سید حسام فروزان
سید حسام فروزان
خواندن ۵ دقیقه·۳ ماه پیش

سینما مدیوم مهران مدیری نیست!

دومین فیلم بلند مهران مدیری، «ساعت ۶ صبح»، ترکیبی غیرمعمول است که از ابهام در داستان رنج می‌برد. این فیلم به نویسندگی و کارگردانی مدیری و تهیه‌کنندگی علی اوجی، پس از حضور نیافتن در جشنواره‌ی فجر سال گذشته، اکنون به روی پرده‌ی سینماها رفته است. مدیری که فیلم قبلی‌اش، «ساعت ۵ عصر»، در ژانر کمدی با رویکردی ابزورد در سال ۱۳۹۵ ساخته و در سال ۱۳۹۶ اکران شده بود، این بار با تغییر ژانر و لحن به‌سراغ درامی با تم امنیتی رفته است.

مجله میدان آزادی: «مهران مدیری»، چهره‌ی آشنای کمدی ایران، فیلم «ساعت 6 صبح» را در مرداد سال ۱۴۰۳ به روی صفحه‌ی جادویی سینما آورد که یکی از متفاوت‌ترین اثرهای مدیری تاکنون محسوب می‌شود. این فیلم یک درام اجتماعی و روایت‌گر قصه‌ای پیچیده و چند لایه است که مجله میدان آزادی به مناسبت اکران این روزهای آن در سینما، با قلم آقای حسام فروزان به بررسی این اثر پرداخته است:

یک فاجعه‌ی تمام عیار!

دومین فیلم بلند مهران مدیری، «ساعت ۶ صبح»، ترکیبی غیرمعمول است که از ابهام در داستان رنج می‌برد. این فیلم به نویسندگی و کارگردانی مدیری و تهیه‌کنندگی علی اوجی، پس از حضور نیافتن در جشنواره‌ی فجر سال گذشته، اکنون به روی پرده‌ی سینماها رفته است. مدیری که فیلم قبلی‌اش، «ساعت ۵ عصر»، در ژانر کمدی با رویکردی ابزورد در سال ۱۳۹۵ ساخته و در سال ۱۳۹۶ اکران شده بود، این بار با تغییر ژانر و لحن به‌سراغ درامی با تم امنیتی رفته است. تجربه‌ی ساخت فیلم در فضاهای مختلف به‌خودی‌خود جای تقدیر دارد، اما اینکه آیا این جسارت به نتیجه‌ای خوب یا حداقلی منجر شده باشد، موضوعی دیگر است. با این فیلم می‌توانیم نتیجه بگیریم مهران مدیری در نهایت چهره‌ای تلویزیونی است و سینما مدیوم او نیست. تجربه‌های بازی و کارگردانی او در سینما لااقل تا الان چندان درست و درمان نبوده‌اند.

📷
«ساعت 6 عصر، ساخته‌ی مهران مدیری»

داستان از چه قرار است؟

فیلم «ساعت ۶ صبح» داستان دختری به نام سارا را روایت می‌کند که قرار است برای ادامه‌ی تحصیل در رشته‌ی دکترای فلسفه به کانادا برود. پرواز او ساعت شش صبح است. در حالی‌که سارا با خانواده‌اش شام می‌خورد، یکی از دوستانش تماس می‌گیرد و او را به مهمانی خداحافظی دعوت می‌کند. پس از حضور در مهمانی، پلیس به‌دلیل برگزاری مهمانی مختلط و مصرف مشروبات الکلی وارد می‌شود و همه را دستگیر می‌کند. سارا به پیشنهاد صاحب‌خانه در کانال کولر پنهان می‌شود تا پس از رفتن پلیس از مخفیگاه خارج شود و به پروازش برسد. اما با قفل و پلمب شدن در خانه، او در آنجا گیر می‌افتد. سارا به برادرش زنگ می‌زند تا برای نجاتش بیاید، اما حضور برادر با چالش‌های جدیدی ازجمله مواجهه با همسایه‌ها، حضور مجدد پلیس، گروگان‌گیری و ورود نیروهای امنیتی همراه می‌شود. در نهایت، گروگان‌گیری حل و فصل می‌شود، اما سارا از پروازش جا می‌ماند.

فیلم «ساعت ۶ صبح» سکانس‌هایی دارد که به نظر می‌رسد بدون دلیل خاصی در داستان گنجانده شده‌اند. این صحنه‌ها نه به پیشبرد روایت کمک می‌کنند و نه در شخصیت‌پردازی تأثیر قابل توجهی دارند. به‌عنوان مثال، سکانسی که سارا در حال رانندگی به‌سمت مهمانی است و با پسری صحبت می‌کند که به یک رابطه‌ی نصفه‌نیمه اشاره دارد، مشخص نیست چه تأثیری در توسعه‌ی شخصیت یا داستان دارد. همچنین، سکانس‌های طولانی مهمانی با بامزه‌بازی‌ها و آواز خواندن‌ها به نظر نمی‌رسد که نقشی در پیشبرد فیلم‌نامه داشته باشند.

چرا ساعت 6 صبح فیلم بدی است؟

از خلاصه‌ی داستان، می‌توان دریافت که فیلم و فیلم‌نامه مشکلات عمده‌ای در شخصیت‌پردازی و انسجام منطقی دارند. برای مثال، چگونه شخصیت اصلی داستان، سارا، این ریسک را می‌پذیرد که با وجود نزدیکی به زمان پرواز مهمش به مهمانی‌ای برود که در آن احتمال لو رفتن و دستگیری وجود دارد؟! این موضوع از این جهت عجیب است که در ایران همیشه امکان لو رفتن مهمانی‌های مختلط وجود داشته و شخصیت سارا نیز از خانواده‌ای دانشگاهی و فرهیخته است و برای ادامه‌ی تحصیل در رشته‌ی فلسفه به کانادا می‌رود. به‌ویژه، چرا سارا تصمیم می‌گیرد این ریسک را تا لحظه‌ای که پلیس سر می‌رسد ادامه دهد و به‌موقع از آنجا خارج نشود تا بدون مشکلات احتمالی به پرواز سرنوشت‌سازش برسد؟ این تصمیمات نشان می‌دهند که شروع قصه و رفتار سارا از منطق واقعی پیروی نمی‌کنند و به ‌نظر می‌رسد او در هپروت زندگی می‌کند، نه در جهان واقعی. آیا در زندگی واقعی ایرانی‌های امروز چنین دانشجوی بی‌خیالی داریم؟

📷
«فیلم ساعت 6 صبح، اثر مهران مدیری»

تدوین، فیلم‌برداری، طراحی صحنه و لباس فیلم تقریباً نمره‌ی قبولی می‌گیرند. بازی‌ها، به‌جز بازیگران اصلی، خوب و به‌اندازه هستند. حضور پررنگ بازیگران تئاتر در این بخش به نفع فیلم تمام شده و صحنه‌هایی گرم و هماهنگ را خلق کرده است. بازیگرانی مانند منصور نصیری و خیام وقار کاشانی در کنار چهره‌های شناخته‌شده‌تری مثل مونا فرجاد، در خلق اتمسفر فیلم به‌خصوص در نیمه‌ی ابتدایی آن تأثیر مثبت و بسزایی داشته‌اند. با این حال، بازی سمیرا حسن‌پور، مهرداد صدیقیان و مهران مدیری در کارنامه‌ی آن‌ها قدمی رو به جلو محسوب نمی‌شود. سمیرا حسن‌پور در اکثر لحظات احساسی، بازی متوسط و بعضاً ضعیفی ارائه می‌دهد و با توجه به باری که فیلم‌نامه به شخصیت او تحمیل کرده، توانایی لازم برای خلق لحظات بدیع را ندارد. مهرداد صدیقیان به‌دلیل ضعف آشکار در شخصیت‌پردازی کاراکتری که به عهده دارد، علی‌رغم تلاش زیاد، نتوانسته موفقیتی کسب کند و اجرایش به مجموعه‌ای از کنش‌های بی‌دلیل و بی‌معنی با لحنی تصنعی تبدیل می‌شود. مهران مدیری نیز با حضور تیپیکال و قهرمان‌گونه‌اش، در نهایت تکرار همان کلیشه‌های گذشته در بازیگری‌اش است.

بدون شک کارگردانی مدیری همچنان برتر از بازیگری‌ اوست و در برخی صحنه‌ها (اگر بتوان این بخش را به‌طور کامل از دیگر قسمت‌ها جدا کرد) عملکردی قابل قبول ارائه می‌دهد. با این حال، پایان‌بندی فیلم به‌قدری به کلیت اثر لطمه زده است که حتی چند سکانس که از نظر دکوپاژ و فرم درست بودند، به چشم نمی‌آیند. در مورد سکانس پایانی گفته می‌شود که فیلم‌ساز با سانسور مواجه شده و قرار بوده پس از سکانس پایانی فعلی، صحنه‌ای از شبکه‌ی خبر نمایش داده شود که در آن مخاطب از سقوط پرواز شماره‌ی ۷۵۲ هواپیمایی بین‌المللی اوکراین مطلع شده و نرسیدن سارا به پرواز، معنای دیگری هم به اثر بیفزاید. اما از آنجا که صحت و سقم چنین اخباری قابل بررسی نیست و حتی اگر صحت آن‌ها تأیید شود هم چیزی به اثر فعلی و پایان نامفهوم آن اضافه نمی‌کند، نمی‌توان این شایعات را دلیلی برای چشم‌پوشی از نقاط ضعف فیلم دانست. مسئله‌ی مهم سقوط هواپیمای اوکراینی و اتفاق دردناکی که برای هم‌وطنان ما رخ داد چیزی نیست که در چنین فیلم آشفته‌ای این‌طور سرسری به آن پرداخته شود.

مهران مدیریسینمای ایراننقد فیلمسینمافیلم
در حال حاضر مترجم. وبلاگ‌نویس سابق؛ روزنامه‌نگار فصلی، اهل ادبیات و سینما. علاقمند به حوزه محتوا | hesamforouzan.com |
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید