جمله ی از مردی با روحیه کارآفرینی, "همایون صنعتی زاده", کسی که بی اغراق می توان از او به عنوان یکی از ابرمردان تاریخ معاصر ایران نام برد و بی هیچ بزرگنمایی، پس از پرفسور حسابی، مرد شماره دو آبادانی و سازندگی در ایران به شمار می رود.
یکی از چالش هایی که امروز کارآفرینان و مشتاقان راه اندازی استارت آپ با آن مواجه هستند یافتن ایده ای مناسب برای شروع کسب و کاری جدید است. صنعتی زاده معتقد بود مشکلاتی که هر کس با آن مواجه میشود بهترین سرمایه ی او و راه حل آن مشکل, ایده ای برای آغاز یک کارآفرینی ست .
"صنعتی زاده" (1388-1304) بنیانگذار چندین موسسه فرهنگی - اقتصادی, کارآفرین , نویسنده ، مترجم و ناشر بود. مؤسسه انتشارات فرانکلین، شرکت سهامی افست، چاپخانه ۲۵ شهریور، سازمان کتابهای جیبی، کاغذ سازی پارس، کشت مروارید کیش و گلاب زهرا موسسات فرهنگی و اقتصادی است که او بنیان نهاد. همچنین او بنیانگذار شهرک خزرشهر است. وی اولین فردی است که کشاورزی ارگانیک را بصورت کاربردی در ایران پایه ریزی نمود.
همایون جوانى فعال , زیرک , مبتکر و کاردان بود.پس از گرفتن دیپلم بر خلاف اصرار پدرش برای ادامه تحصیل به دانشگاه نرفت و با هزاران ایده و فکر نو که در سر میپروراند روانه بازار کار و تجارت شد. شاید اگر پدرش میدانست، همایون روزی به اعجوبهای در کسب و کار تبدیل خواهد شد، هرگز اصراری به دانشگاه رفتن او نمیکرد.
در طبقه دوم خانه پدری نمایشگاهى از تابلوهاى مختلف ایرانى و خارجى ترتیب میداد که دوستداران هنر اعم از ایرانى و خارجى و از سفارتخانه هاى مختلف براى بازدید به آن نمایشگاه می آمدند.
تاسیس موسسه فرانکلین (شناخت بازار)
یک روز دو امریکایى که نماینده مؤسسه فرانکلین نیویورک بودند به نمایشگاه آمدند و او پس از دیدن کتابهای این موسسه, علاقمند به پذیرفتن نمایندگی آن شد و در سال ۱۳۳۴ نمایندگی بنگاه فرانکلین در ایران را تاسیس کرد. فرانکلین به ترجمه و انتشار آثار آمریکایی و اروپایی روی آورد و چون قبل از آن آثار ترجمه شده انگلیسی در بازار کم بود؛ کارش رونق گرفت و تبدیل به مهمترین سازمان نشر ایران شد. او برای اولین بار در صنعت نشر ایران حق کپی رایت بینالمللی را رعایت کرد. مطالعه او درباره بازار کتاب و شناختی که او نسبت به کمبودهای این بازار پیدا کرد سبب پیشرفت و توسعه موسسه او شد.
یکى از اقدامات مهم صنعتى زاده که کارى سترگ در تاریخ چاپ و نشر و فرهنگ ایران است پایه گذارى تألیف و چاپ دایره المعارف فارسى است که در سالهاى ۳۶ – ۱۳۳۵ دو سه سالى پس از تأسیس مؤسسه فرانکلین با کوشش و افکار بلند او صورت گرفت.
تمام دغدغه همایون در دوره اداره فرانکلین افزایش تیراژ کتاب بود. در سال ۱۳۳۷ کتابهای درسی افغانستان را چاپ کرد. این تجربه سبب شد فرانکلین قدرت بیشتری بگیرد. همایون که به چاپ, انتشار و فروش کتاب مسلط شده بود، وقتی وضعیت آشفته و ناهماهنگ کتابهای درسی آن زمان را دید به دنبال چاپ کتابهای دبستانی ایران رفت.
وزیر فرهنگ وقت گفته بود ما مشکل چاپ داریم بنابراین از انتشارات فرانکلین در خواست شد تا یک چاپخانه تاسیس کند و برای این منظور سهام افست به فرانکلین واگذار شد. بعد از آن چاپ کتاب های دبستانی ایران به فرانکلین واگذار شد .صنعتی زاده برای اولین بار کتاب های درسی را به صورت یک شکل و هماهنگ در کشور به چاپ رساند. این چاپخانه هنوز هم کتابهای درسی ایران را چاپ میکند.
در سالهای پایانی دههٔ ۱۳۳۰ سازمان کتابهای جیبی را تأسیس کرد که هدف آن انتشار کتاب در قطع جیبی و بعدها در قطع پالتویی با قیمت اندک بود. منافع این کار سرمایهاى شد براى مؤسسه فرانکلین که کارهاى بزرگترى انجام دهد.
کسب و کار جدید برای رفع نیاز
از آنجا که برای چاپخانه نیاز به کاغذ بود و کاغذهای وارداتی پاسخگو نبود، انتشارات با مشکل مواجه شد! او معتقد بود "هرکاری که انجام می دهید، مشکلی را حل می کند و یک مشکل جدید به وجود می آورد". بنابراین تصمیم به تاسیس کارخانه کاغذسازی گرفت و با استفاده از باگاس(تفاله نیشکر) بزرگترین کارخانهی کاغذسازی ایران، "کاغذسازی پارس" در نیشکر هفتتپه را تاسیس کرد. و این اقدام او باعث رونق صنعت کاغذ سازی و پایه ای برای خودکفایی این صنعت شد.
مبارزه با بی سوادی ( شروع از محدوده ای کوچک)
از دیگر کارهای مهم صنعتى زاده تشکیل سازمانى به نام مبارزه با بیسوادى بود. او پیشنهاد کرد طرح را ابتدا در یک گوشه از کشور اجرا کنند، با مشکلات آن آشنا شوند، کار را یاد بگیرند و بعد سراسری کنند. برای آزمایش شهر قزوین را که نیمی ترکزبان و نیمی فارس زبان بودند،انتخاب کرد وسپس طرح را در سراسر ایران اجرا نمود.
شیوه ی اجرای او در این طرح الگویی برای کارآفرینان بود, چرا که او ابتدا طرحش را در منطقه ای کوچک اجرا کرد تا کاستی ها و مشکلات آن را پیدا کرد و پس از اصلاح طرح آن را سراسری کرد.
همچنین طرح او سبب شد که پس از گذشت 2 , 3 نسل, بیسوادی ریشه کن شود.
ساخت شهرک گردشگری خزرشهر (استفاده از شبکه افراد)
پس از اجرای طرح مبارزه با بی سوادی ؛ چون شایستگی های او برای همه ثابت شده بود مسولیت ساخت شهرک خزر شهر که در ابتدا یک بیابان بود به او واگذار شد. او با یک کارخانهی خانهسازی فنلاندی،که از زمان کاغذ سازی می شناخت مذاکره کرد تا خانه هایی نمونه بسازند. خانهها را از طریق بندر نوشهر فرستاده و در اینجا نصب می شدند.
روزی عازم بندرعباس بود که هواپیما به دلیل نقص فنی در بندر لنگه فرود آمد. بندر لنگه تا سال 1921 مرکز صنعت مروارید بود. هزار نفر در این صنعت کار میکردند. اما این صنعت چون ژاپنیها مروارید مصنوعی درست کردند یکشبه از بین رفته بود. روحیه ی کارآفرینی و همچنین ملی گرایی او سبب شد تا به مطالعه و یادگیری روش ژاپنی ها بپردازد و سپس موفق به تولید مروارید مصنوعی شد.
در سال 1355 به کرمان رفت و در آن جا زمینهاى بایر که قسمتهاى زیادى از آن در سال زیر کشت خشخاش مىرفت و تریاک زهرآلود به بار مىآورد و باعث گرفتار شدن روستائیان به اعتیاد بود ؛ توجه او را جلب کرد. این بار نیز او به دنبال ایده ای خلاقانه برای حل این مشکل گشت . به فکر کاشت گل سرخ به جای خشاش و راه اندازی صنعت گلاب گیری افتاد.
زمینهاى وسیعى را که حدود صد هکتار بود زیر کشت گل محمدى برد و هزاران نهال گل سرخ را از قمصر کاشان خریداری کرد. این کار او سبب شد روستاییان اطراف هم به این کار مشغول شوند و به کاشتن نهال گل سرخ بپردازند. ماشینهاى مجهزى براى کار گلابگیرى از آلمان خریدارى کرد و صنعت گلابگیرى توسعه پیدا کرد. صدها کارگر به کار مشغول شدند و در یکى از ساختمانهاى متعلق به همایون در کرمان دفتر گلاب زهرا با مدیریت همسرش مشغول به کار شد و محصولات آن به دنیا صادر مىگردید.
کارخانه تولید گلاب و روغن گل "زهرا" در کرمان را در سال ۱۳۵۸ تاسیس کرد. این کارخانه اولین واحد تولیدی است که موفق به دریافت گواهینامه ارگانیک در تولید گلاب و روغن گل شده است. گلاب زهرا بزرگترین صادر کننده گلاب و روغن گل در ایران میباشد و سال ۱۳۸۲ به عنوان واحد نمونه کشوری معرفی شد. وی در سال 1388 در گذشت. از او آثار مکتوب بسیاری به جا مانده است.
درس هایی از زندگی صنعتی زاده برای کار آفرینان
شناخت نیاز بازار برای توسعه کسب وکار: او با بررسی و مطالعه بازار کتاب و کمبود های آن توانست باعث توسعه و رونق موسسه فرانکلین شود.
کار آفرینی برای حل یک مشکل :مشکل کمبود کاغذ برای چاپخانه هایش او را بر آن داشت تا با راه اندازی صنعتی جدید (کارخانه کاغذ سازی) این نیاز را برطرف کند.
استفاده از شبکه آشنایان: وقتی پروژه شهرک خزر را قبول کرد؛ دانشی درباره خانه سازی نداشت ولی با استفاده از دوستانی که از زمان تاسیس کارخانه کاغذ سازی می شناخت, اصول آن را یاد گرفت و با کارخانه خانه سازی فنلاندی مذاکره کرد.
تفکر خلاق برای حل مشکل قشری از جامعه: وقتی در کرمان زمین های بایری که زیر کشت خشخاش می رفت را مشاهده کرد, برای رفع مشکل اعتیاد و استفاده مناسب از زمین ها به فکر کشت گل سرخ و راه اندازی صنعت گلاب گیری افتاد.
منابع و مآخذ:
ویکی پدیا – آپارات- فارس نیوز - همشهری آنلاین- هفته نامه تجارت فردا- بی بی سی فارسی