فاطمه مظفر، ورودی 96 مهندسی مکانیک
فیلم شتاب، فیلمی پیرامون مسابقات فرمول 1 و رقابت تنگاتنگ دو راننده برای تصاحب عنوان قهرمانی در سال 1976 است؛ «جیمز هانت» و «نیکی لائودا».
فیلم، بهگونهای ساخته شده است که تا آخرین لحظه، این حق را از مخاطب سلب میکند که بین دو شخصیت اصلی، طرفدار یک نفر باشد؛ و شما را برای شناخت بهتر نقشها، ترغیب میکند که به دیدن فیلم ادامه بدهید. فیلم بین تمام موضوعات موجود، توازن برقرار کرده و سعی کرده است که به تمامی آنها بهطور کامل بپردازد؛ «رقابت و رابطهی شخصی بین آنها» و «زندگی خصوصی هر فرد». فیلم، بین هانت و جیمز بهخوبی تراز شده و شخصیت هرکدام را بهخوبی به تصویر کشیده است. هانت، شخصیتی مغرور و خوشگذران دارد درحالیکه لائودا، بسیار منطقی و البته انسانگریز است.
شخصیتها بهخوبی حس رقابت، حسادت و تنفر خود نسبت به دیگری را نشان میدهند. در تمام لحظههای مسابقه، کاملاً این حس به مخاطب القا میشود که انگار در همین لحظه، در حال اتفاقافتادن است و خودمان در آنجا حضور داریم و در تمام لحظهها استرس داریم. از نظر منِ مخاطب، این نکتهی مثبتی است که یک سازنده، بتواند مخاطب را وارد فضای فیلم بکند و حسی واقعی را در او ایجاد کند. لائودا و هانت دو رقیب اصلی، موفق شدند که در طی این دوران به قهرمانی برسند؛ اما بیان این موضوع مهم است که این دو، هیچگاه نمیتوانستند بدون حس رقابت، به این درجه از موفقیت در زندگی حرفهای خود برسند. لائودا در یکی از صحنههای ابتدایی فیلم دچار سانحه شد؛ هانت با تحریککردن لائودا باعث شد که او به شرکت در مسابقهای با شرایط بسیار خطرناک تن دهد و در دوران نقاهت با دیدن پیشیگرفتن رقیبش، انگیزهای پیدا کرد برای شروع مجدد و بازگشت به مسابقات. این اتفاق، نقطهی عطفی هم در رابطهی این دو رقیب بود که تنفر را به دوستی تبدیل کرد.
آخر فیلم، دیالوگ جالبی رد و بدل شد که فکر میکنم بیان آن خالی از لطف نیست.
لائودا :« این طرز فکرکردن که انگار این نفرینه که توی زندگیت یک دشمن داشتهباشی رو بس کن، این میتونه یک جور موهبت هم باشه؛ یک آدم عاقل، از دشمنهاش بیشتر سود میبره تا یک آدم احمق از دوستاش»
هانت :« بعضی وقتها زندگی باید خوشی و لذت هم باشه؛ فایدهاش چیه که میلیونها کاپ قهرمانی و مدال و هواپیما داشته باشی اگه هیچ تفریحی نداشته باشی؟ این چجور برندهبودنه؟ »