یکی از خلاهایی که خودم تو دانشگاه داشتم بحث یادگیری ابزارها بود. تو وقت کم کلاس ها نمیشه رو یادگیری «ابزارها» وقت گذاشت و «مفاهیم» پایه و لازم رو میان میگن. پس من خودم باید وقت بذارم و ابزارهای لازم و بعضا بیشتر از اون چیزی که انتظار هست رو یاد بگیرم. بعد که وارد بازار کار شدم اهمیت این موضوع برام بیشتر روشن شد.
یکی از تفاوت های دوره های بیرون و دانشگاه هم میتونه همین باشه. تو دوره های بیرون که به محیط کار نزدیکتره (نسبت به دانشگاه البته) میان حداقل رو یه ابزار وقت میذارن و آدم میتونه ادعا کنه حداقل با اون ابزار آشناست. تو تجربه های کاری هم که خودم داشتم اهمیت این موضوع بیشتر برام روشن شد.
البته واضحه که یادگیری و کار با ابزارها بدون دانش و دانستن مفاهیم پیش زمینه خیلی سخت و وقت گیر میشه و اگه ابزار رو عوض کنیم باز هم داستان یادگیری ابزار جدید رو داریم. درحالیکه اگه مفاهیم رو بلد باشیم برای یادگیری ابزار جدید وقت خیلی کمتری نیاز داریم. مثل کسی که یه زبان خارجی بلده و میخواد بره سراغ زبان خارجی بعدی. چون یکبار با مفاهیم زبان و لغت و گرامر و اینا درگیر شده راحت تر زبان جدید یاد میگیره. یا مثلا کسی که کامپیوتر رو آکادمیک خوب خونده و مفاهیم رو بلده و یا یه زبان برنامه نویسی کار کرده، یادگیری زبان جدید برنامه نویسی براش تقریبا کاری نداره.
خب پس چرا میخوام بگم انقد «ابزارها» مهم هستن؟ چون «مفاهیم» ذهنی هستند و برای عینی کردن و به عمل درآوردن آن ها نیاز به «ابزار» داریم. هر چقدر ابزارهای بیشتری بشناسید میتونید کارای بیشتری بکنید و میدونید کدوم ابزار کجا به چه درد میخوره و تسلطتون بیشتر میشه. اونوقت میتونید ابزارهای سریع تر و با دقت بیشتر رو بسته به کاری که میخواید انجام بدید انتخاب کنید تا کار سریعتر انجام بشه و خودتون یا شرکت بتونه در زمان ثابت کارهای بیشتری بگیره و طبعا درآمدتون بیشتر بشه.
در واقع میخوام بگم هم «مفاهیم» هم «ابزارها» مهم هستند. خب حالا چی شد که به اهمیت ابزارها پی بردم؟
تو بحث آموزش که میخواستم یه زبان برنامه نویسی رو یاد بدم، شروع کردم به گفتن مفاهیم و بعد چند جلسه دیدم چقدر خسته کننده میشه. تصمیم گرفتم از ابزارهایی که وجود داره استفاده کنم هم سرعت یادگیری بره بالا هم جذابیت تدریس بیشتر بشه و خسته کننده نشه.
یبار هم تو مصاحبه استخدام گفتم این زبون برنامه نویسی رو بلدم عکس العمل جالبی دریافت نکردم ولی به هر حال یه مدت اونجا بودم. بعدا فهمیدم کسایی که میان میگن همون زبان برنامه نویسی رو با این ابزارها کار کردن و نام میبرن حتی کتابخونه هاش چقدر بار مثبت تری داره و اعتماد بیشتری رو جلب میکنه. (البته شکی نیست که نمونه کار از حرف زدن بهتره :دی)
خلاصه اینکه توصیه میکنم بعد اینکه مفاهیم رو یاد گرفتید برید سراغ ابزارها و اونا رو یاد بگیرید. به جز چیزایی که بالا گفتم مزیت دیگه اش اینه که اگه روزی روزگاری خواستند ابزارها رو عوض کنند (که خیلی اتفاق میوفته) سریع تر با ابزار جدید کنار بیاید و مسلط بشید تا به فکر نفر جدید نیوفتند.