دختر گُله، گل!
روی صندلیهای اتاق انتظار، ۷-۸ نفر خانم و آقای مُسن نشسته بودند تا دکتر برای تزریق صدایشان کند. همراهِ بیمار مسنی بودم برای عملِ چشمش. کمک میکردم پوشش اِستریلِ مخصوص را بپوشد. حین پوشیدن، بحث سیاسیاش را ادامه داد و با لحن شوخطبعانهی خاص خودش چیزی گفت و هردو بلند خندیدیم.
خانم مسنِ بانمکی با صورت گِرد و چادر گُلدار _که از زیر پوششِ اِستریلش بیرون زده بود_ به دقت نگاهمان میکرد. سرش را مکرراً چپ و راست گرداند و گفت: «هرکی دختر نداره، یتیمه.» خندیدم و گفتم: «فرقی نداره که.» لبخند زد و با تأکید گفت: «دختر گله، گل.» سه صندلی آنورتر، مرد مسنی با او همراه شد که: «پسر خله، خل!» خلاصه چندتاییشان کمی خندیدند و باهم همدردی کردند. چشم چرخاندم دیدم پسری جزو همراهان نیست و بیماران یا تنها آمدهاند یا با یک خانم. پرستار خواست که بیرون منتظر بمانم. روی صندلی نشستم و فکر کردم پسران تقصیری هم ندارند. این رفتار، ثمرهی نحوهی سیستم تربیتیمان است. بیشترِ ما به فرزندانِ پسر، مراقبت از «دیگری» را یاد نمیدهیم. بهشان خدمت میکنیم اما آنها را در کارهای خانه به مشارکت وانمیداریم. در عوض برای فرزندانِ دخترمان از همان کودکی، عروسکی میخریم که مراقبش باشد. پسرکمان اما با ماشینش باید برود سراغِ هیجان و تخیلهی انرژیاش؛ انگار که دخترکمان اینرسی دارد.
حیف نیست که پسرانتان طعم نگرانِ «دیگری» شدن را نمیچشند و در دنیای خودشان وامیمانند؟
پسرکانتان را دریابید. آدمها بیش از محبتدیدن _ولو برای داشتنِ اعتمادبهنفس_ به محبتکردن نیز نیاز دارند.
پ.ن ۱: برای کودکان _چه دختر و چه پسر_ هم عروسک بخرید، هم ماشین. نگذارید این خطکشهای جنسیتی زندگیشان را بیمزه کند.
پ.ن ۲: قاعدتاً این یک مشاهده تجربی و تصادفی بود. به کل جامعه هدف صدق نمیکند.

با عدم تحمیل نقشهای جنسیتی به کودکان که بسیـــــــــــار موافقم.
یاد داستان طومار شیخ شرزین افتادم که میگفت اگر زنان دوک نشیناند و مردان شمشیر زن، برای این است که زنان مشق دوک نشینی میکنند و مردان مشق شمشیر.
مرد فروشندهی داروخانه پرسید دختر است یا پسر.
من تعجب کردم. هیچ وقت فکر نمیکردم پستانک دختر و پسر فرق دارند. هنوز دلیل سؤالش را نمیدانستم که گفتم برای دختر میخواهم.
دیدم یک پستانک صورتی برداشت و داد به من. تازه دوزاریام افتاد که اگر پسر بود آبی میداد و اگر دختر صورتی.
قبول دارید این دو رنگ جنسیتی ترین نقشی است که از کودکی به کودکان (در تمام دنیا) تحمیل میشود؟
چرا صورتی رنگ مورد علاقهی اغلب دخترهای دنیاست؟
خیلی خوبه که حساسیت دارین به این جزییات؛ به نظرم رو استقلال فکری فرزندانتون خیلی مؤثره. :)
در اون جامعه کوچکِ «اتاق انتظاری» که من دیدم، حتی میتونه دلایلی از این دست داشته باشه که از مردان انتظار کار و درآمد میره و در مقابلش از دختران انتظار مراقبت از اعضای خانواده.
اما من بیشتر بحثم سر نوع تربیتمون بود؛ اینکه این رفتارها رو به بچههامون دیکته نکنیم. میشه برعکس هم باشه. بذاریم آزادانهتر آدمها رشد کنند و با برچسبهای جنسیتی راههای تکراری رو تو زندگیشون طی نکنند.