علی محدثزاده، ورودی 97 مهندسی مکانیک
ناقلان اخبار و راویان آثار چنین گفتهاند که دانشگاهی بود «شریف» نام. از منظر مکانی، گویا واقع در غرب تهران. بعضی نیز گفتهاند شرق قزوین! در این مکان شریف که به حق نامی سزاوار بر آن نهاده بودند، اساتیدی بودند نایاب. هر کدام صندوقچهی اسرار. و تلامیذی که به مانند درماندگان در میان کلاسها چرخیده و دریوزگی نمره از هر استادی میکردند.
این دانشگاه از هر جهت تمام بود. شنیده شده است که خاکبرسرانی این مکان رفیع را با مشابهانش در دیگر بلاد مقایسه کردهاند که حاشا و کلا! پر ز خاک باد دهان چنین یاوهگویانی! کجای این کرۀ خاکی چنین مکانی بس شریف و عظیم دارد؟ در کدام مکان اینقدر گردهمایی عوامل عذاب الهی، عذر میخواهم، پاداش الهی رؤیت میشود؟ آنقدر هست که دانشجویی که وارد این دانشگاه شده، غرق گناه و وقتی خارج از آن میشود مانند روزی که از مادر زاده شده، پاک و طاهر است. هر آنچه خدای تبارک و تعالی میخواسته او را کیفر دهد، اساتید زحمتش را کشیدهاند بحوله و مَنّه!
در وصف جلسات اساتید این دانشگاه گفتهاند که ریاست دانشگاه، 10 رطل عراقی سبزی خریده و میان اساتید تقسیم مینماید. هر کس به مقداری سبزی پاک کرده و از دستاوردهای خویشتن برای همنوعانش بازگو میکند و بقیه هوراکشان و جامهدران، او را تشویق مینمایند. از بعضی از نااهلان شنیدهام که به استادی که بیشتر دانشجوی خویش را آزار دهد نیز جایزهای تعلق میگیرد؛ ولی نه سزاست که چنین سخن چنین آدمیانی شنیده شود!
برند این دانشگاه بر سینهی هر کس خورده، خدا شاهد است که نشیمنگاه آسمان را بگسترانیده که من شریفیام! بحمدالله در این سرای، به دانشجویان درسهایی محدود ارائه میشود که همان هم دوستان با تقلب و غیره و ذلک از سر میگذرانند! لکن مشکلی نیست از مشکلات این مرز و بوم و سایر مرز و بومها که این موجود (= شریفی) برای آن راه حلی دارد و نیست مهارتی که او در آن دستی بر آتش دارد خیر سر مبارکش!
و اما این اساتید عزیز، سخت از این عنوان پاسداری میکنند که مبادا خدای ناکرده گرد ذلتی بر نام نامی «شریف» نِشیند. گویی که شریف موجودی است فرای اهلش! و حتی اگر اهلش فرسنگها با آرمانهایش فاصله داشتند، آرمان شریف نباید تغییر کند! آرمان شریف چنین است که دانشجو باید هر آینه درس بخواند، تمرین حل کند و یا مشغول امتحان باشد. اگر خدای ناکرده زمانی بر وی گذشت که خالی از این مشاغل بود، نسزد که او خالی از اضطراب انجام چنین کارهایی باشد. در شریف، پروژهها، آزمونها، تمرینها و اضطراب، پیوستگی دارند و هیچگاه دانشجو را تنها نمیگذارند؛ که خدا میداند که تنهایی و فراغ بال که بر دانشجو بگذرد، شیطان دو دست را بر هم مالیده و «آخ جون» گویان به سمت او میآید فوقع ما وقع!
درست است که در نمره و میزان تدریس و اشباه ذلک، مو از ماست کشیده میشود، ولی اساساً اختلالهای سایت و مشکلات اداری و این قبیل مزخرفات، خاطر ملوکانهی اعاظم را مکدر نمیکند. آخر حیف نیست استاد وقت مبارکش را بگذارد و به این نکته فکر کند که دانشجوی بدبختش که در سامانهی متعالی CW وقت به امتحان میگذراند، اگر به اختلالی در سامانه خورد، باید چه گل بر سر بگیرد؟
خدا شاهد است که وقت استاد عزیزتر از این حرفهاست! و عجیب یاوهگویانی از دانشجویان که اعتراض نیز دارند! معلوم نیست این رعیت تا کی این اندازه وقیح شدهاند. احتمالاً فرصتی دست داده و شیطان به سراغشان آمده است! اگر در آن زمان تمرینی مینوشتند، از این مهملات هم سر هم نمیبافتند!
خب ما هم برویم و با آرمانیهای شریفیمان بیعتی تازه کنیم که این متنها برای ما نمره نمی شود!