ویرگول
ورودثبت نام
انجمن علمی دانشکدۀ مکانیک شریف (محور)
انجمن علمی دانشکدۀ مکانیک شریف (محور)
خواندن ۳ دقیقه·۴ سال پیش

ترازوهای‌نامیزان

شریفی‌ها‌ در‌ چه ‌ترازویی ‌می‌سنجند ‌و‌ سنجیده‌ می‌شوند؟
مریم عراقی، ورودی 95مهندسی مکانیک

از همان زمان که با ترازهایمان سنجیده شدیم و گاه و بی‌گاه پُتکی بر سر بچه‌های مردم شدیم که «فلانی را ببین چه بچه‌ی خوبی است و درسش را خوب می‌خواند»، یک جای کار می‌لنگید.

اما کار برای خود ما جایی بالا گرفت که آمدیم دانشگاه و در مواجهه با فرصت‌های بی‌شمار دیگر -به جز درس- و هم‌چنین مواجهه با رقابت سهمگین با بهتران از خودمان، به وادی شک افتادیم که: هدف واقعاً درس‌خواندن است یا چیزهای دیگر؟ وقتی در دوراهی حال خوب و نمره‌ی خوب میفتی ممکن است وسط پروژه‌ی دورعلی* بگذاری و بروی کوه! یا چنان اینرسی‌ای در تو ایجاد شود که اصلاً میلت به درس نکشد و هر کاری بکنی که درس نخوانی. اینجاست که به خودت می‌گویی: «واقعا چه چیزی ارزشِ صرف‌کردن عمر را دارد؟»

درس کیلویی چند؟

در یادنامه‌ی ورودی‌های ۹۵ (یادنامه چیزی است که هنگام فارغ‌التحصیلی، ورودی‌های یک دوره -مثلا ۹۵‌ی‌های مکانیک و دریا- برای خودشان تهیه می‌کنند و در آن چند جمله‌ای برای هر کدام از هم‌ورودی‌هایشان می‌نویسند) خیلی از دوستان به بنده لطف داشتند و اشاره کرده بودند که ابتدا پی درس و نمره و رنک بوده‌ام؛ اما بعداً به راه راست هدایت شده‌ام!

توی همین شریفش هم بچه‌ها کم‌کم می‌فهمند که کارِ درست چیست. در واقع می‌گویند در کارشناسی آن‌قدر از این شاخه به آن شاخه بپر تا کاری که تو را راضی می‌کند پیدا کنی! در این حین ممکن است کمتر روی شاخه‌ی اصلی -همان درس دانشگاه- توقف کنی که پیامدهایی دارد، مثل اُفت معدل که برای من هم رخ داد.

از گلوی من دستاتو بردار!

این کاهش معدل هم وبالی شده بود‌. کاملاً زیر ذره‌بین استاد راهنمای دلسوز خود بودم و یک قدم از حد و حدود ایشان فراتر نمی‌توانستم بگذارم. خیلی از موقعیت‌هایی که در دانشگاه بخواهید تصاحب کنید، اولین چیز به معدل شما نگاه می‌کنند: برداشتن پروژه با اکثر استادان، شرکت در انتخابات انجمن علمی، قبولی در ارشد مستقیم. در خانواده هم معدل دستاویزی شده بود برای جواب به ادعاهایی چون: «من دیگر راهم را پیدا کرده‌ام و می‌خواهم فلان کار را بکنم.» جوابش هم این بود: پس چرا معدلت این‌قدر پایین آمده است؟ و هر چقدر شما صغری و کبری بچینید که «مادر/پدر جان! کی گفته است که همه باید معدلشان بالا باشد، مدرک ارشد و دکتری داشته باشند و ...؟!» فایده‌ای ندارد‌. در اینجا متوجه‌ این واقعیت می‌شویم که هرکس شب امتحان فاز روشنفکری به خود بگیرد و به امتحان و دنیا و مافیها بی‌اعتنا شود، پای لرزش هم باید بنشیند. این است که باید تعادل برقرار کنیم. (یا پای لرز هر چه هست بنشینیم!)

شریفی بازی

شاید شما هنوز این حس را نداشته باشید؛ اما طی اتفاقاتی، بسیار محتمل است که حس کنید انسان‌های کاردرست، خارج از سیّاره‌ی شریف زندگی نمی‌کنند!

همیشه فکر می‌کردم که به نسبت، شریفیِ متواضعی هستم که غیرشریفی‌ها را آدم حساب می‌کنم! روز اولی که سر کار رفتم، در معارفه‌ی تیم، اسم دانشگاه تک‌تک بچه‌ها را پرسیدم! می‌دانید آدم چه وقت چنین کاری می‌کند؟ وقتی که جز دانشگاهش چیزی برای عرضه نداشته باشد. من هم به‌عنوان یک تازه‌وارد همین حالت را داشتم، اما به جای اینکه متواضعانه این را بپذیرم، اسم شریف را سپر کرده بودم جلویم. خب بچه‌های تیم هم به جز سه نفر که دو نفرشان ارشد آمده بودند شریف، بقیه شریف نبودند، حتی خیلی‌هایشان اصلاً به آن صورت دانشگاه نرفته بودند؛ ولی خیلی آدم‌های باتجربه و کاردرستی بودند. باید اعتراف کنم که امسال با عمق وجودم فهمیدم که چقدر رتبه‌ی کنکور و در نتیجه دانشگاه محل تحصیل آدم‌ها، مرز بیخودی است که دور خودمان و یا سایر آدم‌ها می‌کشیم و به این بهانه از بسیاری از انسان‌های خوب و مفید، خودمان را بی‌بهره می‌کنیم. سخنرانی دکتر مشایخی در شریف‌سلام را نمی‌دانم شنیدید یا نه، ولی من به‌شخصه یک توشه‌ی پر و پیمان از حرف‌های ایشان در همین راستا برداشت کردم.

* از استادان قَدَر و البته سخت‌گیر دانشکده!


خمشمحور دوره 28آبانماهو اینک شریفمریم عراقی
صفحۀ نوشته‌های رسانه‌ای گروه محور - تأسیس ۱۳۷۲ - «محورِ فعالیت‌های دانشجویی دانشکدۀ مکانیک»
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید