قطعاً خیلی از شما در حال حاضر، در دنیای شک و تردید گم شدهاید. احتمالاً سؤالات زیادی مدتهاست در حال آزاردادن ذهنتان هستند و نمیتوانید برایشان جوابی پیدا کنید. اما اصلاً نترسید! این کاملاً طبیعی است. درصد کمی از دانشجوها قبل از انتخاب رشتۀ کنکور، تصمیمی برای مسیر دانشگاهیشان گرفتهاند و به همین دلیل این ناآگاهی و گنگ بودن، «تیپیکال» دانشجوی ورودی است و زمان لازم است تا دانشجو راه خود را در گستردهترین رشتۀ مهندسی پیدا کند. دو ترم اول دانشگاه، تا حد زیادی دروس پایه یا اصطلاحاً سرویس ارائه خواهد شد. این دروس، خوان اول شما هستند که باید پاسشان کنید و ترجیحاً هر چقدر میتوانید زود و باکیفیت پاس کنید! اما پاسکردن این دروس، کمک خاصی به شما در شناخت مکانیک نخواهد کرد. ترم دوم و درس آشنایی با مهندسی مکانیک، دید جدیدی از مهندسی مکانیک و صنعت به شما میدهد و در انتهای این درس، میتوانید چندین گام به جلو بروید. البته توصیۀ من به شما این است که منتظر این درس نباشید و خودتان با پرسوجو از اساتید و سال بالاییها، شرکت در سمینارها و ... بهتر و کمی زودتر مهندسی مکانیک و گرایشهای آن را بشناسید تا اگر حس کردید برای مکانیک ساخته نشدهاید، مسیرتان را عوض کنید! البته استاد دورعلی در ارائۀ درس آَشمِک (آَشنایی با مهندسی مکانیک) به ما گفتند اگر کسی به مهندسی علاقه داشته باشد، حتما علاقۀ خود را در دنیای بزرگ مهندسی مکانیک پیدا خواهد کرد. هیچکس به اندازۀ من که از دوراهی کامپیوتر و صنایع به مکانیک آمدهام، معنای کلام استاد دورعلی را با پوست و گوشت و استخوان درک نمیکند.
از قعر دریا تا سقف آسمان، همهجا برای یک مهندس مکانیک جایی برای کارکردن هست. این مهندسان کنجکاو، با بینش و خلاقیتی بینظیر، تمدن امروز را با بهرهگیری از طبیعت شکل دادهاند. کنجکاوی مهندسان مکانیک موجب میشود تا رد پایشان را در خودروها، هواپیماها و پهپادها، کشتیها و زیردریاییها، تأسیسات ساختمان و حتی تجهیزات پزشکی پیدا کنیم. رشتۀ مهندسی مکانیک، بر پایۀ اصول فیزیک و ریاضیات بنا شده است. مباحث حساب دیفرانسیل و انتگرال (حد، مشتق و خصوصاً انتگرال) بهعنوان ابزار اصلی در فهم دروسی مثل محاسبات عددی، استاتیک، دینامیک، مکانیک سیالات، ارتعاشات مکانیکی و ... کاربرد دارند. هندسه نیز در بحث تجسم فضایی قطعات، خصوصاً در نقشهکشی صنعتی، آنالیز و درس استاتیک نقش کلیدی ایفا میکند. مباحث ریاضیات گسسته در بخش الگوریتمنویسی و کدنویسی تا حدودی کاربرد دارند. اما در این بین، فیزیک دبیرستان که احتمالاً برای کنکور آن را خوب مطالعه کردهاید، ستون اصلی دروس مهندسی مکانیک را تشکیل میدهد. ترمودینامیک که مقدماتش در فیزیک دهم معرفی شد، معادلات سرعت و فشار آب و معادلات و روشهای انتقال گرما، میتواند نمودی برای شناخت جماعتی از مکانیکیها به نام سیالاتی باشد. سیالاتیها از تأسیسات ساختمان گرفته، تا موتور خودرو، حرکت هواپیما و کشتی را گردن میگیرند. جماعت عاشق برنامهنویسی و الکتریسیته که بعدها در دروسی مثل فیزیک دو و مبانی برق بیشتر با این مباحث آشنا میشوید، سراغ مشاغلی چون رباتیک میروند و خیلی با ذهنیتی که نسبت به یک مهندس مکانیک کلاسیک وجود دارد، تفاوت دارند. گروهی هم در کارخانهها و صنایع مختلف از جمله خودروسازی، صنایع غذایی و نیروگاهها به طراحی قطعات و ماشینآلات گوناگون مشغولاند. فیزیک حرکتی که معرف حضور همه هست، البته خیلی پیشرفتهتر، دستبوس گروه دوم و سوم است!
از تنوع شاخههای مهندسی مکانیک که بگذریم، بد نیست گریزی به دغدغۀ دیرین جماعت دانشجو، یعنی بازار کار بزنیم. به قول دکتر حقشناس: «بحث بازار کار برای یک دانشجوی متوسط، در یک دانشگاه ردۀ چندم مطرح است. برای یک دانشجوی شریف، فقط زمانی بازار کار وجود ندارد که رشتهاش مرده باشد». با اجازه، من هم یک پیوست به جملۀ دکتر حقشناس اضافه میکنم :«برای مکانیک شریف، زمانی بازار کار وجود ندارد که صنعت مرده باشد»! هرچقدر جلوتر بروید، هم دانشگاه درهایی از صنعت و بازار کار را برایتان باز میکند و هم خودتان با پاسکردن دروسی مثل دینامیک، طراحی اجزا و سیالات دید بهتری پیدا خواهید کرد و به خودشناسی خواهید رسید. درست است که شناختن رشتهتان مهم است، اما مسئلۀ اصلی، شناختن خودتان است. نگران مسائلی که هنوز برای حلشان فرصت دارید، نباشید. سرنوشت، شما را به سمت و سویی میبرد که حتی خودتان هم تصورش را نمیکردید. به همین خاطر، استرس آینده را داشتن بیهوده است. از امروز لذت ببرید و آیندۀ خود را بسازید!