طی چند هفته اخیر، تب و تاب عجیبی درباره Clubhouse شکل گرفته است؛ در هر شبکه اجتماعی و البته سرخط بسیاری از خبرگزاریها، از کلاب هاوس صحبت میشود. در این یادداشت قصد دارم نظرم را در مورد آینده کلابهاوس و به طور کلی شبکههای اجتماعی مبتنی بر چت صوتی بیان کنم.
اگر با کلابهاوس و کاربری آن آشنا نیستید، باید این گونه آن را معرفی کنم:
کلابهاوس به طور کلی یک شبکه اجتماعی مبتنی بر چت صوتی است که داخل آن اتاقهایی با موضوعات مختلف شکل میگیرد. شما به عنوان کاربر میتوانید براساس سلیقه خود به هر کدام از این اتاقها (Rooms) ملحق شوید، به گفتگوها، مصاحبهها و بحثها گوش دهید؛ و حتی به یکی از افراد سخنران (Speaker) تبدیل شوید.
اگر بخواهم Clubhouse را به شکلی ملموستر تعریف کنم، باید چنین نگاهی به آن داشته باشیم:
کلابهاوس همانند یک ساختمان بسیار بزرگ است که گنجایش بینهایت اتاق کنفرانس با ظرفیت چند هزار نفر را دارد. شما براساس سلیقه خود میتوانید در میان این اتاقها گشتوگذار کنید، موضوع هر کدام که برایتان جذاب بود، به عنوان شنونده به آن ملحق شوید، اگر تمایل به صحبت داشتید با بالا بردن دستتان و تایید میزبانان آن اتاق (Hosts) به جمع سخنرانها بپیوندید. هر زمان هم که مایل بودید از یک اتاق خارج شده و به یک اتاق دیگر بروید؛ یا حتی به طور کامل از این شبکه اجتماعی خارج شوید.
کلاب هاوس در حال حاضر به صورت دعوتنامهای است؛ درواقع تا فردی شما را دعوت نکند، نمیتوانید در این شبکه اجتماعی فعال شوید. دعوت افراد هم به این شکل است که هر چند روز یکبار (معمولا 3 روز) چند دعوتنامه برای کاربران فعلی این شبکه اجتماعی فعال میشود که از طریق آن و وارد کردن شماره موبایل افراد موردنظرشان، آنها را به کلابهاوس دعوت میکنند.
در زمان نوشتن این یادداشت، هنوز اپلیکیشن رسمی کلابهاوس برای سیستمعامل اندروید عرضه نشده است و تنها نسخه iOS آن در اپاستور قابل دانلود و اجرا است (البته نسخههای غیررسمی این اپلیکیشن توسط افرادی عرضه شده است: لینک 1 در گیتهاب و لینک 2 در بازار؛ که البته به طور کلی و طبق اصول امنیتی، استفاده از نسخههای غیررسمی توصیه نمیشود. و تا چند روز آینده نسخه رسمی اندروید Clubhouse منتشر خواهد شد).
همه چیز برمیگردد به پاییز 2019، وقتیکه Paul Davison و Rohan Seth بعد از سالها دوستی و پیادهسازی چندین اپلیکیشن و شبکه اجتماعی کمابیش موفق و ناموفق، دوباره به هم پیوستند. در آن زمان پائول به روهان کمک میکرد تا از پس مشکلات بیماری ژنتیکی نادری که دختر روهان به آن دچار بود، بربیاید. این شروعی شد تا آنها بار دیگر به یک شبکه اجتماعی جدید فکر کنند؛ اپلیکیشنی که بُعد انسانی آن پررنگتر از اکثر شبکههای اجتماعی فعلی که صرفا مبتنی بر Post کردن هستند، باشد. تلاش آنها سرانجام به نتیجه نشست و در مارس 2020 اولین نسخه کلابهاوس با تنها 1500 کاربر، کار خودش را آغاز کرد. پائول و روهان توانستند در آن زمان، از سرمایهگذار خطرپذیر بسیار معروف Andreessen Horowitz مبلغ 12 میلیون دلار به عنوان راند A جذب سرمایه کنند، و ارزش کلابهاوس را به 100 میلیون دلار برسانند.
با رسیدن به اواخر ژانویه 2021 و عبور از 2 میلیون کاربر، این شبکه اجتماعی توانست راند B سرمایهگذاری خود را که مبلغ 100 میلیون دلار بود، دریافت کند؛ طی این جذب سرمایه، ارزش کلابهاوس به 1 میلیارد دلار رسید و تبدیل به یک یونیکورن شد. در حال حاضر بیش از 180 سرمایهگذار خرد و کلان در این استارتاپ سرمایهگذاری کردهاند.
برای پاسخ به این موضوع 3 عامل اصلی وجود دارد:
در نیمه نخست فوریه (اواخر بهمن 1399) ایلان ماسک همراه با Vlad Tenev، مدیرعامل استارتاپ رابینهود، در یک گفتگوی کلابهاوسی شرکت کرد. در همان ابتدای شروع گفتگو سقف 5 هزار نفری اتاق کلابهاوس پر شد و برخی از شنوندههای این اتاق شروع کردند به پخش زنده این گفتگو روی یوتیوب. این چت صوتی و توییت ایلان ماسک درباره کلابهاوس باعث شد نظر بسیاری از کاربران به این شبکه اجتماعی جدید جلب شود و درخواست عضویت در آن شیب بسیار تندتری پیدا کند.
اما دعوتنامهای بودن کلابهاوس را میتوان به عنوان دلیل مهم دیگری برای رشد سریع آن در نظر گرفت که خود آن چند وجه دارد.
همانظور که میدانید حس ترس یکی از قویترین هیجانات (Emotions) انسان محسوب میشود؛ و تیم این استارتاپ با استفاده از مفهوم FOMO (ترس از دست دادن یا همان Fear Of Missing Out) به خوبی توانست کاربران را به تکاپو بندازد تا بسیاری از افراد (از جمله خودم) به دنبال دریافت دعوتنامه بگردیم تا ببینیم این اپلیکیشنی که همه در موردش حرف میزنند چه چیزی است. در برخی از شبکههای اجتماعی دیگر مثل Redit یا پلتفرمهای فروش کالای دست دوم مثل eBay، دعوتنامههای کلابهاوس بین 50 تا 100 دلار به فروش میرسد!
از طرفی دیگر باتوجه به اینکه هر چند روز یک بار، برای هر کاربر چند دعوتنامه فعال میشود (معمولا هر 3 روز یک بار، 3 دعوتنامه جدید اضافه میشود)، کاربران فعلی با دقت و احتیاط بیشتری، افراد جدید را دعوت میکنند. طبیعتا افرادی که ارتباط بیشتری با وی دارند، در اولویت قرار خواهند گرفت. بنابراین با توجه به اینکه حلقه اولیه کاربران کلابهاوس عمدتا افراد تاثیرگذار و کارآفرین بودهاند، موج شبکهای اضافه شدن کاربران جدید هم معمولا چنین افرادی تشکیل میدهد.
و در نهایت تیم Clubhouse با محدود کردن دعوتنامهها میتوانند شیب ثبتنام کاربران را کنترل کنند تا اگر در زمانی مثل توییت ایلان ماسک، میزان درخواست ثبتنام بالا رفت، بتوانند منابع محدود خود را به خوبی مدیریت کنند. یا به عبارت دیگر هزینههای سرسامآور حضور کاربران باعث ورشکست شدن آنها نشود.
میرسیم به سومین دلیل رشد سریع کلابهاوس، یعنی «ماهیت چت صوتی». در پلتفرمها و شبکههای اجتماعی فعلی که دارای ابزارهای پخش زنده تصویری هستند، برای مثل Live و Story اینستاگرام، بخاطر ماهیت تصویری، به صورت پیشفرض همراه با یک سری موانع حضور افراد هستند؛ موانعی مانند تایپهای شخصیت درونگرا یا خجالتی، افرادی با ترس از صحبت در جمع، یا نداشتن محیط یا ظاهر مناسب پخش زنده تصویری. بنابراین بسیاری از افراد از گذاشتن استوری یا حضور در پخش زنده تصویری فراری هستند. اما در نقطه مقابل، پلتفرمهایی شبیه کلابهاوس، بخاطر ماهیت صوتی آنها، ویژگی خاصی دارند که باعث میشوند این گونه فشارهای روانی از روی افراد برداشته شود و در نتیجه آن با کمال میل بخواهند در هر چت صوتی، شروع به صحبت کنند.
چه چیزی میتواند باعث تمایز کلابهاوس از رقبا باشد؟ آیا صرفا First to Market بودن کافی است؟ بدون شک خیر! فلسفه وجودی کلابهاوس یعنی چت صوتی به هیچ وجه مزیت رقابتی (Competitive Advantage) محسوب نمیشود، زیرا به راحتی قابل کپیبرداری و پیادهسازی است؛ به خصوص توسط استارتاپهایی مثل فیسبوک که نهتنها Userbase بالایی دارند، بلکه تیمهای آماده بسیار زیادی برای پیادهسازی امکانات یا محصولات جدید، مثل کلابهاوس در آنها درنظر گرفته شده است. پس چه چیزی میتواند باعث تمایز کلابهاوس شود که به واسطه آن زنده بماند؟
پاسخ من برای این پرسش یک چیز است: محصول (Product)؛ محصولی که بخش بزرگی از آن به تجربه کاربری (UX) کلابهاوس مرتبط میشود.
این جمله را باید کمی تشریح کنم. اپلیکیشنهای اجتماعی دیگر مثل فیسبوک، توییتر، تلگرام و... همگی برای تمرکز روی Value Proposition یا همان ارزش پیشنهادی دیگری ساخته شدهاند؛ اما فلسفه وجودی و ارزش پیشنهادی Clubhouse دقیقا بیزینس مدل چت صوتی است. اتاقهایی که چندین نفر شروع میکنند به بحث و گفتگو روی موضوعات خاص و هر کسی هم که تمایل داشت بتواند به عنوان شنونده یا حتی سخنران به این جمع اضافه شود. در نتیجه کل محصول و همچنین UX آن باید در راستای انتقال چنین تجربهای طراحی شود.
بنابراین بنظر من اپلیکیشنهای سوشالی مثل توئیتر که برای کاربری دیگری ساخته شدهاند، با احتمال زیادی نتوانند در این رقابت به یک رقیب جدی برای کلابهاوس تبدیل شوند (در همین راستا طی هفتههای اخیر، توئیتر قابلیتی را تحت عنوان Twitter Spaces و در رقابت با کلابهاوس به صورت آزمایشی فعال کرده است)
اما سوالی دیگری مطرح میشود: آیا این مساله باعث میشود که هیچ یک از استارتاپهای دیگر رقیب جدی کلابهاوس نشوند؟
طبیعتا خیر؛ هر استارتاپی، چه استارتاپهای بسیار بزرگ مثل فیسبوک و توییتر، و چه استارتاپهایی که هنوز کارشان را شروع نکردهاند، پتانسیل لازم را دارند که به رقیب جدی کلابهاوس تبدیل شوند.
توییتر نیز همانند بسیاری از استارتاپهای بزرگ، از این رقابت جا نمانده و خیلی سریع قابلیتی مشابه کلابهاوس را با نام Twitter Spaces لانچ کرده است. اما همانطور که بالاتر اشاره کردم، هر محصولی یک فلسفه وجودی و ارزش پیشنهادی دارد که حول آن شکل میگیرد. با توجه به اینکه ارزش پیشنهادی توییتر چیز دیگریست انتظار این را دارم که توییتر اسپیسز مورد استقبال کاربران قرار نگیرد و تنها به قابلیتی تبدیل شود که گهگاه و آن هم برای مدت زمانهای کوتاهتر از کلابهاوس مورد استفاده قرار گیرد.
کمتر از یک ماه پیش، مارک زاکربرگ به طور رسمی اعلام کرده که فیسبوک در حال توسعه محصولی قدرتمند در این حوزه است؛ رقیبی که نهتنها کلابهاوس را کنار خواهد زد بلکه به محصول اصلی این حوزه تبدیل میشود.
از آنجاییکه تاریخ نشان داده که فیسبوک تبحر خاصی در کپیبرداری، لانچ قابلیتها و محصولات جدید و سرازیر کردن کاربران به محصول جدید را دارد، انتظار دارم فیسبوک با سربلندی از این رقابت بیرون بیاید؛ به خصوص آنکه Userbase چند میلیارد نفری در اختیار دارد.
در 29 اسفند 99، مارک زاکربرگ همراه با مدیران اسپاتیفای و شاپیفای در یک اتاق گفتگو کلابهاوسی شرکت کرد. در این جلسه مارک زاکربرگ درباره کلابهاوس و محصول مشابه آن که توسط فیسبوک در حال توسعه است صحبت کرد. در طول گفتگوی آنها، مارک به یک موضوعی خاص اشاره داشت که میتواند سرنخی از رویکرد فیسبوک به این حوزه را به ما نشان دهد. مارک معتقد است که Clubhouse از نظر تعاملی بودن (Interactive بودن) ضعیف عمل کرده و محصول فیسبوک این نقص را به خوبی پوشش خواهد داد.
در مرور لیست استارتاپهایی که وارد این بازی شدهاند، یک نام دیگر نظر هر کسی را به خود جلب میکند: تلگرام. استارتاپی که سابقه درخشانی در توسعه قابلیتها به بهترین شکل ممکن را دارد. ماهها پیش تلگرام قابلیت چت صوتی را در اپلیکیشنهای خود فعال کرد، اما آنطور که باید محبوب نشده و بنظر نمیرسد کاربران آنطور که برای کلابهاوس از خود هیجان نشان میدهند، همان احساس را در مورد قابلیت چت صوتی تلگرام داشته باشند. با این وجود تلگرام در 29 اسفند 1399، یک آپدیت جدید و مهم روی چت صوتی ارائه کرد که به نوعی ضعفهای فعلی کلابهاوس مثل قابلیت ضبط کردن گفتگو، حضور در اتاقها با اکانتهای مختلف و بسیاری موارد دیگر را پوشش داده است (اطلاعات بیشتر در مورد این آپدیت در این لینک بخوانید).
اما این همه داستان نبود؛ در مورد تلگرام یک موضوع هیجان انگیز دیگری وجود دارد: پاول دوروف، موسس تلگرام، در آخرین پست خود که در رابطه با آپدیت چت صوتی صحبت کرده بود، به یک موضوع جالب اشاره کرد:
With today’s update, we're giving every Telegram user the power to run their own radio station (later this Spring: TV station) without adding any complexity to our apps.
اینطور که مشخص است در چند هفته آینده باید منتظر قابلیت تصویری مشابه کلابهاوس در تلگرام باشیم.
قبل از اینکه به بحث رقبای چینی کلابهاوس وارد شوم باید به این موضوع اشاره کنم که اواخر ماه فوریه (اسفند 99) Clubhouse توسط دولت چین فیلتر شد و بنابراین کاربران چینی به راحتی به آن دسترسی ندارند. تقریبا همزمان با این فیلترینگ، شرکت شیائومی اپلیکیشن MiTalk را برای رقابت با کلابهاوس دوباره راهاندازی کرد!
شیائومی اپلیکیشن MiTalk را نوامبر 2010 ، حتی قبل از اینکه WeChat به وجود بیاید، راهاندازی کرده بود. اما هیچ وقت به موفقیت چشمگیری دست نیافت، در نتیجه در 19 فوریه 2021 به صورت رسمی اعلام کرد که MiTalk را خاموش میکند؛ اما تنها یک هفته بعد از آن و در 26 فوریه شیائومی نسخه بازبینی شدهای از MiTalk را تحت نام جدید Michao برای جایگزینی کلابهاوس در چین، راهاندازی کرد (وبسایت رسمی).
اما MiTalk تنها اپلیکیشن چینی نبود که برای کپیبرداری از مفهوم کلابهاوس لانچ شد؛ دو هفته قبلتر از شیائومی، پلتفرم لایو استریم چینی Inke، محصولی مشابه کلابهاوس را راهاندازی کرد. به علاوه اپهایی نظیر Dizhua، Tiya و Two که همگی توسط میلیاردر چینی Justin Sun حمایت میشوند، برای کپیبرداری از کلابهاوس کار خودشان را آغاز کردند.
جالب است بدانید طبق اطلاعات Tianyacha، تاکنون حدود 270 شرکت در چین، شبکههای اجتماعی مبتنی بر صوت راهاندازی کردهاند و تعداد آنها رو به افزایش است.
همانند قابلیت Story که از اسنپچت شروع شد، به اینستاگرام رسید، و ناگهان همه نظرها به سمت استوری و میزان Engagement ای که این قابلیت ایجاد میکند جمع شد، و در نتیجه آن شبکههای اجتماعی یکی پس از دیگری استوری خودشان را راهاندازی کردند، معتقد هستم که چت صوتی نیز همان مسیر را طی میکند. به زودی شاهد حضور قابلیت مشابه در سوشالنتورکهای دیگر خواهیم بود؛ همانطور که توییتر، فیسبوک، تلگرام و مابقی شرکتها در حال توسعه این قابلیت هستند.
در این میان، به نظر من بهترین اپلکیشنها و استارتاپهایی که میتوانند از قابلیت چت صوتی در محصول خود بیشترین استفاده را ببرند، دو دسته هستند:
بنابراین معتقدم اولین بیزینسهایی که سراغ اتاق چت صوتی میروند و یکی از بیشترین بازخوردها را دریافت میکنند یوتیوب، اسپاتیفای، استارتاپهای حوزه پادکست و کسبوکارهای مرتبط با برگزاری رویداد هستند.
در رابطه با کسبوکارهای تعاملی صوت و تصویر مثل یوتیوب، اسپاتیفای و سرویسهای پادکست، این موضوع که کاربران بتوانند با استفاده از ابزاری تعامل بیشتری با سلبریتی، خواننده یا گروه مورد علاقه خود داشته باشند، آنها را بسیار خوشحال و راضی میکند؛ بنابراین اتاقهای چت صوتی در چنین اپهایی مورد استقبال ویژهای قرار خواهد گرفت. حتی انتظار این را دارم که میزان تعامل (Engagement) کاربران در اتاق چت صوتیِ این کسبوکارها بسیار بیشتر از قابلیت Story خواهد شد.
در وهله دوم کسبوکارهای برگزاری رویداد قرار دارند که همزمان با شروع همهگیری کرونا در جهان، این کسبوکارها به ناچار به برگزاری رویدادهای آنلاین تمایل بیشتری پیدا کردند. اما حالا با به شکلگیری روند (Trend) اتاقهای چت صوتی و ویژگیهای مدیریتی آنها، کلابهاوس و ابزارهای مشابه آن به بزرگترین تهدید برای استارتاپهای حوزه برگزاری رویداد تبدیل خواهند شد. زیرا نهتنها تقریبا نیاز بسیاری از کاربران برای برگزاری انواع رویدادها را پاسخ میدهند بلکه این سرویسها به صورت کاملا رایگان ارائه میشوند. همچنین ویژگیهای نشات گرفته شده از شبکه اجتماعی بودن کلابهاوس، مثل تعداد کاربر بسیار بالا، تعاملی بودن، شبکهسازی بسیار راحت و خیلی موارد دیگر، همانند زدن تیر خلاص به استارتاپهای برگزاری رویداد خواهد بود؛ اگر آنها را نکشد اما با کوچک کردن سهم بازارشان، باعث تضعیف شدنشان میشود.
اگر بحث رگولاتوری و مانیتورینگ محتوای تولیدی در فضای مجازی در ایران را مدنظر قرار دهیم، بحث فیلترینـگ کلابهاوس دور از انتظار نیست. قبل از اینکه کمی بیشتر در این رابطه نظرم را مطرح کنم، باید نگاهی به چین داشته باشیم. طی سالهای اخیر رویدادهای مهمی در خود چین و نواحی تحت حکومت جمهوری خلق چین، مثل هنگکنگ رخ داده است. در چند ماه اخیر چتهای صوتی متعددی با موضوعات مرتبط با آن رویدادها نظیر دموکراسی، در اتاقهای کلابهاوس شکل گرفت. طبیعتا این موارد به مزاج حکومـت چین خوش نیامد و دست به مسدودسازی این شبکه اجتماعی زد. در ادامه مسیر، حکومت چین سعی کرد فضای لازم را برای شرکتهای داخلی خود فراهم کند تا نمونههای مشابه کلابهاوس را توسعه دهند و از طریق این نمونههای بومی بتواند مانیتورینگ و نظارت دقیقی روی محتوا داشته باشد.
انتظار میرود که ایران نیز همین مسیر را در پیش گیرد؛ مگر آنکه بتواند به راهحلی دست پیدا کند که روی محتوای داخل اتاقهای چت صوتی نظارت داشته باشد. بنابراین به زودی نمونههای بومی و ملی (!) زیادی از Clubhouse را شاهد خواهیم بود؛ به ویژه از شرکتهایی نظیر روبیکا و صبا ایده.
باتوجه به انتخابات ریاست جمهوری که در خرداد 1400 پیشرو داریم و پتانسیل بالای اتاقهای چت صوتی برای کمپینها و داغ کردن تنور آن، میتوان انتظار رخ دادن اتفاقات زیادی در رابطه با کلابهاوس را داشت.
از سوی دیگر، همانطور که بالاتر نیز اشاره کردم، قابلیت اتاق چت صوتی، به بسیاری از بازارها نظیر کسبوکارهای صوت و تصویر و برگزاری رویداد وارد خواهد شد؛ بنابراین نمونههای ایرانی این دسته از کسبوکارها نیز به فکر توسعه چنین قابلیتهایی خواهند افتاد و حتی به احتمال زیادی هماکنون در حال توسعه چنین ابزارهایی هستند. به عنوان نمونه آپارات، رادیو جوان، ایوند و... .
به عنوان یکی از مشاهداتم در کلابهاوس باید به شکلگیری نسل جدیدی از اینفلوئنسرها در این شبکه اجتماعی اشاره کنم. در کنار اینفلوئنسرهایی که از شبکههای اجتماعی دیگر به Clubhouse آمدهاند و به واسطه حضورشان، فالوئرهای خودشان را نیز به این شبکه اجتماعی منتقل میکنند، طیف کاملا جدیدی از اینفلوئنسرها با سرعت بالایی در حال جذب فالوئر هستند. و نکته قابل توجه اینکه بیشتر این اینفلوئنسرهای جدید در شبکههای اجتماعی دیگر تا این حد موفق نبودهاند.
باتوجه به مواری که در این یادداشت گفتم، موسسین کلاب هاوس به خوبی توانستهاند شبکه اجتماعیای را طراحی کنند که همخوانی مشکل – راهحل (Problem-Solution Fit) را دارد اما در جایگاه فعلی هنوز با همخوانی محصول – بازار (Product-Market Fit) فاصله دارد. بنابراین خطرات زیادی کلابهاوس را تهدید میکند و اگر نتواند از این تبوتاب ایجاد شده (Hype) به موقع استفاده لازم را ببرد، رقبایش به راحتی سرویسی با همخوانی محصول - بازار عرضه میکنند و گوی سبقت را از این شبکه اجتماعی میربایند.
درسته که کلابهاوس تنها در یک سال بیش از 10 میلیون کاربر را جذب کرده است، اما اگر نتواند سرویس خود را بر اساس نیاز واقعی تنظیم کند، خیلی زود روند رشد کاربرانش به شکل کاهشی درآمده و در نهایت تعداد کاربران فعالش مسطح خواهد شد.
چند ضعف اساسی این شبکه اجتماعی را تهدید میکند. اول از همه پخش زنده یا لایو بودن آن است؛ اگر کاربری با تاخیر وارد اتاقی شود، تمامی صحبتهای قبلی را از دست میدهد و از آنجایی که گفتگوها جایی ذخیره نمیشوند، هیچ گاه به صحبتهای مطرح شده دسترسی نخواهد داشت. درواقع میتوان گفت طول عمر محتوای تولید شده داخل این شبکه اجتماعی صفر ثانیه است! برخلاف تمام Social App های دیگر. تیم محصول تلگرام به خوبی این ضعف را شناسایی کردند و در آخرین بهروزرسانی این پیامرسان دقیقا این ویژگی را برای اتاقهای صوتی خود فعال کردند.
عدم وجود الگوریتمی قدرتمند برای هدایت کاربرها به اتاقهایی که کاملا با سلیقه آنها همخوانی دارد را میتوان به عنوان ضعف بعدی کلابهاوس در نظر گرفت. کاربران وقتی اپلیکیشن را باز میکنند با لیستی بلند از اتاقهای مختلف روبرو میشوند که حتی بسیاری از آنها عنوان گنگ و نامشخص دارند. از یک سو طبق آمار اگر کاربران در 7 ثانیه اول به موضوع و اتاق دلخواهشان نرسند، اپلیکیشن را میببنند، و از سوی دیگر، نمایش لیست اتاقها بیشتر براساس لیست Following کاربران به آنها پیشنهاد میشود و نه دقیقا سلیقهشان. این ضعف کلابهاوس دقیقا جایی است که فیسبوک در آن بسیار قدرتمند عمل میکند. فیسبوک سالهاست که تمام تلاش خود را به کار برده تا سلایق کاربران را تشخیص دهد و با الگوریتمهای بسیار پیچیده، محتواهایی کاملا مطابق با سلیقه کاربران به آنها پیشنهاد کند. به نوعی میتوان گفت که فیسبوک در این بازی استاد بزرگ محسوب میشود.
امکانات بسیار پایین کلابهاوس موضوع مهم دیگریست که این شبکه اجتماعی را در جایگاه ضعف قرار میدهد. به عنوان مثال به دلیل اینکه ابزارهای تایید یا رایگیری در کلابهاوس تعبیه نشده است، کاربران به صورت خودجوش روشی جالب برای آن خلق کردهاند. سخنرانهای یک اتاق برای تایید حرف یک سخنران با استفاده از خاموش و روشن کردن سریع میکروفون خود، به نوعی چشمک میزنند؛ بدین ترتیب موافقت خود را با صحبت یا سوال شخصی در آن لحظه صحبت میکند را با این نوع چشمک زدن، نشان میدهند. موضوعی که مارک زاکربرگ آن را به خوبی شناسایی کرده است و در چت صوتی 29 اسفند خود به آن اشاره کوتاهی داشت.
در مجموع بنظرم کلابهاوس پتانسیل این را دارد که به یکی از اپلیکیشنهای اصلی گوشیهای موبایل تبدیل شود، اما این موفقیت وابسته به دو موضوع مهم است:
اگر در Clubhouse عضو هستید، خوشحال خواهم شد به شبکه دوستانم در کلابهاوس اضافه شوید: