مهران ضیابری
مهران ضیابری
خواندن ۷ دقیقه·۶ سال پیش

سفرنامه چین (قسمت اول): امان از چینی‌های زبان‌نفهم

هر سفر تجربیات منحصر به فردی دارد که اطلاع رسانی آن می تواند برای همگان مفید باشد. به همین دلیل تصمیم گرفتم به عنوان اولین پست در ویرگول تجربیات خودم از سفر به چین را به صورت خلاصه بازگو کنم. این سفرنامه مربوط به سال ۱۳۹۴ میشود که در آن زمان به صورت خصوصی فقط برای یک‌سری از دوستان ایمیل کرده بودم. حالا هرچند سه‌سال از ماجرا می‌گذرد اما برخی اجزای سفر با گذشت این زمان قدیمی نشده‌اند به همین دلیل با یک‌سری اصلاحات اینجا منتشر می‌کنم.

مقدمه:

سال ۱۳۹۴ کنفرانس Association for Computational Linguistics  2015  معروف به ACL2015 در پکن پایتخت چین برگزار شد. توفیقی حاصل شد تا برای ارایه دو مقاله به این کنفرانس عازم شوم. از دو هفته پیش از سفر مقدمات کار چیده شد، بلیط هواپیما از ماهان و هتل هم با استفاه از سایت berimsafar.com تهیه گردید. پیشنهاد سایت کنفرانس سه هتل در نزدیکی محل کنفرانس بود اما بررسی قیمتها و امکانات نشان می داد هتل چهار ستاره‌ای که خودم انتخاب کردم (Ramada Park Side Beijing Hotel) به صرفه تر بود. چرا که فاصله آن تا محل کنفرانس تنها ۱۱۰۰ متر بوده ولی اینترنت رایگان در هر دو مدل سیمی و بیسیم داشت. در حالی که هتل به نسبت ارزان معرفی شده توسط کنفرانس فاقد اینترنت رایگان بود و از هتل انتخابی هم گرانتر بود. ویزا هم با همکاری یک آژانس مسافرتی تهیه شد و دقیقا یک روز مانده به پرواز به دستم رسید. در مجموع قیمت هتل، هواپیما، ویزا و عوارض خروجی حدود ۴٫۷۰۰٫۰۰۰ تومان تمام شد که نسبت به ارزانترین تورها برای مدت ۷ شب مناسبتر بود. 

از قبل تمام جوانب را بررسی کرده بودم و انواع نیازمندیهای جانبی نظیر نقشه آفلاین، دیکشنری، نقشه مترو و امثال آن را تهیه کرده بودم و فکر می‌کردم خیلی راحت از پس خودم بر بیام. البته توی وبلاگها خونده بودم که چینی‌ها کلا زبان انگلیسی بلد نیستند و پکن هم شهر بسیار آلوده‌ای است اما بعضی چیزها را تا به چشم نبینی عمق فاجعه را درک نمی‌کنی. 

روز پنج‌شنبه حدود ۳ ساعت طول کشید تا بتوانم ویزا، بیمه مسافرتی، و 300$ ارز مسافرتی را از بانک بگیرم که از کل این ۳ ساعت ۲.۵ ساعت آن مربوط به بانک ملت و اذیت های نامتعارف آن می‌شد که از آن می‌گذرم.

روز جمعه ساعت ۱۶:۳۰ عازم فرودگاه امام خمینی شدم بدون مشکل و مورد خاصی تا گیت رفتم هرچه صبر کردیم خبری از اعلام سوار شدن به هواپیما نبود. من هم از فرصت حسن استفاده کردم و مشغول کد زدن شدم. ساعت ۲۰:۲۵ از مسوول گیت که هنوز داشت مسافران پرواز دهلی ( مربوط به ساعت ۱۹:۳۰) را راه می انداخت سوال کردم و گفت ۴۵ دقیقه تاخیر خواهیم داشت. به هر حال پرواز ایرانی اگر تاخیر نداشته باشد حتما مشکلی وجود خواهد داشت. به خیال اینکه ۴۵ دقیقه باید منتظر بشینم مجددا بساط لپ تاپ را علم کردم که با تعجب ساعت ۲۰:۳۵ اعلام شد که مسافران سوار هواپیما بشوند. بالاخره عازم پکن شدیم.

روز اول: شنبه سوم مردادماه ۱۳۹۴

قرار بود ساعت ۶:۳۰ به وقت محلی به فرودگاه برسیم که با توجه به تاخیر پیش آمده ساعت ۷:۱۵ هواپیما در فرودگاه نشست. فرودگاه بین المللی پکن فرودگاه بسیار بزرگی است اما به نسبت فرودگاه دبی، کوالالومپور، یا حتی آتاتورک چندان پیشرفته نیست. از محل پیاده شدن تا محل دریافت بار و تشریفات کنسولی حدودا ده دقیقه با قطار سریع‌السیر فاصله است. در هنگام دریافت بار با چند ایرانی همکلام شدم و آنها که سفر چندمشان به چین بود برایم توضیح دادند که خرید سیم‌کارت به هیچ عنوان صرف نمی کند و همان دقیقه ای ۲۸۰۰ تومان رومینگ به‌صرفه‌تر است. در فروگاه ۲۰۰ دلار را به یوان تبدیل کردم که حدود ۱۲۰۰ یوان شد در نتیجه هر یوان را می توان تقریبا ۵۴۰ تومان در نظر گرفت (به نرخ مرداد ۱۳۹۴) در نهایت ساعت حدود ۹:۰۰ وارد سالن خروجی فرودگاه شدم. قبلا خوانده بودم که تاکسی تا مرکز شهر حدود ۱۵۰ یوان هزینه خواهد داشت و استفاده از ترن سریع السیر فرودگاه ازهر دو جنبه زمانی و ریالی به صرفه‌تر است. در داخل فرودگاه هم به شدت این موضوع تبلیغ می شد و حتی تاکید شده بود که بین ساعت ۲۲ تا ۶ ترجیحا از تاکسی استفاده نکنید. من هم که قبلا ایستگاه‌های مترو را بررسی کرده بودم به سمت قطار سریع‌السیر رفتم و ۲۵ یوان برای رسیدن به اولین ایستگاه (Sanyuanqiao) که با حلقه دوم متروی پکن تقاطع دارد پرداختم. در هنگام سوار شدن مجددا بازرسی بار و بازرسی بدنی وجود داشت که فکر می‌کردم به دلیل خروج از فرودگاه باشد اما بعدتر فهمیدم که تمامی ایستگاه‌های مترو دارای بازرسی بدنی و X-Ray می‌باشند. از ایستگاه  Sanyuanqiao با پرداخت ۴ یوان وارد خط ۲ شده و تا ایستگاه Beitucheng برای تعویض خط به خط ۸ ادامه مسیر دادم در نهایت در ایستگاه South Gate of Forest Park که در فاصله ۱۱۰۰ متری هتل قرار داشت از مترو پیاده شدم. ساعت نزدیک ۱۰ صبح بود. این ایستگاه در مرکز یک پارک جنگلی جنب دهکده المپیک پکن قرار دارد. با استفاده از نقشه آفلاین  Trip Advisor به سمت هتل رفتم اما وقتی به محل نمایش داده شده در نقشه رسیدم به جز یک ساختمان مخروبه در یک سمت خیابان و یک محوطه محصور جنگلی چیز دیگری وجود نداشت. طبیعتا به دلیل نداشتن اینترنت امکان بررسی نقشه گوگل هم وجود نداشت. شماره درج شده روی ووچر هتل هم ۱۳ رقمی و اشتباه بود. با خودم فکر کردم شاید نقشه اندکی آفست دارد بنابراین سعی کردم اطراف را بگردم از چند نفر سوال کردم ولی نه آنها می‌فهمیدند من چه می‌گویم و نه من زبان چینی می‌فهمیدم. شروع کردم به گشتن اطراف و بررسی نام خیابان‌ها در حالی که دمای هوا حدود ۳۲ درجه و رطوبت ۹۵٪ روی تابلوی کنار خیابان نمایش داده شده بود. در نهایت بعد از یکساعت پیاده روی بی حاصل تصمیم گرفتم تاکسی بگیرم برای چند تاکسی دست بلند کردم اما هیچکدام نمی توانستند آدرس را به انگلیسی بخوانند حتی آدرس را برایشان اسپل کردم (هویژونگ بیلی) و عدد پلاک را با دست روی کاغذ نشان دادم اما نفهمیدند تا بالاخره یکی از تاکسی‌ها که فکر می کرد فهمیده است که کجا می خواهم بروم سوارم کرد کلی مرا چرخواند و در حالی که مدام نقشه را بررسی می‌کردم می‌دیدم که از محل مورد نظر دورتر می شویم. چند بار با مرکزشان تماس گرفت و حتی از نقشه بایدو کمک گرفت اما در نهایت همانطور که در نقشه زیر مشخص است چند صد قدمی هتل ۲۰ یوان گرفت و مرا پیاده کرد و گفت نمی‌داند هتل کجاست. مجددا پیاده روی آغاز شد این‌بار مستاصل‌تر از دفعه اول از هر جوانی که قیافه‌اش تحصیلکرده می‌خورد می‌پرسیدم انگلیسی می‌فهمد ولی اگر سعی می‌کرد راهنمایی کند بدتر گمراه می‌کرد. در نهایت داخل یک شهرک مسکونی یک دختر مغازه‌دار ۱۵ دقیقه‌ای کارش را به همکارش سپرد و با انگلیسی دست و پا شکسته با من همراه شد تا بالاخره هتل را پیدا کردیم. ساعت ۱۲:۳۰!!!!!!  خنده‌دار ماجرا این است که وقتی به نزدیکی هتل رسیدیم و در طول این مدت ووچر هتل دستش بود تازه گفت ای وای من حواسم نبود دنبال هتل می گردیم داشتم دنبال پلاک ۲۱۴ می گشتم. 

انتظار داشتم مسوول رزرو انگلیسی بلد باشد. بلد بود اما با لهجه شیرین چینی و از هر ۵ کلمه ۲ کلمش را چینی می‌گفت، حتی وقتی داشت برایم اتاق، صبحانه و غیره را توضیح می‌داد این توضیحات را با حروف شیوای چینی روی کاغذ و کارت می‌نوشت. 

از تیشرتم رسماً آب می‌چکید و صفحات گذرنامه که توی جیب تیشرت بود تر که نه خیس شده بودند. شب قبل سفر تا ساعت ۴:۳۰ داشتم کارت ویزیت و اسلاید آماده می کردم شب سفر هم تو هواپیما فقط یکساعت توانستم بخوابم عملاً جنازه‌ام رسیده بود چین. گفتم اول با خانواده در تهران تماس بگیرم اما به لطف فیلترینگ که در هم جا همراه من هست گوگل و تمام سرویس های آن در چین فیلتر است. اما این چینی ها نمی دانند که ما ایرانیها خودمان آخر فیلترینگیم با آنتی فیلتر وصل شدم و با خانواده تماس گرفتم خوشبختانه سرعت اینترنت خوب بود و راحت صحبت کردیم. گفتم دو سه ساعتی استراحت کنم بعد برسم به کارها ساعت ۱۸ به وقت پکن بیدار شدم و با کمال مسرت دیدم اینترنت شده در حد دایال آپ از مسوولش پرسیدم چرا اینترنت کند شده اظهار بی‌اطلاعی کرد. گمانم به دلیل استفاده از آنتی‌فیلتر پهنای باند را کاهش داده‌اند. اطراف هتل چرخی زدم و الباقی ساعات را مشغول نوشتن گزارش تحویل فاز پروژه برای مرکز تحقیقات بودم. 

ادامه در قسمت دوم

سفرنامهچینمصایب چینزبان چینیچینی
یک عاشق الکترونیک دیجیتال که از مسیر رباتیک به هوش‌مصنوعی رسید و آینده را در هوش واقعی می‌بیند. عضوی از تیم ترگمان.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید