بعد مدت ها بالاخره به فضای ویرگول برگشتم. حدود هفت ماه از انتشار آخرین پستم در ویرگول میگذرد.
دلایل زیادی بود که اینقدر از این فضا فاصله گرفتم: درس، تمرکز، فکر بر روی عقاید و پذیرفتن عقاید جدید.
پست های قبلیم را کامل پاک کردم. همانطور که گفتم؛ عقاید و باورهایم تغییر پیدا کرد و پس از هفت ماه که دوباره به یاد ویرگول افتادم؛ اولین کاری که کردم از بین بردن پست های قدیمم بود.
من هم مانند کسی که از سفری دور دوباره به خانه اش برمی گردد؛ از برگشتن به ویرگول خوشحال بودم. اما این خوشحالی خیلی سریع جایش را به دلزدگی داد...
چرا؟
چون همین که به چند پست جدید نگاه کردم؛ متوجه تغییر (از نظر من) وحشتناک این فضای زیبا شدم.
ویرگولی که پر بود از نقد فیلم و سریال و کتاب، پر بود از صحبت درباره سلبریتی ها، پر بود از بحث سر فمینیسم، پر بود از داستان های کوتاه، پر بود از دل نوشته های دلنواز، پر بود از مطالب علمی مختلف، پر بود از اشتراک تجارب فریلنسرها، تبدیل شده بود به مکانی برای تبلیغ ماشین لباسشویی، پنکه و ویزای دبی با کمترین قیمت و خیلی چیز های عجیب دیگر
برای من که این همه مدت غایب بودم؛ شوک بزرگی بود. البته، نامردی نکنیم، بین هر چند پست تبلیغاتی یک پست نقد فیلم یا کتاب یا دل نوشته به چشم میخورد؛ اما دیگر به پررنگی و زیبایی قدیم نیست.
آن موقع ها اگر وارد ویرگول می شدی؛ از تنوع مطالب جدید شاد میشدی. حالا فقط اگر دنبال خرید یک وسیله یا گرفتن ویزا باشی، ویرگول تو را به وجد می آورد.
خب، این تحول برای من ترسناک و عجیب است. البته شاید دیگران از این تغییر راضی باشند. نظرات خودتان را با من در میان بگذارید.