اگر کلمه ی شکست، شما را هم می ترساند، این کتاب را بخوانید.
کلمه ی شکست ممکن است برای خیلی از ما ترسناک باشد. اما اگر بفهمیم که چرا از شکست خوردن می ترسیم، بهتر می توانیم جلویش را بگیریم.
یکی از چیزهایی که باعث می شود این حس به سراغمان بیاید، واکنش اشتباهی است که وقتی بچه بودیم، از بزرگترهایمان دیده ایم؛ اینکه تشویق شدن فقط سهم برنده ها بود. وقتی کودکی ببیند که بزرگترها به بازنده بی توجهی می کنند، این احساس را پیدا می کند که من یا باید ببرم یا اینکه اصلا بازی نکنم!
در حالی که برنده از تجربه هایش استفاده می کند و آن کسی که نَمی برد، حداقل تجربه ی جدیدی بدست می آورد و راه جدیدی یاد می گیرد.
البته گاهی حق داریم که از امتحان کردن بترسیم، اما یادمان نرود که زندگی فرصت هایی به ما می دهد که اگر به اندازه ی کافی شجاع نباشیم، آنها را از دست می دهیم.
واقعیت این است که ترس همیشه وجود دارد ولی شجاعتمان می تواند از ترس مان بزرگ تر باشد.
به نظر شما علت های زیر ارزش ترسیدن دارند؟
تا به حال شنیده اید که کسی با افتخار بگوید "من هرگز اشتباه نکرده ام"؟
این حرف فقط یک شعار است و بس! این حرف نشان می دهد که چنین کسی تنها یک راه را رفته است و فقط یک مسیر را به سوی موفقیت می شناسد. پس تجربه هایش محدود می مانند.
بهتر است به این شعارها توجه نکنیم. هیچ دلیلی برای احساس گناه کردن از یک اشتباه وجود ندارد. ما با تجربه کردن تبدیل به کسی می شویم که می داند انتهای مسیرهای مختلف چیست. و این خیلی خوب است.
کمال گرایی هم از آن چیزهایی ست که می تواند شجاعت مان را محدود می کند و ما را در نقطه شروع نگه دارد.
شاید بخواهیم تمام اتفاقاتی را که ممکن است سر راهمان سبز شود، پیش بینی کنیم. اما اگر روراست باشیم می بینیم که این کار تقریبا محال است.
بیایید یک زمان مشخص را برای فکر و برنامه ریزی کردن در نظر بگیریم. توقع نداشته باشیم که همه چیز کامل و مهیا باشد تا کار جدیدی را شروع کنیم. اگر درصدی را هم برای شکست خوردن در نظر بگیریم، خیلی از ترس هایمان کم می شود.
مسیر رسیدن به موفقیت خیلی بالا و پایین دارد. این یک روند طبیعی است که باید اتفاق بیفتد. چیزی که همیشه می توانیم به آن افتخار کنیم این است که جسورانه عمل کرده ایم، بیشتر شکست خورده ایم، کمتر ترسیده ایم و حالا صاحب تجربه ایم. پس می توانیم پوسته ی "ظاهر موفق و بدون خطا" را بدون ترس بشکنیم.
شاید طراحی جلد کتاب و فهرستش این طور نشان دهد که مخاطب کتاب، دختران هستند. اما در حقیقت این کتاب برای همه است. چه زن باشیم و چه مرد. چه پیر باشیم و چه جوان. همه ما نیاز داریم که ترس هایمان را از بین ببریم، ذهنمان را شجاع کنیم، خودمان را به چالش بکشیم و در شکست های بزرگمان زنده بمانیم.
وقتش رسیده که برای رسیدن به آرزوهایمان شجاع باشیم!
برای تهیه کتاب می توانید به لینک زیر مراجعه کنید.