این که امسال رای بدهم یا ندهم، نمیدانم. اصولا باید ندهم. سالهای گذشته هم اصولا نباید رای میدادم. جواب این سوال که چرا ممکنه بخوام رای بدم:
چرا ممکنه بخوام رای بدم: «جلوگیری از تنبیه بدنی در مدارس!»
وقتی مدرسه راهنمایی میرفتم، خاتمی یک کار جدید در مدارس شروع کرده بود که با همه سادگیش به نظر من حیرتانگیز بود. برای اولین بار در عمرم اسم رایگیری و انتخابات رو شنیدم. در مدرسه هو افتاده بود که قراره بین دانشآموزان انتخابات برگزار بشه و چند نفر به عنوان نماینده دانشآموزها انتخاب بشن.
فکر میکنید کیا کاندید شدن؟ شرورترین بچهها و پررو ترینها!
شرورترین بچههای مدرسه کاندید شده بودند که بهشون رای بدیم. واقعا انتخابات مسخره و پوچی بود به نظرم. مخصوصا شعارهایی که اون بچهها میدادن: «جلوگیری از تنبیه بندی!»
زمانی که من مدرسه راهنمایی بودم «تنبیه بدنی» با خطکش و چک و لگد کاملا مرسوم بود و خیلیها سعی کرده بودن حذفش کنن و نتونسته بودن. یادمه بخشنامههای آموزش پرورشی اومده بود که تاکید میکرد نباید تنبیه بدنی انجام بشه. اما مدیر و ناظم مدرسه انقدر قدرتمند بودن که نه بخشنامهها، نه جلسه اولیا مربیان و نه هیچ چیز دیگهای نمیتونست حتی یک ثانیه جلوی اونها رو بگیره.
به نظر نمیومد که هیچ وقت بشه تنبیه بدنی رو از مدرسه حذف کرد.
ناظمهای خشن، زورگو و قدرتمند و دانشآموزان ضعیف که هیچ قدرتی نداشتن. تو همچین شرایطی اون بچههای شر که با پر رویی شعار «جلوگیری از تنبیه بدنی» رو میدادن، خودشون اتفاقا بیشترین کتکها رو خورده بودن. یادم میاد اون روزی که «علی» یکی از اون بچههای شرور، بلندگوی مدرسه رو گرفته بود و داشت با هیجان میگفت «جلوگیری از تنبیه بندی» ناظممون کنارش وایساده بود و داشت به ریشش میخندید و عملا تو چهرش میشد تمسخر رو دید که داره میگه من خودتم میگیرم همینجا میزنم بچه، اونوقت تو میخوای جلوی من رو بگیری؟
راستش رو بخواین خود علی هم اعتقادی نداشت و میدونست داره چرت میگه. فقط با هیجان داد میزد «جلوگیری از تنبیه بدنی» و بقیه هم کف میزدن.
علی رای آورد و شد نماینده دانشآموزا تو شورای دانشآموزی. همونطور که انتظار میرفت کار خاصی نمیتونست بکنه. یه بار که ناظم یکی رو زیر چک و لگد گرفته بود، اومد اعتراض کنه که چرا میزنی، ناظم گرفت اونم حسابی زد. من یادمه ما که اونجا بودیم و بچه مثبت بودیم گفتیم بابا چرا اونو میزنی دیگه؟ ما رو هم گرفت حسابی زد! یکی دو بار دیگه این اتفاق افتاد و ناظم همه رو زد. ولی یه مدت بعد ناظم دید حالا هر دفعه یکی رو میخواد بزنه باید چند نفر دیگه رو هم بزنه. انگار هزینهی زدن زیاد شده بود براش. کم کم دیگه وقتی میخواست یکی رو تنبیه کنه و بزنه قبلش توضیح میداد که واسه این که این کار بد رو کرده دارم میزنمش. سعی میکرد ناظرها رو متقاعد کنه که مخالفت نکنن. انتخابات سال بعد، این دفعه بچهها با جدیت بیشتری رای دادن. و البته کاندیداها کماکان همون بچه شرورها بودن، شاید کمی بهتر، و البته کسایی که با ناظم خوب بودن.
دوباره رایها باعث شد حرکت ادامه داشته باشه و با ناظم مخالفت کنن. کم کم مدرسههای مختلف نمایندههایشون جمع شدن و بین هم یکی رو انتخاب کردن به عنوان نماینده شهر و بعد هم نماینده کشور.
داستان بالا رو ادامه نمیدم. فقط این رو بگم که بعد از حدود ۱۰ سال، به وضوح یادمه که تنبیه بندی از اون مدارس دیگه حذف شده بود و امروز تقریبا دیگه اثری نیست، تو اون مدرسه و خیلی از مدرسههای دیگه.
علت این تغییر به نظر من کاندیداها نبودن، رایهایی بود که بهشون داده شده بود و بهشون حس قدرت داده بود که میتونن تغییر ایجاد کنن و به خاطرش کتک بخورن.
این تغییر از نظر من طولانیه ولی ماندگاره. خیلی بهتر از تغییر با یک نامه یا بخشنامه کار میکنه.
واسه مدرسهای که هم ناظمش عادت داره به کتک زدن و هم دانشآموزاش عادت دارن به کتک خوردن، ترک این عادت زمان میخواد، بلوغ میخواد، بلوغی که دانشآموزها هم بهش نیاز دارن تا تغییر ماندگار باشه و برنگرده.
ما معمولا عادت نداریم صبر کنیم و تلاش کنیم برای تغییر. دوست داریم کار سریع انجام بدیم، نتیجش رو سریع ببینیم. احتمالا راه انتخابی خیلی از ما این بود که خوب باید مدیر مدرسه عوض بشه، ناظم مدرسه عوض بشه. ولی این رویکرد کار نمیکنه چون زیادی سریعه، و برگشتپذیره. ما همه چیز رو زود دوست داریم. زود پولدار شیم، دوست نداریم تلاش کنیم یه بیزنس بسازیم که بعد از ۱۵ سال فوقالعاده باشه. ترجیح میدیم پولامونو ببریم تو بورس ۳ ماهه پولدار شیم.
تا حالا چند انتخابات بوده که مشارکت خیلی کم بوده توش. نتیجش فقط این بوده که یه سری که خیلی داغون بودن راحتتر و بیدردسرتر اومدن بالا، بدون حتی هیچ اعتراضی. از طرفی رای دادن هم فایدهای نداره بین کاندیداهایی که تقریبا هیچ فرقی با هم ندارن، فقط بعضیهاشون کمی کمتر بدترن!
ولی در یه صورت رای میدم، اینکه احساس کنم اون کاندیدای بد، میخواد و میتونه به پشتوانه فاصله رایش، یه قدم کوچیک در مسیر پیشرفت برداره.
در یه صورت هم رای نمیدم، اینکه کاندیداها اصلا دانشآموزا نباشن و خود ناظم و مدیر مدرسه و همکاراش کاندید شده باشن فقط!
و خوب امسال مثل اینکه تکلیف مشخص شد. قرار شده ناظم و مدیر خودشون شرکت کنن و اجازه ندن که دانشآموزا شرکت کنن.