مهرداد عسکری بهبهانی
مهرداد عسکری بهبهانی
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

تو در من جاری شدی


وقتی تصویر تو را در نگارخانه دلم دیدم

تو در من جاری شدی

مات تابلو زیبای خلقتت شدم

که می درخشید

وقتی خورشید می رفت تا در دریا غرق شود

و آسمان بی ستاره و زمین بی مهتاب

تو خورشید و مهتابم شدی

که روشن کردی فانوس خیال مرا

و یادگاری ماندگاری نوشتم

که به تصویر کشیدی شعر مرا

و کلام در دستانم جان گرفت

معنی پیدا کرد

وکلامم شد ی درخواب وبیداریم بی پروا

وقتی چشمانت رنگ پاییزی می پاشید

در نگارخانه ی دلم

با بارانی از برگان هزاران رنگ

که نشسته بود بر سقف فصول من

از بارانی از عشق

که مرا می برد خروشان

و شیدایی را در من ترجمه میکرد

ببین من در انتظار

بهارانی که در واپسین هست

می مانم

اگر مجالی باشد

30 /95/1 (مهر)

مهرداد عسکری بهبهانی

شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید