امروز با یک موردی برخود داشتم که هم ناراحت شدم، هم عصبی هم مستاصل
یکی از برند هایکه تو چند ماه اخیر تبلیغات گسترده ای روازش دیدم گزارش کمپینش رو داد که یک نگاهی بکنم و نظرم رو بگم، اولین موردی که ازشون خواستم این بود که بازخورد این کمپینشون رو بگن چون توگزارش 100 و خورده ای صفحه ای فیدبک کمپین نبود فقط آمار نمایش بنر و اینکه کجا نمایش داده شده و نهایت دیتای به درد بخور همین تعداد نمایش و تعداد کلیک بود بیشتر از این هیچی نداشت که به همراه بینهایت محتوای ویژوال که حقیقتا اطلاعاتی و دیتایی به آدم نمی داد (البته از حق نگذریم گزارش خیلی خوشگل بود ولی فقط خوشگل بود و دیزاین زیبایی داشت کاری که دو شیت اکسل بود رو 120-130 صفحه عکس و پوستر سازی شده بود و حداقل یکی دو روزی زمان میبره همچین گزارشی رو آماده کردن)
بعد چند دقیقه صحبت کارفرما به صراحت گفت کمپین رو خودمون رصد نکردیم و دیتای به درد بخوری از اینکه بازخوردش چی بوده نداریم قبل و بعدش رو نمیدونم ولی فقط میدونیم زنگ خورمون بیشتر شده دقیقا اینجا بود که مستاصل شدم متعجب و حیران داشتم نگاه میکردم که تنها اطلاعات که دارند اینه که زنگ خورشون بیشتر شده و چه درصدی چه تعدای مشتری جدید داشتن، تکرار خرید داشتن و .... هیچی فقط و فقط زنگ خورشون بیشتر شده، برای یکی مثل من که کل زندگیم عدد و رقم و سنجه هستش معیار کیفی مثل این مورد از چندین فحش و بد بیراه بدتر بود و خنده دار هم اینکه باز آمار زنگ خورها رو هم نداشتن یعنی بگن 100 بوده شده 101 هم دیتایی نبود فقط شمی و حسی زنگ خورمون بیشتر شده همین و بس.
یکم بیشتر حرف زدم و یکم بیشتر فضولی کردم دیدم فاجعه خیلی بزرگتر از اینی هست که دقایقی قبل گفته شد نه کارفرما سنجه های درستی تعریف کرده نه مجری کمپین پیش بینی هایی داشته فقط توافق شده بر سر یک عدد به عنوان مبلغ و همچنین یک نسبت تناسب ساده بین مبلغ کمپین و تخمین میزان بازدید و تمام. اصلا به این فکر نشده که ناشر که سایت ورزش 3 هست چه تناسبی با مخاطب هدف این کسب و کار داره یا سایر ناشرین که تو گزارش مجری به جرات 60% ناشران هیچ تناسبی با مخاطب هدف این کسب و کار ندارند اما جالب تر این بود که کارفرما راضی بود و میگفت حال میکردم تو سایت های تاپ میرفتم میدیدم بنر و پوستر سایت ما رو تو هدر و ... نشون میده.
این تعجب و حیرانی من زمانی بیشتر هم شد که مدیر مارکتینگ هم، هم صدا با مدیرعامل احساس رضایت کامل داشت، مغزم پر از سوال های مختلف بود از اینور داشتم گزارش رو میخوندم و هی سوال های بیشتر و بیشتر آخر سر تنها این سوال رو پرسیدم: که اگر همه چی براتون گل و بلبله من اینجا چیکار میکنم و این درخواست جلسه وبررسی و ارائه پیشنهادی که فرمدین برای چی هست؟
اینجا بود که دیدم یه چهره آشنا هم اومد تو اتاق و شروع کرد به صحبت اولش نشناختم ولی تا صحبتش رو شروع کرد فهمیدم یه چیزایی بلده و اونچه که بلده هم خوب بیان میکنه و شناختمش بله مهدی یکی از دانسجویانی که تو دوره کمپین های تبلیغاتی که تو دانشگاه گذشته بودم از دانشجو های کلاس و دوره بود و گفت یک هفته ای هست که تو این شرکت مشغول به کار شده و مسئول تبلیغات و پیگیری امور تبلیغاتی این شرکته و دقیقا اونم بخاطر این حجم سوالات پیدانکردن جوابها من رو معرفی کرده به مدیریت و مسبب این جلسه شده از این لحظه به بعد جلسه بوی منطق کم کم گرفت و از اوضاع گل و بلبلی که کارفرما داشت و حس رضایتی که هنوز هم نمیفهم کم کم جاش رو به عدد و رقم و واقع بینی داد.
القصه بعد 2 ساعت و اندی جلسه و بررسی و عارضه یابی لیست بلند مرتبه ای تنظیم شد و قرار شد که تا این لیست تکمیل نشده و فرآیند ها و ابزار های اون تهیه نشده دیگه کمپینی اجرا نشه و همه پروموشن ها بره حالت sleep mode
خیلی وقتها مشکل از کارفرماهاست و به چشم بارها و بارها دیدم ولی بعضی وقتها ماهم مشکل داریم و بخاطر شرایط مختلف و دلایل مختلف کاری رو انجام میدیم که هر همکاری میبینه تو دو ثانیه میتونه ایراد بگیره و این موضوع به اعتبار و قدمت و اندازه مجموعه مجری تبلیغات هم بستگی نداره هستن شرکت های مطرح و بزرگی که از این موارد کمپین ها رو اجرا کردن و باز هستن شرکت های نوپایی که همین اشتباه رو مرتکب میشن، به نظرم بهتره برای اینکه فضای کار شفاف بشه و طرفین کار راضی باشن حرفه ای تر عمل کنیم اگر کارفرمایی زیرساخت لازم رو نداره بهش متذکر بشیم و یا حتی براش زیرساخت رو تهیه کنیم این مدل تکرار این مدل کارها در نهایت دودش به چشم صنعت و فعالان صنعت تبلیغات میره
امیدوارم هم کارفرما ها و هم مجری ها بتونن حرفه ای و پایبند به اصول و قوانین کارهارو جلو ببرند. حداقل به همون 5M پایبند باشیم.