مریم جعفری(تفرشی)
مریم جعفری(تفرشی)
خواندن ۵ دقیقه·۶ ماه پیش

آنا و قدرت جادویی‌اش!

ما هر دو عاشق این دو شخصیت دوست‌داشتنی دنیای دیزنی بودیم. السا و آنا.

در «یخ‌زده۱» انتهای داستان، شگفت‌انگیز و نو است. برخلاف کلیشه‌های مرسوم قلب یخ‌زده آنا را بوسه‌ی شاهزاده‌ای عاشق گرم نمی‌کند. تنها عشق حقیقی‌ای که قلب آنا را گرم می‌کند خواهرش است. این انیمیشن دوستداران زیادی در دنیا دارد چون عشق را از زاویه‌ای متفاوتِ با داستان‌های رایج و پرخواننده تعریف می‌کند. و عاشق و معشوق این بار دو خواهرند که برای همدیگر جانشان را هم می‌دهند.

امروز به یاد آنای عزیزم «یخ‌زده دو» را نگاه کردم. زهرا قبلاً تماشایش کرده بود و گفته بود چندان خوشش نیامده و من هم نبینمش. اما امروز از سر بی‌حوصلگی یا هر چه که اسمش را می‌شود گذاشت دلتنگی، نشستم به تماشایش.

سر هر صحنه گریه‌دار و گریه‌نداری می‌زدم زیر گریه. آنا با شور و هیجان می‌خواند و من اشک می‌ریختم. السا همیشه سعی می‌کند تا از آنا محافظت کند و از هر خطر احتمالی‌ای دورش نگه دارد. السا مثل کوه پشت آناست و حواسش هست کسی چپ نگاهش نکند.

السا قدرت جادویی دارد. قدرت جادویی آب(یخ). آنا در ظاهر هیچ قدرت جادویی‌ای ندارد. شاید برای همین زهرا همیشه دوست داشت السا باشد. فکر می‌کرد السا قوی‌تر است.(گرچه بعد نظرش عوض شد!) اما من همیشه فکر می‌کردم آنا قوی‌تر است و قدرت جادویی‌اش بهتر و نیرومندتر از الساست. آنا همه را شیفته خودش می‌کند، مهربان، پرشور، باانرژی و ماجراجوست. شاید در ابتدا آنا دختری بازیگوش و خوش‌گذران به نظر بیاید اما رفته‌رفته ویژگی‌های دیگرش ببینده را هم شیفته این شخصیت می‌کند. آنا عاشق زندگی است. درست مثل زهرا که عاشق زندگی بود. آنا روشنگر‌ و امیدوار است و شور زندگی را هم به خواهرش که درست نقطه‌ی مقابل اوست، هدیه می‌کند. آنا(شما بخوانید زهرا) خواهرش را عاشقانه دوست دارد و مدام به او یادآوری می‌کند که چقدر ارزشمند است.


آنا شخصیتی حمایتگر دارد و بااینکه کوچکتر است اما هوای السا را دارد. السا در «یخ‌زده دو» وقتی زنده می‌شود و آنا را در آغوش می‌گیرد، می‌گوید: بازم نجاتم دادی. آنا اول باور نمی‌کند که او نجات‌دهنده السا باشد اما واقعیت این است که همیشه این آنا بوده که نجات‌بخش زندگی السا بوده است. آنا خودش خبر ندارد که چقدر قدرتمند است. قدرت او مهربانی‌ و بخشندگی‌اش است. آنا شخصیتی حمایتگر دارد و بااینکه کوچکتر است اما هوای السا را دارد. السا در «یخ‌زده دو» وقتی زنده می‌شود و آنا را در آغوش می‌گیرد، می‌گوید: بازم نجاتم دادی. آنا اول باور نمی‌کند که او نجات‌دهنده السا باشد اما واقعیت این است که همیشه این آنا بوده که نجات‌بخش زندگی السا بوده است. آنا خودش خبر ندارد که چقدر قدرتمند است. قدرت او مهربانی‌ و بخشندگی‌اش است.

آنا ماجراجوست و دوست دارد به دل خطر بزند و هر چیزی را پیش از دیگران تجربه کند. (درست مثل تو! آنا تا آن دنیا رفت و برگشت اما تو برنگشتی!)

در یکی از صحنه های پایانی یخ‌زده دو آنا وقتی تصور می‌کند السا، خواهرش را برای همیشه از دست داده با آهنگ خواندن به سبک دیزنی سوگواری تلخی برایش می‌کند. هر کلمه‌ای گویی از زبان من بود. (شاید برای همین یخ‌زده دو را دوست نداشتی و دلت نمی‌خواست من هم ببینم. اما آخرش که السا زنده ماند. و تو رفتی و او را در دل جنگل سرد و تاریک تنها گذاشتی!)

متن آهنگی که آنا می‌خواند:

What do I do now?
‏الان چيکار کنم؟
I've seen dark before
‏قبلاً تاریکی رو دیده بودم
But not like this
‏اما نه اين شکلی
This is cold, this is empty
,this is numb
‏سرد است، خالی‌ست و کرخت

The life I knew is over
‏زندگی‌ای که می‌شناختم به پايان آمد

The lights are out
‏چراغ‏‌ها خاموش شدن
Hello, darkness
‏سلام، تاريکی
I'm ready to succumb
‏آماده‏‌ام براي افتادن از پا

I follow you around
‏دنبالت ميايم به هر کجا
I always have
‏هميشه آمده‌ام
But you've gone to a place I cannot find
‏اما به جایی رفتی که نمی‌توانم پيدايت کنم

This grief has a gravity
‏اين اندوه جذبه‌ای دارد
It pulls me down
‏منو به سمت پايين می‌کشد
But a tiny voice
‏اما آوایی کوچکی

Whispers in my mind
‏که در ذهنم نجوا مي‏کنی
You are lost
‏تو گم شدی
Hope is gone
‏اميد از دست رفته
But you must go on
‏اما بايد ادامه بدی
And do the next right thing
‏و کار درست بعدی را انجام بدی

Can there be a day beyond this night?
‏آيا آنجا هست روزی که باشد فراتر از اين شب؟
I don't know anymore what is true
‏ديگر نمی‌دانم حقيقت چيست
I can't find my direction I'm all alone
‏نمی‌توانم مسيرم را پيدا کنم من تنهای تنهام
The only star that guided me was you
‏تو تنها ستاره‏‌ی راهنمای من بودی
How to rise from the floor
‏چگونه می‌توانم از زمين بلند شوم
When it's not you I'm rising for?
‏وقتی اين بلند شدن برای تو نيست؟
Just do the next right thing
‏فقط کارِ درست بعدی را انجام بده
Take a step
‏يک گام بردار
Step again
‏يک گام ديگر
It is all that I can
‏اين تنها کاریست که از من برمی‌آيد
To do the next right thing
‏انجام دادن کار درست بعدی
I wont look too far ahead
‏خيلي به پيش‏‌رو نمی‌نگرم
It's too much for me to take
‏فراتر از اختيار من است
But break it down to this next breath
‏اما اگر تجزيه‏‌اش کنم به اين نفس بعدی
This next step
‏اين گام بعدی
This next choice is one that I can make!
‏اين انتخاب بعدی می‌توانم مشخص کنم
So I'll walk through this night
‏پس، از اين شب می‌گذرم
Stumbling blindly toward the light
‏تلوتلوخوران به سوی روشنایی می‌روم
And do the next right thing
‏و کار درست بعدی را انجام می‌دهم
And with the dawn
‏و همراه سپيده دم
What comes then?
‏چه در پيش است؟
When it's clear that everything
‏وقتی روشن است که همه چيز
Will never be the same again?
‏ديگر هرگز نمی‌شود مثل آن زمان؟
Then I'll make the choice
‏پس تصميمَم را می‌گيرم
To hear that voice
‏که گوش دهم به آن آوا
And do the next right thing
‏و کار درست بعدی را انجام دهم


شما به نمایشگاه آثار زیبای زهرا جعفری دعوتید.👇🦋

https://vrgl.ir/ZyHnJ




قدرتخواهرعشق
داستان‌نویس، علاقه‌مند به ادبیات، سینما و دنیای هنر / پیج اینستاگرام: https://instagram.com/jafari_maryam76?utm_medium=copy_link / کانال تلگرام:https://t.me/beshnu_az_man
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید