در سال ۲۰۲۴، حوزه طراحی UX/UI در شرف وقوع یک انقلاب جالب است.
با برخی از هیجانانگیزترین و متحولکنندهترین ترندها شروع کنیم که مشتاقانه منتظر آزمایش و پذیرش هستند.
در سالهای اخیر، دنیای طراحی شاهد تسلط تایپوگرافی بزرگ و جسورانه در قلمرو UI بوده است. متن را به صورت استراتژیک در خط مقدم قرار میدهد تا به خوبی جلب توجه کند.
این سبک تایپوگرافی متأثر از طراحیهای قدیمی و پر جنب و جوش دهههای ۷۰ و ۸۰ است و به رابطهای کاربری معاصر احساس نوستالژیک بودن میدهد.
امروزه برای ایجاد تجربه ی کاربری به یاد ماندنی و منحصر به فرد و ایجاد پیوندی بین گذشته و حال از این سبک تایپوگرافی استفاده میشود.
اکثر صنایع میتوانند از این تایپوگرافی استفاده کنند اما سرویسهای فروش آنلاین، لوازم آرایشی و برندهای مد میتوانند بیشترین بهره را از این ترند ببرند.
هیرو سکشن اولین خوشآمدگویی است که کاربر هنگام بازدید از یک وبسایت دریافت میکند و کمی متفاوت و غیرعادی بودن، آن را در نگاه اول به یاد ماندنی میکند.
طراحان با ترکیب محتوا، تایپوگرافی جسورانه و تصاویر تراز نشده، ساختارشکنی عمدی را در هیرو سکشن ایجاد میکنند که کاربران را کنجکاوتر و مجذوب بیشتر دانستن میکند.
با زیر سوال بردن موارد متعارف، طراحان میتوانند ورودیهای منحصر به فردی ایجاد کنند که نه تنها توجه کاربران را به خود جلب میکند بلکه تجربه ی کاربری کاملا متفاوتی ایجاد میکند.
در عصر دیجیتال مدرن، جایی که صفحهنمایشها بر تعاملات روزانه ما غالب هستند، تغییری در زیباییشناسی رنگ پدیدار شده است؛ انحراف از رنگ سفید خالص که چشمان ما را تحت فشار قرار میدهد. این تغییر باعث بهبود تجربهی کلی کاربر میشود، حس گرمی را به طرحها میبخشد و ظاهری شیک، مدرن و در عین حال کلاسیک به آنها میدهد.
پس زمینه نرم مانند یک بوم عمل میکند و شدت یک پس زمینه سفید روشن را حذف میکند تا دیگر عناصر طراحی برجسته شوند.
این سبک باعث میشود که طرحها نه تنها معاصر، بلکه دوستانه و قابل دسترس به نظر برسند.
در اصل، زیبایی رنگ سفید فراتر از یک انتخاب بصری است؛ این یک تصمیم استراتژیک برای برانگیختن حس گرما و قابلیت دسترسی در طراحی است.
عنصری که همیشه وجود دارد اما بیشتر اوقات به آن توجه نمیکنیم. تغییر مکاننما تنها برای سرگرمی نیست بلکه بهبود تجربه کاربر را در اولویت قرار میدهد. مکاننماهای سفارشی گیجکننده و صرفاً تزئینی از بین رفتهاند. در عوض طراحان در حال بررسی راههای نوآورانه هستند تا مکاننماها را هم مفید و هم لذت بخش کنند. امکانات بیپایانی برای مفید، سرگرمکننده و در عین حال کاربردی کردن مکاننما وجود دارد. این عنصر به یک عنصر سیال تبدیل شده است که میتواند خود و پس زمینه را در حالی که روی اشیاء مختلف در وبسایت معلق است تغییر داده و تغییر شکل دهد.
تغییر شکل هنگام هاور کردن دکمهها، تغییر رنگ پسزمینه در حین حرکت ماوس، بزرگکردن عناصر خاص یا هر چیز دیگری که میتوانید تصور کنید.
البته که نکته کلیدی رعایت اعتدال و دوری از زیادهروی است. چند گزینه مکاننما را با دقت انتخاب کنید و یکپارچگی را در کل پروژه حفظ کنید. فراموش نکنید که تنها برای طراحی وبسایت از این ترند استفاده کنید.
دنیای پرشتاب امروز تحت سلطه دادهها است. به همین خاطر ارائه مجموعه دادههای پیچیده با استفاده از عناصر گرافیکی به منظور سادهسازی ارتباط مؤثر و سریعتر لازم است.
به جای نمودارها و جدولهای به هم ریخته، رویکردهای تازه و کاربر پسند در مرکز توجه قرار گرفته است. این رویکردها شامل نمودارها، شمارندهها، تصاویر و نقشههای تعاملی است که مجموعه ای از امکانات را ارائه میدهد.
برنامههایی مانند Spotify، Headspace یا Apple Health به دنبال شخصیسازی بزرگتر و بهبودیافته هستند که دادههای سادهتر و روشنتری را که کاربران واقعا به آن نیاز دارند ارائه میدهند. از آهنگها و ژانرهای مورد علاقهشان گرفته تا بینشهای مربوط به سلامتی و تناسب اندام. دادهها به آنها چیزی میدهد تا روی آن کار کنند و هر روز به آنها انگیزه میدهد تا بهتر شوند. در واقع تصویربخشی دادهها نه تنها به عنوان ابزاری برای سادهسازی پیچیدگیها، بلکه بهعنوان وسیلهای قدرتمند برای درگیر کردن و ایجاد انگیزه در کاربران ظاهر میشود.
تحولات سریع فناوری، واقعیت افزوده (AR) و واقعیت مجازی (VR) را بیش از پیش در دسترس عموم قرار داده است. این فناوریها چالشها و فرصتهای طراحی جدیدی را برای تلفیق دنیای واقعی و مجازی ایجاد کردهاند. استفاده از تجربیات تعاملی و همهجانبه AR و VR در حوزههایی مانند مراقبتهای بهداشتی، سرگرمی، بازی، خردهفروشی، آموزش و همکاری روز به روز بیشتر میشود و نحوه تعامل مردم با فضای دیجیتال را متحول میکند.
طراحان اکنون میتوانند فراتر از رابطهای معمولی فکر کنند و از تکنیکهای پیشرفته داستانسرایی، صدا، انیمیشن و اشیاء سهبعدی برای طراحی تجربیات طولانیتر استفاده کنند. همچنین، AR و VR میتوانند محتوای دیجیتال را برای افراد دارای نقص جسمانی فراگیرتر کنند. به عنوان مثال، AR میتواند افراد دارای اختلال بینایی را هدایت کند و استقلال آنها را افزایش دهد. این فناوریها با افزایش تعامل و سادهسازی رابط کاربری، میتوانند بهبودهای چشمگیری ایجاد کنند.
نمونههای برجسته این پیشرفتها شامل Apple Vision Pro، Meta Quest Pro و Meta Wayfarer هستند. Apple Vision Pro با قابلیتهای پیشرفته AR، پتانسیل ادغام یکپارچه اطلاعات دیجیتال در محیط فیزیکی را نشان میدهد. Meta Quest Pro و Meta Wayfarer نیز تجربههای بازی و تعاملات مجازی را دوباره تعریف میکنند و اهمیت AR و VR در طراحی نوآورانه را برجسته میسازند. با پیشرفت این فناوریها، امکانات برای نوآوری و گنجاندن همچنان گسترش مییابد.
فناوری تشخیص گفتار، که به عنوان رابط کاربری صوتی یا VUI شناخته میشود، امکان برقراری ارتباط با رایانه، تلفن هوشمند یا دستگاههای دیگر را از طریق دستورات صوتی فراهم میکند. این فناوری، از دستگاههای خانه هوشمند مثل الکسا گرفته تا گزینه جستجوی صوتی در YouTube و Google، به طور فزایندهای محبوب میشود.
در مثالی، الکسا به دستورات صوتی برای کنترل چراغها، پخش موسیقی و ارائه اطلاعات پاسخ میدهد. همچنین، سیری در دستگاههای اپل کاربران را در مکالمات به زبان طبیعی و انجام وظایف مختلف درگیر میکند. پلتفرمهایی مانند YouTube و Google هم امکان جستجوی صوتی محتوا را به کاربران میدهند.
تقاضا برای تعامل بدون دردسر و با استفاده از فناوریهای کنترل حرکت و دستیار صوتی، فرصتهای بیشتری را برای طراحان UX ایجاد میکند تا بر روی رابطهای صوتی ساده و مؤثر تمرکز کنند. این کمک میکند تا تعامل کاربر با فضای دیجیتال بدون نیاز به روشهای ورودی معمولی مانند صفحه نمایش لمسی، ماوس یا صفحه کلید، آسانتر شود.
با توجه به استقبال جهان از پیوند هماهنگ گفتار و فناوری، VUI ها در جبهه این تحولات در طراحی تجربه کاربر قرار دارند.
پس از بررسی رابطهای مختلف در مباحث قبلی، به مفهوم رابطهای چندوجهی میرسیم که از ترکیب متنوعی از ورودیها مانند لمس، حرکات دستی، قلم و گفتار استفاده میکنند. این رابطها مثل AR، VR و VUI اغلب ویژگیهای چندوجهی دارند. مثالهایی مانند Apple Vision Pro، Meta Wayfarer و دستیارهای صوتی مانند Alexa نشان میدهند که چگونه ترکیبی از لمس، حرکات و گفتار تجربه تعاملی غنی و متنوعی را فراهم میکنند.
بر اساس دایانا دیبل و ربکا ایوانهو، رابطهای چندوجهی بهتر با الگوهای تعامل انسانی همسو میشوند و به کاربران اجازه میدهند تا حالتهای ورودی را بر اساس ترجیحات و نیازهایشان انتخاب و ترکیب کنند. این انعطاف پذیری به کاربران امکان میدهد تا به راحتی روشهای ورودی را ترکیب یا تغییر دهند و ببینند کدام روش برای یک کار یا موقعیت معین بهترین عمل میکند.
از آنجایی که رابطهای چندوجهی بر روی ایجاد تجربیات پویا و متنوعی تمرکز دارند که به کاربران اجازه میدهند با فناوری به صورت مختلف ارتباط برقرار کنند، این گونه روابط به دسترسی و استقلال کاربران افزوده و آنها را قادر میسازند تا با انواع ورودی و جریانهای مختلف کار کنند.
هوش مصنوعی به عنوان یکی از بزرگترین موضوعات سال گذشته مطرح شده است و همهی مزایا و موانعی که ممکن است ایجاد کند، مورد بررسی قرار گرفتهاند. این فناوری قدرتمند نشان داده است که میتواند ما را به جاهایی برساند که قبلاً به آنها فکر نمیکردیم و در بسیاری از زمینهها قابل استفاده است.
با ادغام دانش تجربه کاربر و الگوریتمهای یادگیری ماشینی، میتوان تجربیات شخصی، کاربرمحور و جذابی را ایجاد کرد. استفاده هوشمندانه و مسئولانه از این ترکیب میتواند مرزهای طراحی UX را جابجا کند و تجربیات دقیقتر، فراگیرتر و نوآورانهتری را به وجود آورد.
سوالی که ایجاد میشود این است: چگونه میتوانیم امروز از قدرت هوش مصنوعی برای بهبود تجربیات کاربر استفاده کنیم؟ در این مسیر، جنبههای کلیدی وجود دارد که هوش مصنوعی میتواند مفید باشد:
تعادل بین شخصیسازی و حریم خصوصی مانند دو سر یک طناب است. از یک طرف، شخصیسازی به کاربر این حس را میدهد که نیازها و خواستههایش را درک کرده و تعاملات را ساده کرده است. از سوی دیگر، برای اینکه شخصیسازی به همان اندازه کار کند، به دادههای کاربر در مورد رفتارها، عادات و نیازهایش نیاز دارد.
برای ایجاد تعادل در طناب، طراحان باید با چالشهای مختلف روبرو شوند تا هر دو طرف را برآورده کنند. این مسیر پیچیده مستلزم ترکیبی استراتژیک از همدلی، آموزش و هدفگذاری است:
در کل، ترکیب همدلی، آموزش و هدفگذاری به عنوان چراغ راهنما در تعادل بین شخصیسازی و حریم خصوصی ظاهر میشود. این رویکرد استراتژیک نه تنها حس عاملیت کاربر را حفظ میکند، بلکه روحیه طراحی را که ریشه در احترام، شفافیت و پیگیری مشترک اهداف معنادار دارد، تقویت میکند.