وقتی شریف قبول شدیم اصولاً دو نوع بودیم؛دستۀ اول آنهایی بودند کهبا توجه به فضای تکبعدیپرور شریف میگفتند: «بهتر! میتونم با خیال راحت فقط درس بخونم؛ اصلاً زندگی تکبعدیش قشنگه. حتی اگه ده سال دیگه نتونم یه سر برم چار عدد موز ناقابل از ترهبار بخرم». بعضیهای دیگر هم بودند که بالاخره خودشان را راضی کردند که یا شریفیها تکبعدی نیستند، یا تغییری در روش زندگیشان در دانشگاه اتخاذ میکنند که مولتیتسک و ذوبعدین از دانشگاه بیرون بیایند؛ البته این افراد با دادن اولین امتحان از دانشکدۀ ریاضی، از ابعاد دیگر زندگی که هیچ، بلکه از خود آن نیز دست کشیدند.
اگر از قشر اول هستید و دارید این متن را میخوانید، باید بگویم اشتباهی در کانال خمش عضو شدهاید. سریعاً نشریه را زمین بگذارید و یا از تلگرام خارج شوید و گوشی خود را در حالت هواپیما بگذارید که خدایی نکرده از دروس عقب نیفتید! اما اگر از قشر دوم هستید، بدانید که این متن برای شماست. ما قشردومیها همیشه حضور در فعالیتهای دانشجویی قلقلکمان داده است. حالا یا تجربهاش کردهایم و معتاد شدهایم، یا هر روز نشستهایم به فعالیت دانشجویی نگاه میکنیم و درس آه میکشد.
فعالیت دانشجویی فرمولی برای خروج از چرخۀمعیوب تکبعدی دانشگاه است. یکی از اساتید جملۀ معروفی دارند: «برای اینکه به خروجی متفاوتی برسید، باید اعمال متفاوتی انجام دهید». اگر کمی دقت کنید، درستی این جمله را با جان خود میفهمید. اگر وقتی به فارغالتحصیلهای شریف نگاه میکنید، از تأثیری که دانشگاه روی آنها گذاشته لذت نمیبرید، بدانید اگر شما هم صرفاً درسها را حتی با نمره بیست، اتوبوسی پاس کنید، تفاوت چندانی با آنها نخواهید داشت. خروجی متفاوت نیازمند ورودی متفاوت است.
فعالیت دانشجویی، این اعتیاد آور سالم، به شما هنرهایی میآموزد که دانشگاه حتی برنامهای هم برای آموزش آنها ندارد؛ اینکه چطور با هم همکاری کنید، صحبت کنید، بحث کنید، چطور یک پروژه را عملی کنید، چطور با سختی و بحران دست و پنجه نرم کنید و چطور از ایام دانشجویی خود لذت بیشتری ببرید. کسی که طعم این شیرینی را بچشد، دیگر نمیتواند آن را رها کند؛ حتی اگر مجبورش کنند. به قول دوستی: «فعالیت دانشجویی مخدری است که بعد از امتحان آن هیچ راه فراری برایش وجود ندارد. شیرینیاش زبان را نمیزند و اندازۀ اندازه است.» پس میگویم: «برادرها، خواهرها، با خیال راحت معتاد شوید»!
حالا میدانید چه چیزی جالب است؟ طبق آماری که به دستمان رسیده، سرتان را در هر پستویی کنید، مکانیکیای را میبینید که در حال فعالیت دانشجویی است؛ اما چرا نویسندۀ این متن کمی اعصابش خرد است و دارد این بند را طلبکارانه مینویسد؟ مشکل اینجاست که اکثر این پستوها در خارج از دانشکده قرار دارند. دوستانی که دنبال فعالیت دانشجویی و حرکت به سمت چندمین بعد وجودیشان هستند و بهطور خلاصه دوست دارند فردا روزی اگر دلشان موز خواست برای خریدش دچار مشکل نشوند، کمی با دانشکدۀ خودشان غریبه هستند. آنها هفتهای چهل ساعت خارج از دانشکده فعالیت میکنند؛ اما حالا چه بشود که تصمیم بگیرند در برنامههای دانشکده شرکت کنند؟ مثلاً اگر جشنی به همراه پذیرایی زیاد برگزار شود، گذری میکنند و موزی برمیدارند (تا اینجای متن بهطرز مشخصی میوۀ مورد علاقۀ نویسنده نقشی فعالتر از قشر تکبعدی در آیندۀ دانشگاه داشته است).
مکانیک، مادر رشتههای مهندسی، در دانشگاه شریف مظلوم است. قریب به نیم قرن ساختمانی دوطبقه در اختیار داشت که از جمله مشکلات آن عدم وجود کلاس، آزمایشگاه، اتاق درست و حسابی فعالیت دانشجویی و حتی آب گرم برای زمستان بود! با یک مقایسۀ سریع و دقیق به این نتیجه میرسیم که مکانیک در زمینۀ فعالیت دانشجویی هم مورد ظلم واقع شده است. اگر کمی به سمت پایین در دانشگاه حرکت کنیم، به دانشکدههایی میرسیم که از نظر تعداد دانشجو با مکانیک برابری میکنند، یعنی برق و هوافضا. این دانشکدهها ضمن اینکه از نظر تعداد دانشجویان با مکانیک برابر هستند، از نظر تعداد فعالان دانشجویی نیز قرابت کثیری با مکانیک دارند؛ اما آیا فعالان دانشکدهای مکانیک با این دو رشته یکسان است؟ باید با قاطعیت پاسخ داد «خیر». مکانیک این بار هم مظلوم واقع شده است؛ اما نه از طرف دانشگاه یا هرجای دیگر، این بار توسط فرزندانش!
جوان بداند، دانشکده مام دلسوز ماست. نباید بگذاریم به این موجود رنجور که هرکس گذر میکند لگدی سخت حوالهاش میکند، ظلم شود. روند ظالمانۀ سال بالاییهای خود را رها کنید و به آغوش مام دانشکده باز گردید.
شاید برایتان سؤال باشد که چه شده که نویسندۀ این متن بر آن شده تا متنی بپرورد و شاید هم سؤال نباشد! اما به هر حال توجه شما را به روایت زیر جلب میکنم:
روزی نویسنده برای انجام فریضۀ چندبعدیشدن، راهی انجمن علمی مکانیک 1AKA محور شده بود که ناگاه در مسیر راه خود دبیر محور را در حالی نزار مشاهده کرد. نویسنده که خود را از دوستان دبیر میدانست، به سمت او شتافت، در آغوشش گرفت و کم و کیف حال او را جویا شد. دبیر جرعهای آب نوشید و دست بر دوش نویسنده گمارد و در گوشش جملهای بس غریب زمزمه کرد: «فعالیت دانشجوییای که به دانشکده رواست به بقیۀ دانشگاه حرام است». این جمله چنان انقلابی در وجود نویسنده که خود یدی طولا در فعالیت دانشجویی خارج دانشکده داشت، ایجاد کرد که سراسیمه به پیوی تلگرام مسئول فرهنگی محور مراجعه کرد و خواستار نوشتن متنی در راستای فعالیت دانشجویی داخل دانشکده در نشریۀ خمش شد.
این روایت خودش تأییدی بر این است که وضعیت فعالیت دانشجویی مکانیکیها در دانشگاه خوب است، اما در دانشکده چنگی به دل نمیزند. دوستان مکانیکی اگر گاهی مسیرشان از کنار شمالیترین قسمت دانشگاه گذر کرد، سری هم به دفاتر فعالیت دانشجویی بزنند. بهطور تضمینی شما را با موردی جدید آشنا خواهیم کرد که نهتنها شیرین باشد، بلکه بسیاری آوردۀ شخصی هم برایتان داشته باشد. خلاصه که با خیال راحت معتاد فعالیتهای دانشجویی میشوید!
[۱] as known as