ویرگول
ورودثبت نام
انجمن علمی دانشکدۀ مکانیک شریف (محور)
انجمن علمی دانشکدۀ مکانیک شریف (محور)
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

آن دورِ نزدیک

حکایت کاسه‌های صبر لبریزشده

علی انصاری، ورودی ۹۸ مهندسی مکانیک

با هیجان و شادی وصف‌نشدنی ترم یک را آغاز کردیم و پستی و بلندی‌هایش را یکی پس از دیگری پشت سر گذاشتیم. خاطره ساختیم، خوب و بد. لذت‌بخش و دردآور. با وجود انواع اتفاقات عجیب و غریب و تجربه‌های جدید، حس می‌کردم می‌دانم که به کجا می‌روم، برای چه می‌روم و چگونه باید بروم.

ویروس در میانمان شایع شد و ما را راهی خانه کرد. فکر می‌کردیم که برمی‌گردیم. «کرونا را شکست می‌دهیم». پس تحمل کردیم. به هر سازی که زدند رقصیدیم؛ تمرین، کوییز، پروژه و امتحان تحویل دادیم، یکی پس از دیگری. عرصه را تنگ و شرایط را سخت‌تر کردند. گفتند به سود خودتان است و حق شما را می‌خواهیم از متقلبان بگیریم. و چه دردی داشت این «حق‌گرفتن».

حالا نزدیک دو سال گذشته است. همچنان امید دارم که برمی‌گردیم و خاطرات ازدست‌رفته را پس می‌گیریم. آن دورِ نزدیک! در شعرها راجع به درد هجران و بی‌صبری می‌خواندم و حالا تجربه‌اش کرده‌ام.

مدتی می‌شود که واکسن‌های مختلفی ساخته و وارد شده‌اند و هیزم به آتش امید می‌ریزند. سریع‌تر، سریع‌تر. خسته‌ایم. از بیگاری مجازی خسته‌ایم. از «به‌خاطر خودمان بودن»ها خسته‌ایم. از تقلب گرفتن‌ها، درخواست‌های معقول رد شده، حرص‌خوردن‌های پوچ و بیهوده، از مشکلات مالی‌ای که برای بسیاری به‌خاطر نبود خوابگاه پیش‌آمده، از دوربودن خسته‌ایم. نزدیک دو سال به امید برگشت، به امید تجربۀ خاطراتی که سال‌بالایی‌ها تعریف می‌کنند و به امید دوباره دانشجو‌بودن تحمل کرده‌ایم. شب و روز، هفته به هفته، ترم به ترم تحمل کرده‌ایم و الآن خسته‌ایم.

موافق بازگشایی مجدد هستم با دلایلی به تعداد موهای سرم؛ اما همۀ آن‌ها فقط برای سال اولِ بعد از کرونا بودند. انجام دروس عملی در دانشگاه، آشنایی و تعامل بیشتر با اساتید و دانشجوهای باتجربه، تفریح و زندگی و تحصیل در جمع‌های دانشجویی. برای دانشگاه با تمام خوبی‌ها و بدی‌هایش دلتنگ بودم. الآن اما فقط خسته‌ام. از خیره‌شدن به لپ‌تاپ و گوشی، از گروه‌های بی‌شمار تلگرامی، از تنهابودن در جمع خسته‌ام.

اما مسئولین همواره دست‌دست می‌کنند، گویا سودی در این «نرفتن‌ها» می‌یابند که گاه از بیانش اِبایی هم ندارند! «همه از ۱۵ آبان بروند»، «نه فقط ارشد و دکتری بروند»، «نه هر دانشگاه برای خودش تصمیم بگیرد»، «نه دانشگاه‌ها منتظر تصمیم ستاد مقابله با کرونا باشند». و می‌رسد از چپ و راست اخبار فوت افراد مدتی بعد از زدن دوز دوم، مهمانی‌ها و شمال‌رفتن‌ها و عزاداری‌ها، مراسم‌های بدون اصول بهداشتی و غیره و غیره و غیره. از شکست‌ندادن کرونا خسته‌ام.

اما کاری به جز امیدواربودن از دستمان برنمی‌آید. تحمل می‌کنیم و امیدواریم به روزی که خبر بازگشایی نهایی برسد. ماسک و واکسن می‌زنیم و امیدواریم به دیدن دوبارۀ دوستانمان. در سکوت و قرنطینه می‌مانیم و امیدواریم به دوباره زنده‌بودن و زندگی‌کردن. همچنین امیدواریم که آن روز نرسد که بگوییم از امیدواربودن هم خسته‌ایم.

خمشمحور۲۹شماره۲علی انصاری
صفحۀ نوشته‌های رسانه‌ای گروه محور - تأسیس ۱۳۷۲ - «محورِ فعالیت‌های دانشجویی دانشکدۀ مکانیک»
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید