهای مجازی رو چی میگی، مگه اینا بانک مرکزی دارن؟ آره ریپل داره. اووو حالا از تو ۲۱۱۲ تا پول گشت گشت جرجیسشون رو انتخاب کرد. یا همین TOR عزیزی که هیچوقت تنهامون نزاشته، حتی وقتی خود نت هم قطع بوده(یا کردن) همش سعی می‌کرد از طریق مولکول‌های هوا به اینترنت وصل بشه(بخندید، ولی چون من گفتم و بدتر از اون اینجا نوشتم یعنی غیرممکن نیست) اینم نامتمرکز هستش. پس نامتمرکزها برنده‌ها این دربی سیاه و سفید شدند. نه یه صدایی داره از انقلاب میاد. یعنی همون دانشگاه تهران دیگه. چی؟ انقلاب با علم و دانشگاه سر و سیری نداره؟ می ۶۸ فرانسه چی میگه؟ اها یعنی انقلاب مسخرست. اها چون انقلاب کردیم و این شده، پس یعنی مفهمومی به نام انقلاب چرنده؟ این حرف شما یک گزاره علمی با برهان خلف حساب میشه؟ یا حرف مارکس حساب و علمی هستش؟ چی تسلیم شدی؟ پس بزار به صدایی که از انقلاب دانشگاه میاد بیرون گوش کنیم. همون جایی که یکی از پایگاه‌های اصلی انقلاب ما بود و به قول چامسکی (درسته؟) خوشبختی و بدبختی هر جامعه‌ای از دانشگاهش الهام میگیره. (واقعا حوصله سرچ برای اصالت این قضیه رو ندارم و می خوام ذهنم متمرکز باشه تا بتونم خوب از نامتمرکز بودن حمایت کنم) اون صدایی انقلابی که از دانشگاه میاد همین رو میگه. چی رو؟ برای یک امر نامتمرکز باید متمرکز بشیم. ولی هدف و مقصود، رسیدن به دنیای نامتمرکز است. حتی دیگه اسنپ و تپسی و اوبر هم باید برن پی کارشون. ما باید یه سیستم غیرمتمرکز درست کنیم که به لحاظ ساختاری شبیه اوبر و اسنپ باشه ولی خودشون قانون بزارن و خودشون قیمت بزارن و خودشون امتیاز دهبی بشن و یه بخش متمرکز کوچک فقط این پروتکل‌ها رو نظارت کنن. مثل بیت‌کوین که بازهم یه نظارت کوچکی روش هست.

کتابخانه‌های نامتمرکز: یعنی هرکسی تو خونش کتاب داره وصل بشه به شبکه‌ای از کتابخونه‌های شخصی و خونگی که خودشون یه کتابخونه بزرگ رو تشکیل میدن و مردم می تونن از اینا کتاب بگیرن.

تاکسی رو هم گفتم.

حالا شما اگر از این درهم و برهم‌های ذهن نامتمرکز من که الان باید روی کار دیگه‌ای تمرکز می‌کرد ولی سر از این ویرگول شیطون و وسوسه برانگیز درآورد، چیزی درستگیرتون شد، اول اینکه واقعا خوشحال میشم ۴تا دیونه مثل خودم اینا رو خوندن و فهمیدن و بدتر از اون می‌خوان نظر هم بدن! چه شود دیگر. اندک اندک کاش جمع مستان می رسیدن نه دیوانگان.

منکه از نوشتن این چرندیات خسته شدم، شما که اینا رو خوندید، چی کشیدین.

به امید پیدا شدن ۴تا دیونه زنجیری مثل خودم (چه فایده داره خوب، حداقل باید آرزو می کردم یکی مکمل من پیدا بشه که من وقتی ساز می زنم اون برقرصه نه اینکه اونم ور دل خودم بشینه ساز بزنه، ولی خوب تیم ساززنیمون قوی میشه، به شرطی که تیم رقاصی خوبی هم پیدا بشه که دیگه در و تخته بهم جور میشن) چه پرانتزی شد :)))

خوب باشید، شاد باشید، گور بابای متمرکز و غیر متمرکز :)

راستی برای شاد بودن و لذت بردن، متمرکز بیشتر جواب میده یا غیرمتمرکز (جدی پرسیدم) :)))


متمرکزغیرمتمرکزلینوکسبیت کوینانقلاب
بدون توضیح و تصمیم، تنها مصمم برای زندگی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید