احتمالاً آن ضربالمثل معروف انگلیسی را شنیدهاید که میگوید «اشتباه یک مهندس، روی خاک سقوط میکند»، اما در دنیای واقعی، گاهی اتفاقاتی میافتند که آرزو میکنیم اشتباه مهندس فقط روی خاک سقوط کند. فاجعة «یونیون کارباید» یا فاجعة «بوپال»، یکی از این موارد است. این حادثه که یکی از بزرگترین حوادث صنعتی جهان بهشمار میرود، در اثر نشت گاز سمی از مخازن این کارخانه درسال ۱۹۸۴ اتفاق افتاده است. تعداد افرادی که در این حادثه آسیب دیدهاند، حدود ششصدهزار نفر برآورد شده است. عمق فاجعه به قدری زیاد بوده است که با گذشت چندین سال، هنوز زمین و شرایط آب و هوایی این منطقه مسموم و شمار قربانیان رو به افزایش است.
در مورد چگونگی بهوقوعپیوستن فاجعه اینگونه گفتهاند که در یازدهم و دوازدهم آذرماه ۱۳۶۳ شمسی، ابرمسمومی ناشی از نشر ۲۷ تن گاز سمی متیل ایزوسیانات، ایالت «مادیاپرادش» در هندوستان را دربرمیگیرد. در این کارخانه از متیل ایزوسیانات بهعنوان واسطه در ساخت حشرهکش کاربایل استفاده میکردند. به گفتة کارشناسان، حدود ساعت ده و چهل و پنج دقیقة شب دوم دسامبر، زمانی که یکی از کارکنان مشغول شستوشوی لولههای خوردهشده بود، چندین سوپاپ از کار افتادند و این مسئله موجب شد که آب بتواند بدون محدودیت به بزرگترین مخزن متیل ایزوسیانات برود. این اتفاق تا نیمهشب ادامه یافت و باعث شد واکنش فرار حرارتی رخ دهد و ناگهان درجة فشار مخزن ذخیرهسازی متیل ایزوسیانات بهطور ناگهانی به بالاتر از حد مجاز رسید. گرچه کارکنان متوجه این مسئله شدند، اما دیگر خیلی دیر شده بود. اندکی پس از وقوع واکنش، بخار متیل ایزوسیانات داغ از طریق سیستم تخلیة فشار خودکار مخزن و دریچة تخلیه، خارج شد. این فرایند از انفجار جلوگیری کرد؛ اما باعث شد تا متیل ایزوسیانات، سیانید هیدروژن، مونو متیل آمین و سایر مواد شیمیایی بهصورت عمده در هوای اطراف پخش شوند. این مورد و موارد دیگر از این دست نشان میدهد که گاهی عدم رعایت یک یا چند دستورالعمل سادة مهندسی، ممکن است به قیمت جان تعداد زیادی انسان بیگناه تمام شود و یا تا سالیان سال، محیط زیست آن منطقه را با تهدید جدی روبهرو کند.
یکی از نکاتی که در مورد ماجرای بوپال جالب توجه است، این است که این شرکت درسال ۱۹۸۲ مورد ممیزی ایمنی قرار گرفته است؛ اما نظارتی برای انجام توصیهها روی آن نبوده است. چه بسا اگر پس از ممیزی، در چند نوبت نظارت هم انجام میشد، جان هزاران انسان نجات پیدا میکرد. از دیگر نکات قابل توجه در این فاجعه، نزدیکبودن بافت مسکونی به این کارخانه بوده است که تلفات حادثه را بهطرز چشمگیری افزایش داده است. نکتة دیگری که باید مورد توجه قرار بگیرد، مسئلة اطلاعرسانی سریع در مورد حواث و وجود زیرساخت برای تخلیة اضطراری شهرهاست. گفته میشود که در حادثة بوپال، زنگ خارجی کارخانه که برای آگاهکردن مردم اطراف کارخانه از خطرات بوده است، ابتدا فعال و بلافاصله قطع میشود و هنگامی که دو ساعت بعد دوباره فعال میشود، دیگر گاز شهر را فرا گرفته بوده و چه بسا اگر این هشدار درست و به موقع عمل میکرد، میتوانست جمعیت زیادی را از خطر آگاه و از محل دور کند. اطلاعرسانی سریع و بهموقع حوادث، مسئلة بسیار مهمی است که در مدیریت بحران نقش کلیدی دارد. شاید بسیاری از ما نقش آموزش کارکنان را در فعالیتهای صنعتی جدی نگیریم؛ اما واقعیت آن است که گاهی دانستن نکات ساده میتواند باعث نجات جان افراد شود.
درسگرفتن از شکستها، همیشه یک پیروزی بزرگ است. حالا وقتی جملة معروفِ اشتباه مهندس روی خاک سقوط میکند را می شنویم، شاید برداشت ترسناکتری از آن به ذهنمان برسد. شاید آرزو کنیم همینگونه باشد و نه بیش از آن. به امید روزی که به ایمنی در مهندسی بیش از پیش اهمیت بدهیم.