این مقاله بررسی ادبیات یادگیری سازمانی در اتحادهای پروژه محور بین سازمانی را با تمرکز بر فرآیندهای سیستمی به اشتراک گذاری دانش، برون سازی و درونی سازی ذاتی در مدل SECI که توسط Nonaka و Takeuchi در سال 1995 پیشنهاد شده است، تشریح می¬کند. مدل SECI فرآیندی را پیشنهاد میکند که از طریق آن سازمانها دانش خود را در داخل و خارج از سازمان خود با هدف پالایش و افزودن ارزش به انبار دانش موجود در سازمان، مارپیچ میکنند. سهم جدید این مقاله کاربرد مدل SECI برای پروژههای چند سازمانی است. اغلب اشاره شده است که در حالی که ادبیات غنی در مورد مدیریت پروژه و تا حدی شرکت های مبتنی بر پروژه وجود دارد، ادبیاتی در مورد چگونگی جمع¬آوری و استفاده مجدد دانش پروژه محور توسط شرکت¬های مشارکت کننده کمتر رایج است .
ایکوجوریو نوناکا به همراه نویسندگان مختلف هیروتاکا تاکوچی، گئورگ فون کروگ و دیگران، مدلی پویا برای نشان دادن خلق دانش سازمانی در مجموعه ای از کتاب¬ها و مقالاتی که در اوایل دهه 1990 ظاهر شدند، ایجاد کردند. مدل SECI (مخفف عبارت Socialization, Externalization, Combination, Internalization) برای اولین بار در سال 1991 پیشنهاد شد (Nonaka 1991)، اگرچه در کتاب مشهور The Knowledge Creating Company Nonaka & Takeuchi برای مخاطبان وسیع¬تری اصلاح و گسترش یافت.
مدل SECI به دلیل منطق شهودی و مشخص کردن انواع دانش بین دانش ضمنی و آشکار - با استفاده از این ترسیم دانش که برای اولین بار در نظریه مدیریت توسط پولانی (1958) مورد حمایت قرار گرفت، با استقبال گسترده¬ای مواجه شد، به ویژه در میان دست اندرکاران مدیریت. این مدل همچنین متضمن پویایی تعامل است که به وسیله آن دانش در یک فرآیند مارپیچی منتقل میشود و اجازه میدهد ارزش دانش از طریق تبادل بین افراد و گروههای درون سازمان افزایش یابد. فرض اصلی رفتاری در این مدل این است که شرکتهای مولد دانش به طور مداوم جریان دانش بین افراد و گروههای کارکنان را برای بهبود ذخایر دانش ضمنی و آشکار تشویق میکنند. فرض حیاتی مدیریت دانش در فرآیند SECI این است که دانش با جریان های مختلف ایجاد و بهبود می یابد.
مقدمه
استفاده زیاد از عناصر فلسفی در چارچوب SECI، تحقیقات تجربی در این حوزه را به طور ذاتی دشوار می کند. علاوه بر این، این واقعیت که مرزهای دانش صریح و ضمنی اغلب نامشخص هستند و این دوگانگی در چارچوب SECI بسیار مهم است، آزمایش آماری گزارههای مشتق شده از SECI را دشوار میکند. با این وجود، از زمان معرفی SECI، برخی از نشریات تحقیقاتی قابل توجهی وجود داشته است که به دنبال درک بهتر ارتباط و علت و معلولی در بین عناصر مختلف سیستم بودهاند. کوسوناکی و همکاران (1998) وجود سیستمهای نوع SECI در سازمانها را بهعنوان مقدمهای برای نوآوری موفق محصول بررسی کرد. آنها برای گزارههای خود حمایت کردند مبنی بر اینکه عناصر سیستمهای SECI - که مبنای بحثهای موردی در شرکت ایجاد دانش (1995) بود - از توسعه محصول مثبت و نتایج نوآوری در سطح شرکت در شرکتهای ژاپنی پشتیبانی میکردند. کار اخیر چو و تی (2004) و چو و تسای (2004) به دنبال آزمایش تجربی نقش داراییهای دانش در ارتقای نتایج SECI (اجتماعیسازی، برونسازی، ترکیب، درونیسازی) بوده و برای فرضیههایی که ادعا میکنند حمایت میکند. وجود داراییهای دانش مانند روالهای سازمانی میتواند تأثیر زیادی بر نتایج SECI داشته باشد. ابزار تحقیق به کار گرفته شده در این تحقیق به شدت از روان سنجی - مطالعه تجربی ویژگی های انسان در روانشناسی استفاده می کند. برخی از گزارههای قابل آزمایش در چارچوب SECI وجود دارند، اگرچه اینها تمایل دارند به وجود یا عدم وجود ساختارهای سازمانی برای تسهیل تغییر دانش بین سطوح و نوع (صریح و ضمنی) مرتبط باشند. تحقیقات تجربی کمی به جنبههای عملیاتی Ba پرداخته است، و فرد مشکوک است که عناصر فلسفی این مفهوم را تنها میتوان از طریق استفاده از بررسی کیفی فرآیندهای توسعه دانش و زمینه سازمانی بررسی کرد.
نتیجه گیری
نتیجهگیری پروژههای چند سازمانی و ترتیبات اتحاد را میتوان بهعنوان پاسخی احتمالی به فقدان قابلیتها، شایستگیها یا منابع خاص در شرکتهای منفرد در نظر گرفت. تسهیم دانش، برخلاف به اشتراک گذاری سرمایه فیزیکی، محرک اصلی تشکیل اتحاد است در حالی که اخیراً بحث هایی در مورد اینکه آیا اتحادها و پروژه های بین سازمانی مبنایی برای دسترسی ساده به دانش یا کسب دانش کامل فراهم می کنند وجود دارد، بحث کمی وجود دارد که پروژه مبتنی بر پروژه باشد. اتحادها دارای منطق قوی مبتنی بر دانش هستند. به این ترتیب، شاغلین و دانشگاهیان به طور یکسان باید ببینند چه نوع دانشی برای تکمیل موفقیتآمیز پروژههای چند سازمانی و سلامت اتحادهای چند سازمانی در حال انجام مورد نیاز است. تحقیقات تجربی که به اهمیت ارزشها و روالهای مشترک اشاره میکنند (به عنوان مثال، جوامع عملی، قابلیتهای فراگیر مرزی شرکتها) همگی نیاز به نگاه فراتر از تبادل دانش مدون به توسعه قابلیتهای عمیقتر و پیچیدهتر را نشان میدهند.
نویسنده مهران جافری