پویا عرب، ورودی ۹۴ مهندسی مکانیک
اکنون که چهار سال از دوران پر فراز و نشیب دوران کارشناسیام گذشته است، همیشه با خود فکر میکنم که آیا مسیر درستی را در این چهار سال در پیش گرفتهام؟ اگر به ترم یک برمیگشتم چه کارهایی را میکردم و چه کارهایی را نمیکردم؟
در پاسخ به این سوال اولین چیزی که ذهنم را درگیر کرد یک نکته مهم بود، آن هم این که قطعا در این 4 سال مهمترین تغییرات در زندگی من تا به حال رخ داده است. ذکر این نکته از آن جهت واجب است که این دوران مهم میتوانند فرصتی برای شکوفایی هر چه بیشتر و موفقیت بشوند و در صورت عدم دقت و توجه، این دوران بسیار مهم دستاوردی بیش از دستاوردهای کوچک و مقطعی و بعضا بیاهمیت نخواهد داشت.
حال که به گذشته و آینده خود نگاه میکنم بزرگترین حسرت من عدم توجه جدی به کار است! از آنجا که نمیدانم که اگر بیشتر از یک سال آخر دوران کارشناسی کار میکردم اکنون حسرتهای متفاوتی داشتم یا خیر، نمیتوانم به قطع بگویم که فعالیتهای دیگر دوران دانشجویی مثل درس خواندن، فعالیتهای فوقبرنامه و.... از اهمیت کمتری برخوردارند و صرفا میتوانم بگویم که کار یکی از فعالیتهای مهم این دوران است. اما چرا به نظر نگارنده کار از اهمیت ویژهای برخوردار است؟
مهمترین دلیل از نظر نگارنده آشنایی با فضایی نزدیکتر به فضای جامعه و محیطی کمتر قرنطینه شده است. فضای دانشگاه ما بسیار از لحاظ فرهنگی و علمی متفاوت از فضای جامعه و بعضا محیط کار است و این فضا با وجود تمام منافعش میتواند پیامدهای منفیای مانند غرور کاذب، نداشتن توانایی برای ارتباط برقرار کردن با افراد جامعه و... داشته باشد. نگارنده به یاد دارد که به جز تعریف و تمجید الکی توسط عدهای محدود، نام و برند شریف خروجی دیگری نداشت و پیشرفت در محیط کار بیشتر وابسته به یک سری عوامل دیگر مثل تلاش، نظم و یا حتی روابط بود.
دلیل مهم دیگر این است که کار کردن به فرد این فرصت را میدهد که حسی کلی از موقعیت کار در آینده و پس از تحصیل به دست آورد. این «حس کلی» از جهاتی حائز اهمیت است. اول آن که دانشجو میفهمد که اصلا از این سبک کاری خوشش میآید یا نه! درک این موضوع باعث میشود که دانشجو کورکورانه تحصیل را ادامه ندهد و هدفمند و در راستای شغل مورد نظرش درس بخواند. دوما آن که دانشجو میفهمد که در آن بازار کار افراد باید چه مهارتهایی را داشته باشند و به زبان ساده آن بازار کار برای چه مهارتهایی حاضر است پول خرج کند؟ سپس با اطمینان از این که آن شغل مورد علاقهاش است و همچنین با این اطمینان آن که شغل مورد نظر میتواند از لحاظ مالی فرد را در آینده پشتیبانی کند در آن سمت قدم بردارد و تحصیل کند.
در آخر، یکی از مهارتهایی که در طی کار در دوران تحصیل به دست میآید توانایی مدیریت زمان است. از نظر نگارنده اگر کار کردن به وضعیت تحصیلی دانشجو (البته با رعایت پیشفرضهایی) لطمه بزند ارزشمند نیست و این کار کردن نباید به کاهش نمرات و سطح مطالعه فرد بیانجامد. از طرفی کار کردن هم از لحاظ زمان و هم از لحاظ ذهنی سهم قابل توجهی را میتواند به خود اختصاص بدهد و اهمیت برنامهریزی در سهم باقیمانده نیازمند برنامه ریزی و مدیریت دقیق است. نگارنده به خاطر دارد که در ترمی که کار زمان بسیاری از وقت را به خود گرفته بود و درسهای دانشگاه هم بسیار سنگین بود، با برنامهریزی دقیق توانست نه تنها از عهدهی کار بدون لطمه به نمرات بربیاید بلکه برعکس آن ترم به خاطر برنامهریزی بهترین نمراتش را در بین همهی ترمها کسب کرد.
کار دستاوردهای مهم دیگری مانند تقویت کار تیمی، صبر و تحمل و... نیز به همراه دارد که دیگر خارج از حوصله متن است. با این وجود که نگارنده ادعا نمیکند که کار برای هر دانشجویی نسخه مناسبی است اما معتقد است که دستکم هیچ دانشجویی نباید ذهنش را دستکم برای بررسی این فرصت ویژه بسته باشد.