بررسی نگاه فنی و مهندسی در مسائل مختلف
زهرا همتیان، ورودی ۹۸ مهندسی مکانیک
اتمسفری که بسیاری از دانشجویان دانشگاههای برتر کشور ما پیش از ورود به دانشگاه آن را تجربه کردهاند، تعاریف خاصی از نخبه و نابغهبودن را به آنها القا کرده که المپیادیبودن، رتبۀ برتر کنکوربودن و در ادامه، تحصیل در رشتههای مهندسی و پزشکی از مؤلفههای اصلی آن است. بنابراین جمعیت قابل توجهی از دانشآموزانی که در دوران تحصیل خود موفق بودهاند و ظاهراً عملکرد خوبی داشتهاند، برای ادامهدادن مسیر کسب علم، وارد محیطهای مهندسی و پزشکی میشوند. نکتۀ مهمی که دربارۀ رشتههای دانشگاهی حائز اهمیت است و بیانگر تفاوتهای اصلی رشتههای مختلف دانشگاهی با یکدیگر میشود، علاوه بر موضوعاتی که به آنها میپردازند، رویکرد و طرز نگاه آنها به مسائل گوناگون است که در این متن، ما به بررسی نگاه و رویکرد فنی و مهندسی پرداختهایم. محوریت بحث ما، رویکرد مواجهۀ یک مهندس با مسائل است.
رویکرد و نگاه اساسی در رشتههای مهندسی، غالباً بهینهسازی است و یک مهندس، بعضی اوقات زمان زیادی را صرف این میکند که برای مثال، فلان کد را چطور بزنم که سریعتر باشد یا حجم سنگینی نداشته باشد یا مثلاً فلان سازه را چگونه طراحی کنم که کمترین هزینه، بیشترین استحکام و در عین حال کمترین وزن، بیشترین طول عمر و دیگر ویژگیهای مد نظرم را داشته باشد. تمام اینها با استفاده از قوانین فیزیک و ریاضیات انجام میشود. با مدلسازی و درنظرگرفتن تمام اجزای یک محصول بهطور جداگانه، بهترین گزینه مطابق با نیازها انتخاب میشود.
در مهندسی، ما اغلب بدون توجه به علت وقوع پدیدهها یا حتی دلایل و اثباتهای قوانین مختلف فیزیک و ریاضیات، به آنها نگاه ابزاری داریم و از آنها استفاده میکنیم تا به اهداف و مقاصد خاصی که مد نظر داریم،برسیم که این خودش شاید آسیب بزرگی باشد. البته ارتباط بین علوم پایه و مهندسی یک ارتباط دوطرفه است و گاهی مشکلاتی که مهندسان در زمان کار تجربه کردهاند، جرقهای بوده تا دانشمندان بتوانند نظریههایشان را اصلاح کنند و چشمانشان نسبت به آن چیزی که نمیدیدند، بینا شود و علم، شتاب روبهجلو بگیرد. البته رویکرد بهینهسازی، مدلسازی و نگاه کمّی و جزیی به مسائل، در مهندسان این حس را ایجاد میکند که توانمندی آنها برای خلق و ایجاد هرچیزی احتمالاً بینهایت است؛ ولی در واقع و در برخی مسائل خاص مانند روابط انسانی، نمیتوان چنین دیدگاهی داشت. از طرفی یکی از دلایلی که احتمالاً موجب رویآوردن مردم به فضاهای مهندسی میشود، نتیجهگرابودن آن است. از آسیبها یا نقصهایی که علوم پایه ( فیزیک و ریاضیات) یا علوم انسانی محض دارند، این است که در این محیطها هر شخصی جداگانه در ذهن خودش جهانی را ساخته و در حال نظریهپردازی است و به دنیای بیرون از خود کاری ندارد و تنها بهدنبال کشف دلایل و حقایق است یا بدون کمک مهندسها توانایی آزمایش نظریاتش را ندارد. همین مسئله باعث شده که مهندسها در جاهای مختلفی ورود پیدا کنند، از آنها استقبال شود و در نتیجه، میزان تأثیرگذاری آنها در جوامع بالا برود. از طرف دیگر، مزیت نسبی مهندسان، نگاه خلاقانۀ آنها به اطرافشان است.
یکی از آسیبهایی که بهتازگی فضاهای مهندسی را تهدید میکند، داشتن رویکرد و نگاه کسبوکار به هرچیزی است. مثلاً تولید روزافزون اپلیکیشنهای پولساز (برای عدهای) مانند اسنپ، دیجیکالا و ... که فقط برای تسهیل امور هستند، قابل توجه است. محصولاتی که نه باعث رشد علم و تکنولوژی میشوند و نه نیازهای اساسی جامعه را برطرف میکنند. اینها دست به دست هم میدهند و روحیۀ پژوهشگری و در نتیجه صبوربودن را در مهندسان از بین میبرند. در واقع، این روزها محصولاتی که ارائه میشوند، بهجای رقابت بر سر نوآوری و محتوا و کیفیت، بیشتر بر سر ظاهر و جایگاه در بازار کسبوکار رقابت میکنند.
بررسی آمارها نکتهای را به ما گوشزد میکند و توجه ما را به خود جلب میکند و آن هم کوچ بسیاری از دانشجویان مهندسیخوانده به رشتهها و منصبهای مربوط به علوم انسانی است. دانشجویانی که نه میتوانند خودشان را در قالب یک مهندس و تنها عضوی از یک سیستم ببینند و نه حوصلۀ نظریهپردازی و کار ذهنیِ صِرف دارند! حالا فرض بفرمایید یک مهندس بشود مدیر یا سیاستگذار یک جامعه! مسئلۀ بزرگی مانند اقتصاد را درنظر بگیرید؛ یا از منظر دیگری، مثلاً مسئلۀ ترافیک و آلودگی هوا را در نظر بگیرید! احتمالاً چارهای که یک مهندس برای رفع مشکل آلودگی هوا و ترافیک ارائه میدهد، اِعمال تعدادی قانون و محدودیت و بهبود کیفیت بنزین و از این قبیل راهکارهایی است که انسان را سریع به نتیجه میرساند. البته که اینها لازم هستند، ولی آیا کافی هم هستند؟ یا برای اقتصاد، راهکارهایی ارائه میشوند که از قضا دیده میشود مسئولان کشور ما هم برای رفع مشکلات، از آنها خیلی استفاده میکنند که همان افزایش قیمت و گرانکردن خدماتی است که ارائه میدهند و از این قبیل اقدامها که مقطعی و سریع گرهها را ظاهراً باز میکنند؛ ولی توجهی به دلایل وقوع مشکلات اقتصادی و ساختارهای معیوب ندارند. آنها جامعه را مانند یک ماشین میبینند و هر تصمیمی که بخواهند، برایش میگیرند.
پس کمّینگری، نداشتن نگاه عمیق به مسائل، جزیینگری و کمرنگبودن نگاه کلان به مسائل، نتیجهگرابودن و درنتیجه بیصبری و احساس توانایی در خلق هرچیزی و آزادی کامل در عمل، از جمله آسیبهای نگرش فنی و مهندسی است که در محیطهای نامربوط مثل بعضی از حوزههای تخصصی علوم انسانی وارد میشود و بهکار گرفته میشود و با داشتن نگاه ماشینی به جامعه، به آن ضربه میزند؛ نکتۀمهمی که حتی مراکز آموزش عالی و دانشگاهها هم نسبت به آن بیتوجه هستند. از طرف دیگر، دقیقاً همین ویژگیها خودشان از برتریهای این رویکرد هستند و از همه مهمتر خلاقیت، برجستهترین وجه تمایز نگاه مهندسی در مقایسه با دیگر نگاهها و رویکردهاست.