سید پارسا قزوینی، ورودی 98 مهندسی مکانیک
از قدیم گفتهاند که آدمها را باید در مشکلات شناخت. در مواقع خوشی، همه در کنارت هستند، اما بحرانها که شروع میشوند، هرکدام به دلیلی دورت را خالی میکنند و خودت میمانی و اگر خوششانس باشی، چند دوست! باورش سخت است؛ اما دیگر یک سالی هست که جامعهی بشری با بحرانی مواجه شده بهنام کرونا. پاسخ هرکس به آن متفاوت بود. در شمارهی قبلِ خمش، از پاسخ استادان به این مشکل گفتیم و اینکه چگونه بسیاری از آنها، ما دانشجویان را مقصر شیوع بیماری دانسته و روزگار را بر ما سخت کردند! شمارهای که البته ما را با واکنشهای جالبی هم مواجه کرد. از دانشجویی که میگفت حرف دلش را زدیم، تا استادی که کمی روش سختش را تعدیل کرده و از وضعیت دانشجویان، ابراز تأسف کرد؛ اما از حق دور نشویم، باید قبول کرد که این، همهی ماجرا نیست. در این شماره از خمش، رفتیم به سراغ خودمان! به قول معروف، پس از جوالدوزی به دیگران، یک سوزن هم به خودمان زدیم و بررسی کردیم که چقدر خودمان در این وضعیت مقصریم؟ چقدر در پروژهها و تمرینات به یکدیگر کمک میکنیم؟ چقدر با یکدیگر ارتباط داریم و آیا اصلاً آن را بلدیم؟ آیا توانایی ارائه و برقراری ارتباط را داریم؟ دانشگاه آیا در رشد این مهارتها، کاری هم میکند؟ سری زدیم به جشن یلدا، بهعنوان نماد ارتباطات دانشجویان با یکدیگر و ... ، تا شاید بتوانیم کلاف سردرگم وضعیت فعلیمان را کمی باز کنیم.