پویا عرب، ورودی ۹۴ مهندسی مکانیک
هفدهم مرداد بود. محور میزبان مهمان ویژهای بود. دکتر امید حاتمی، دانشجوی فوق دکترایی که فارغ از موفقیتهایی که در زمینههای علمی و تخصصی به دست آورده بود، توانسته بود به معنای واقعی کلمه زندگی کند، توانسته بود چشمهایش را از عطش کنجکاوی سیراب و دلش را از راز های نهفته در نقاط مختلف دنیا انبوه سازد.
او به بیش از هشتاد کشور دنیا سفر کرده است، از بلوک شرق آسیا تا آمریکای لاتین. اما چیزی که جالب بود این بود که این سفرها با هزینهای بسیار بسیار کمتر از هزینهی سفرهایی بود که عموم مردم با آژانسهای مسافرتی سفر میکنند. او به سبکی سفر میکرد که در ایران تعداد کمی به این سبک از سفر روی آورده اند. Back Packing یا کوله پشت گردی سبکی ارزان،ماجراجویانه و هیجان انگیز از سفر است که عمدتا دانشجویان و جوانان آن را دنبال میکنند.
ماجرای دعوت آقای دکتر حاتمی این بود که من و چندی از دوستانم تصمیم گرفته بودیم که این سبک از سفر کردن را تجربه کنیم تا این که آوازه ی آقای حاتمی به گوشمان خورد. ابتدا در نظر داشتم که خودمان به صورت خصوصی از ایشان راهنمایی بگیریم که بعد با خودم گفتم که بد نیست به عنوان همایش بخش فرهنگی محور این فرصت را در اختیار همه ی علاقه مندان سفر بگذاریم. و نتیجه به دور از تصور ما بود، سالن لبالب پر شد از دانشجویان علاقه مند به ماجراجویی آن هم وسط تعطیلات دانشگاه در تابستان!
آقای حاتمی از خاطرات جالب و گاها عجیب سفرهایشان گفتند و نکات بنیانی در رابطه با پرواز ارزان قیمت،اقامت رایگان،ایمنی در سفر و... ارائه کردند. سرمان داغ شده بود نه به خاطر گرمای ناشی از تراکم جمعیت بیش از اندازه ظرفیت سالن بلکه به خاطر وسوسه هایی که ذهنمان را قلقلک می دادند که تو هم باید زود تر شروع کنی!
و این "زودتر" به این معنی شد که بلافاصله بعد از پایان جلسه در دفتر محور با همسفران آتی جلسه گذاشتیم راجع به سفر پیش رو!
انتخاب مسیر و نحوه ی حمل و نقل و محل اسکان و... بسیار سریع تر و راحت تر انجام گرفت و این انتخاب ها به مراتب ماجراجویانه تر و بی پروا تر شده بودند،گویی که همه ی ترس ها و مبادا ها کم رنگ شده بودند.
در نهایت در کمتر از دو هفته همه ی هماهنگی های سفر و رزرو ها انجام شد و ما از راه آهن تهران سفر را آغاز کردیم و حدودا یک هفته ی بعد در کرانه ی دریای سیاه در غرب کشور گرجستان بودیم.
همه ی ما هم عقیده بودیم که این حدودا ده روز، از لذت بخش ترین و خاطره انگیزترین و آموزنده ترین لحظات زندگیمان بود. در این سفر همدیگر را بهتر شناختیم و دوستی هایمان عمیق تر شد. به قول مارک تواین: «بهترین راه برای این که بفهمید کسی را دوست دارید یا از او متنفر هستید،این است که همراه او سفر کنید.»
اما مهم ترین دستاورد این سفرها در مواجهه با سختی و چالش ها این به دست آمد و آن که انسان می تواند خودش را هم بهتر بشناسد که به قول سعدی: «بسیار سفر باید تا پخته شود خامی»