در طراحی تجربه کاربری (UX)، رعایت اصول و قوانین مختلف میتواند به بهبود کارایی و رضایت کاربران کمک کند. در زیر به ۱۱ قانون مهم در UX اشاره شده است:
۱. قانون تناسب (Fitts's Law):
یکی از اصول بنیادی در طراحی رابط کاربری (UI) و تجربه کاربری (UX) است که بیان میکند زمان لازم برای حرکت به یک هدف به فاصله و اندازه هدف بستگی دارد.
اصول کلیدی قانون تناسب:
اندازه هدف: هرچه یک هدف (مانند دکمه، لینک، یا آیکون) بزرگتر باشد، کاربران راحتتر و سریعتر میتوانند آن را انتخاب کنند. این به ویژه در مورد دکمههای فراخوانی به اقدام (CTA) اهمیت دارد.
فاصله تا هدف: هرچه فاصله کاربر تا هدف کمتر باشد، زمان لازم برای رسیدن به آن کمتر خواهد بود. بنابراین، مهم است که عناصر کلیدی در نزدیکی نقاط دسترسی کاربر قرار گیرند.
نکات کاربردی:
تمرکز بر اهداف اصلی: عناصری که بیشترین اهمیت را دارند (مانند دکمههای CTA) باید بزرگتر و نزدیکتر به نقاط تعامل اصلی باشند.
حداقل فاصله و حداکثر اندازه: فاصلههای طولانی بین عناصر تعاملی را کاهش دهید و اطمینان حاصل کنید که اندازه آنها به اندازه کافی بزرگ است.
طراحی برای دقت: در دستگاههای کوچک مانند گوشیهای هوشمند، از فضای بیشتر بین عناصر استفاده کنید تا کاربران بتوانند دقیقتر انتخاب کنند.
۲. قانون هیک (Hick's Law):
یکی از اصول مهم در طراحی تجربه کاربری (UX) است که بیان میکند زمان تصمیمگیری کاربران با افزایش تعداد گزینهها بیشتر میشود.
اصول کلیدی قانون هیک:
تعداد گزینهها: با افزایش تعداد گزینهها، پیچیدگی تصمیمگیری کاربران نیز افزایش مییابد. بنابراین، کاهش تعداد گزینهها میتواند به سادهتر شدن تصمیمگیری کمک کند.
ساختار منطقی: گروهبندی و سازماندهی گزینهها به صورت منطقی میتواند به کاهش زمان تصمیمگیری کاربران کمک کند. به عنوان مثال، دستهبندی گزینهها بر اساس ویژگیهای مشترک میتواند به کاربران کمک کند تا سریعتر گزینه مورد نظر خود را پیدا کنند.
نکات کاربردی:
اولویتبندی گزینهها: مهمترین گزینهها را در دسترس قرار دهید و گزینههای کماهمیتتر را در زیرمنوها یا مراحل بعدی قرار دهید.
استفاده از فیلترها: برای کاهش تعداد گزینهها، از فیلترهای هوشمند استفاده کنید تا کاربران بتوانند به سرعت گزینههای مورد نظر خود را پیدا کنند.
گروهبندی گزینهها: گزینهها را به صورت گروهی و بر اساس ویژگیهای مشترک سازماندهی کنید تا کاربران بتوانند سریعتر تصمیمگیری کنند.
۳. قانون جِیکوب (Jakob's Law):
یکی از اصول مهم در طراحی تجربه کاربری (UX) است که به این نکته اشاره دارد که کاربران بیشتر زمان خود را در وبسایتهای دیگر میگذرانند و به همین دلیل تمایل دارند که وبسایت شما مشابه وبسایتهایی که قبلاً استفاده کردهاند، باشد.
اصول کلیدی قانون جِیکوب:
آشنایی و راحتی: کاربران به طرحها و الگوهای آشنا عادت کردهاند و این آشنایی باعث میشود که آنها سریعتر و راحتتر بتوانند از وبسایت شما استفاده کنند. اگر طراحی وبسایت شما مشابه وبسایتهای شناختهشده باشد، کاربران کمتر سردرگم میشوند.
کاهش منحنی یادگیری: استفاده از الگوها و طراحیهای مرسوم باعث میشود که کاربران نیاز کمتری به یادگیری داشته باشند و بتوانند به سرعت با وبسایت شما ارتباط برقرار کنند. این امر موجب افزایش بهرهوری و کاهش ناامیدی کاربران میشود.
استانداردها و بهترین شیوهها: بسیاری از عناصر و طرحهای وبسایتها به مرور زمان به استاندارد تبدیل شدهاند. به کارگیری این استانداردها و بهترین شیوهها میتواند به بهبود تجربه کاربری کمک کند و کاربران را با طراحی شما هماهنگتر کند.
نکات کاربردی:
تحلیل وبسایتهای محبوب: وبسایتهای محبوب و پرطرفدار را تحلیل کنید و الگوهای طراحی آنها را شناسایی کنید. از این الگوها در طراحی وبسایت خود استفاده کنید.
تست با کاربران: طراحیهای خود را با کاربران تست کنید تا مطمئن شوید که آنها به راحتی میتوانند با وبسایت شما تعامل کنند و به اهداف خود برسند.
استفاده از استانداردها: به استانداردها و بهترین شیوههای طراحی وبسایت پایبند باشید تا تجربه کاربری بهتری را فراهم کنید.
۴. قانون میلر (Miller’s Law):
یکی از اصول مهم در روانشناسی شناختی و طراحی تجربه کاربری (UX) است که بیان میکند کاربران میتوانند حدود 7 (به اضافه یا منهای 2) مورد را در حافظه کوتاهمدت خود نگه دارند. این اصل که توسط جرج میلر، روانشناس آمریکایی، معرفی شد، به این نکته اشاره دارد که حافظه کوتاهمدت انسان محدود است و تنها قادر به نگهداری تعداد محدودی از اقلام در یک زمان مشخص است.
اصول کلیدی قانون میلر:
ظرفیت محدود حافظه: حافظه کوتاهمدت کاربران به طور متوسط میتواند بین 5 تا 9 مورد را به خاطر بسپارد. بنابراین، نمایش تعداد زیادی از اقلام به طور همزمان میتواند باعث سردرگمی و کاهش کارایی کاربران شود.
گروهبندی اطلاعات: گروهبندی اطلاعات به صورت منطقی و منسجم میتواند به کاربران کمک کند تا اطلاعات را بهتر به خاطر بسپارند و از حافظه کوتاهمدت خود بهینهتر استفاده کنند.
نکات کاربردی:
گروهبندی اطلاعات: اطلاعات را به صورت گروهی و بر اساس ویژگیهای مشترک سازماندهی کنید تا کاربران بتوانند سریعتر و راحتتر آنها را درک کنند.
استفاده از بصریسازی: از روشهای بصری مانند نمودارها، آیکونها و رنگها برای نمایش اطلاعات استفاده کنید تا کاربران بتوانند اطلاعات را به راحتی درک و به خاطر بسپارند.
ارائه اطلاعات به صورت تدریجی: اگر نیاز به نمایش تعداد زیادی از اقلام دارید، اطلاعات را به صورت تدریجی و در مراحل مختلف ارائه دهید تا کاربران بتوانند به راحتی هر بخش را پردازش کنند.
۵. تیغ اکهام (Occam's Razor):
یک قاعده حل مسئله است که بیان میکند زمانی که با چندین راهحل متقابل برای یک مسئله روبرو هستیم، سادهترین راهحل که کمترین تعداد فرضیات را دارد، به احتمال زیاد صحیحتر است.
اصول کلیدی تیغ اکهام:
طراحی ساده و کاربرپسند: هنگام طراحی رابط کاربری، سادهترین و مستقیمترین روشها برای انجام وظایف کاربر را انتخاب کنید. از پیچیدگیهای غیرضروری پرهیز کنید و تلاش کنید تا تجربه کاربری را ساده و روان کنید.
کاهش پیچیدگیهای ناوبری: در طراحی ناوبری وبسایت یا اپلیکیشن، مسیرهای ساده و مستقیم را برای دسترسی به بخشهای مختلف انتخاب کنید. از ایجاد مسیرهای پیچیده و گیجکننده خودداری کنید.
اولویتبندی ویژگیها: در فرآیند توسعه، روی ویژگیهایی تمرکز کنید که نیازهای اصلی کاربران را برآورده میکنند. از اضافه کردن ویژگیهای غیرضروری که ممکن است تجربه کاربری را پیچیده کنند، خودداری کنید.
رفع اشکال و بهبودها: در رفع اشکالات و بهبودهای محصول، ابتدا سادهترین و واضحترین راهحلها را امتحان کنید. این میتواند زمان و منابع مورد نیاز برای رفع مشکلات را کاهش دهد.
طراحی فرمها و ورودیها: فرمهای ورودی را تا حد امکان ساده و مختصر طراحی کنید. فقط اطلاعات ضروری را از کاربران درخواست کنید و از سوالات و فیلدهای اضافی پرهیز کنید.
نکات کاربردی:
وبسایتهای تجارت الکترونیک: در فرآیند خرید آنلاین، تعداد مراحل را کاهش دهید و فرآیند را به سادهترین شکل ممکن طراحی کنید تا کاربران به راحتی بتوانند خرید خود را انجام دهند.
اپلیکیشنهای موبایل: در طراحی اپلیکیشنهای موبایل، از استفاده از انیمیشنها و جلوههای بصری پیچیده که ممکن است باعث کاهش سرعت و کارایی شوند، خودداری کنید.
رابطهای کاربری نرمافزار: در طراحی رابطهای کاربری نرمافزار، از ارائه تعداد زیادی گزینه و تنظیمات پیچیده پرهیز کنید و رابط کاربری را ساده و کاربرپسند نگه دارید.
۶. اصل پارِتو:
که به عنوان قانون 80/20 نیز شناخته میشود، بیان میکند که در بسیاری از رویدادها، تقریباً 80٪ از نتایج از 20٪ علل ناشی میشوند.
اصول کلیدی اصل پارِتو:
شناسایی و تمرکز بر عناصر کلیدی: با تحلیل رفتار کاربران، میتوانید 20٪ از عناصر یا ویژگیهایی که بیشترین تأثیر را بر تجربه کاربری دارند شناسایی کرده و بر بهبود آنها تمرکز کنید.
بهینهسازی محتوا: با بررسی الگوهای استفاده کاربران، میتوانید 20٪ از محتواهایی که 80٪ از بازدیدها و تعاملات را ایجاد میکنند شناسایی کرده و روی بهینهسازی و بهبود آنها تمرکز کنید.
مدیریت وظایف توسعه: در فرآیند توسعه و بهبود محصولات، میتوانید 20٪ از وظایفی که بیشترین تأثیر را بر کیفیت و عملکرد محصول دارند شناسایی کرده و منابع بیشتری را به آنها اختصاص دهید.
بهبود ناوبری و دسترسی: با تحلیل الگوهای ناوبری کاربران، میتوانید 20٪ از مسیرها و لینکهایی که بیشترین استفاده را دارند شناسایی کرده و آنها را بهینهسازی کنید تا دسترسی کاربران به محتوا و ویژگیهای کلیدی سریعتر و آسانتر شود.
تمرکز بر مشکلات اصلی: در بررسی بازخوردهای کاربران و تحلیل مشکلات، میتوانید 20٪ از مشکلاتی که 80٪ از نارضایتیها و شکایات را ایجاد میکنند شناسایی کرده و اولویتبندی کنید تا رفع آنها به بهبود کلی تجربه کاربری کمک کند.
نکات کاربردی:
تجارت الکترونیک: شناسایی 20٪ از محصولات یا دستهبندیهایی که 80٪ از فروشها را ایجاد میکنند و تمرکز بر بهبود تجربه خرید برای این محصولات.
اپلیکیشنهای موبایل: شناسایی 20٪ از ویژگیها یا عملکردهایی که 80٪ از استفاده کاربران را تشکیل میدهند و بهینهسازی آنها برای افزایش رضایت و تعامل کاربران.
وبسایتهای خبری: شناسایی 20٪ از مقالات یا بخشهایی که 80٪ از ترافیک وبسایت را جذب میکنند و تمرکز بر بهبود کیفیت و ارائه محتوای مرتبط.
۷. قانون تسلر (Tesler’s Law):
که به نام "قانون حفظ پیچیدگی" نیز شناخته میشود، بیان میکند که هر سیستم دارای پیچیدگی ذاتی است که نمیتوان آن را کاهش داد. با این حال، میتوان تلاش کرد این پیچیدگی را تا حد ممکن از کاربر دور نگه داشت. این قانون توسط لری تسلر، یکی از پیشگامان طراحی رابط کاربری، مطرح شد.
اصول کلیدی قانون تسلر:
پیچیدگی ذاتی سیستم: هر سیستم دارای مقداری پیچیدگی است که نمیتوان آن را حذف کرد. این پیچیدگی ممکن است ناشی از طبیعت مشکل، نیازمندیهای عملکردی، یا محدودیتهای فنی باشد.
پنهان کردن پیچیدگی از کاربر: هدف این است که پیچیدگی سیستم را از کاربر دور نگه داریم و تجربه کاربری را تا حد ممکن ساده و روان کنیم. کاربران نباید با جزئیات پیچیده سیستم درگیر شوند و باید بتوانند به راحتی به اهداف خود برسند.
نکات کاربردی:
تمرکز بر نیازهای کاربر: طراحی باید بر اساس نیازها و تواناییهای کاربران باشد. پیچیدگیهای غیرضروری باید حذف یا پنهان شوند تا کاربران بتوانند به راحتی از سیستم استفاده کنند.
استفاده از الگوهای طراحی: الگوهای طراحی شناختهشده و متداول میتوانند به کاهش پیچیدگی تجربه کاربری کمک کنند. این الگوها باعث میشوند کاربران با سیستم به سرعت و بدون نیاز به یادگیری زیاد تعامل کنند.
آموزش و راهنمایی: اگر نمیتوان پیچیدگی را به طور کامل پنهان کرد، باید از راهنماییها و آموزشهای کاربرپسند استفاده کرد تا کاربران بتوانند به راحتی با سیستم آشنا شوند.
۸. اثر وُن رستورف (Von Restorff Effect):
که با نام "اثر جداسازی" نیز شناخته میشود، این اثر بیان میکند که زمانی که چندین شئ شبیه به هم به نمایش گذاشته میشود، آن یکی که با بقیه تفاوت دارد، احتمال بیشتری برای به یادآوری دارد. به عبارت دیگر، مواردی که به طور خاص از بقیه متمایز میشوند، بیشتر در حافظه میمانند.
اصول کلیدی اثر ون رستورف:
جلب توجه کاربران: از این اثر میتوان برای جلب توجه کاربران به عناصر خاصی از طراحی استفاده کرد. به عنوان مثال، استفاده از رنگهای متفاوت، اندازههای بزرگتر یا شکلهای غیرمعمول میتواند باعث شود که این عناصر بیشتر به چشم بیایند و بهتر به خاطر سپرده شوند.
برجستهسازی اطلاعات مهم: اطلاعات مهم یا اقداماتی که کاربران باید انجام دهند را با استفاده از رنگها یا فونتهای متفاوت برجسته کنید. این کار میتواند به کاربران کمک کند تا اطلاعات کلیدی را بهتر به خاطر بسپارند و به آنها توجه کنند.
طراحی دکمههای CTA (Call to Action): دکمههای CTA را با استفاده از رنگها و اندازههای متمایز طراحی کنید تا کاربران به راحتی آنها را تشخیص دهند و بر روی آنها کلیک کنند. این دکمهها باید از سایر عناصر طراحی متمایز باشند تا توجه کاربران را جلب کنند.
بهبود ناوبری: در منوها و ناوبریها، گزینههای مهم یا جدید را با استفاده از جلوههای بصری خاص متمایز کنید. این کار به کاربران کمک میکند تا به راحتی این گزینهها را تشخیص دهند و از آنها استفاده کنند.
طراحی فرمها: در فرمهای آنلاین، بخشهای مهم یا حساس را با استفاده از رنگهای متمایز برجسته کنید. به عنوان مثال، میتوانید فیلدهایی که تکمیل آنها الزامی است را با رنگ متفاوت نمایش دهید.
نکات کاربردی:
وبسایتهای تجارت الکترونیک: محصولات ویژه یا تخفیفدار را با استفاده از برچسبهای رنگی و جلوههای بصری خاص متمایز کنید تا توجه کاربران به این محصولات جلب شود.
اپلیکیشنهای موبایل: اعلانهای مهم یا پیامهای هشدار را با استفاده از رنگها و جلوههای بصری متفاوت نمایش دهید تا کاربران به سرعت به آنها توجه کنند.
طراحی ایمیلهای تبلیغاتی: پیشنهادات ویژه یا تخفیفها را با استفاده از فونتها و رنگهای متمایز در ایمیلهای تبلیغاتی برجسته کنید.
۹. اثر زیگارنیک (Zeigarnik Effect):
این اثر بیان میکند که مردم وظایفی را که به اتمام نرسیدهاند یا دچار وقفه شدهاند بهتر از وظایف تمام شده به یاد میآورند. این پدیده به این دلیل رخ میدهد که ذهن انسان تمایل دارد کارهای ناتمام را به خاطر بسپارد تا بتواند آنها را به اتمام برساند.
اصول کلیدی اثر زیگارنیک:
افزایش تعامل کاربران: میتوانید کاربران را ترغیب به بازگشت به وبسایت یا اپلیکیشن خود کنید. به عنوان مثال، میتوانید بخشی از فرآیند را ناتمام بگذارید و کاربران را تشویق کنید که به سایت بازگردند تا آن را تکمیل کنند.
ایجاد انگیزه برای تکمیل وظایف: با استفاده از این اثر، میتوانید کاربران را برای تکمیل فرمها، ثبتنامها یا سایر وظایف ترغیب کنید. نشانگرهای پیشرفت (progress indicators) و یادآوریهای دورهای برای وظایف ناتمام میتوانند کاربران را به ادامه و تکمیل وظایف تشویق کنند.
بهبود یادگیری و آموزش: در محیطهای آموزشی، میتوانید از اثر زیگارنیک برای افزایش یادگیری استفاده کنید. به عنوان مثال، میتوانید محتوا را به صورت بخشهای کوچک و ناتمام ارائه دهید و از کاربران بخواهید که فعالیتهای مرتبط را انجام دهند تا به بخشهای بعدی دسترسی پیدا کنند.
افزایش نرخ بازگشت کاربران: استفاده از اثر زیگارنیک میتواند باعث شود که کاربران به وبسایت یا اپلیکیشن شما بازگردند تا کارهای ناتمام خود را تکمیل کنند. ارسال یادآوریها و اعلانها برای کارهای ناتمام میتواند به افزایش نرخ بازگشت کاربران کمک کند.
ایجاد جذابیت در محتوا: در طراحی محتوا و مقالات، میتوانید با قطع کردن داستانها یا مقالات در نقاط کلیدی و جذاب، کاربران را ترغیب به بازگشت و ادامه خواندن کنید.
نکات کاربردی:
فرمهای آنلاین: اگر کاربری فرمی را ناتمام گذاشته و سایت را ترک کرده، میتوانید ایمیلی با یادآوری ملایم برای تکمیل فرم ارسال کنید.
اپلیکیشنهای موبایل: در اپلیکیشنهای یادگیری زبان، میتوانید با ارائه بخشی از درس و قطع کردن آن در نقطهای جذاب، کاربران را به ادامه درس ترغیب کنید.
بازیهای ویدیویی: بازیهایی که چالشها و مراحل ناتمام دارند، کاربران را به بازگشت و تلاش برای تکمیل مراحل ترغیب میکنند.
۱۰. آستانه دوهرتی (Doherty Threshold):
یکی از اصول مهم در طراحی تجربه کاربری (UX) است که بیان میکند بهرهوری کاربران به میزان قابل توجهی افزایش مییابد زمانی که زمان پاسخ سیستم کمتر از 400 میلیثانیه باشد. این قانون توسط والتر دوهرتی، یک روانشناس در IBM، معرفی شد و به این نکته اشاره دارد که کاربران به طور طبیعی ترجیح میدهند با سیستمهایی کار کنند که زمان پاسخدهی سریعی دارند.
اصول کلیدی آستانه دوهرتی:
زمان پاسخدهی سریع: زمانی که سیستم در کمتر از 400 میلیثانیه پاسخ دهد، کاربران احساس میکنند که تعامل با سیستم به صورت آنی و بدون تأخیر انجام میشود. این امر باعث افزایش رضایت و بهرهوری کاربران میشود.
حفظ تمرکز کاربر: با کاهش زمان پاسخدهی، کاربران میتوانند تمرکز خود را حفظ کنند و بدون وقفه به وظایف خود ادامه دهند. هرگونه تأخیر بیش از 400 میلیثانیه ممکن است باعث از دست دادن تمرکز و کاهش بهرهوری شود.
نکات کاربردی:
بهینهسازی عملکرد: بهینهسازی کد، استفاده از سرورهای پرسرعت و کاهش حجم دادههای منتقل شده میتواند به کاهش زمان پاسخدهی سیستم کمک کند.
استفاده از تکنیکهای بارگذاری تدریجی: بارگذاری تدریجی محتوا و استفاده از تکنیکهایی مانند lazy loading میتواند زمان بارگذاری اولیه را کاهش داده و تجربه کاربری بهتری فراهم کند.
نمایش پیشرفت: در مواردی که نمیتوان زمان پاسخدهی را به زیر 400 میلیثانیه کاهش داد، نمایش پیشرفت بارگذاری (مانند نوارهای پیشرفت یا انیمیشنهای بارگذاری) میتواند به کاربران کمک کند تا بهتر منتظر بمانند.
۱۱. قانون ترتیبی (Serial Position Effect):
بیان میکند که کاربران تمایل دارند اولین و آخرین آیتمها را بهتر به خاطر بسپارند. به این دلیل، اطلاعات مهم را در ابتدا یا انتهای لیستها قرار دهید.
اصول کلیدی قانون ترتیبی:
اثر اولویت (Primacy Effect): آیتمهای ابتدای لیست به دلیل داشتن زمان بیشتر برای پردازش و ذخیرهسازی در حافظه بلندمدت بهتر به خاطر سپرده میشوند.
اثر تازگی (Recency Effect): آیتمهای انتهای لیست به دلیل تازه بودن در حافظه کوتاهمدت بهتر به خاطر سپرده میشوند.
نکات کاربردی:
اطلاعات مهم و کلیدی: آیتمهایی که باید حتماً به خاطر سپرده شوند، مانند شماره تلفنهای ضروری، اطلاعات تماس، یا دکمههای اصلی را در ابتدا یا انتهای لیستها قرار دهید.
محتوای آموزشی: نکات مهم آموزشی یا راهنماییها را در ابتدا یا انتهای محتوای آموزشی قرار دهید.
منوها و ناوبری: در منوها و ناوبریها، لینکهای اصلی و پرکاربرد را در ابتدا یا انتهای لیستها قرار دهید تا دسترسی به آنها راحتتر و به خاطر سپردن آنها آسانتر باشد.