سال جدید خورشیدی هم از راه رسید و نوبت ۴۰۲ شد تا تمام توانش را برای به زانو درآوردن ما به کار بگیرد؛ اما این سال نوباوه خبر ندارد که ما هرچه از مصیبت بوده است، به لطف خواهر بزرگترش، ۴۰۱، تجربه کردهایم. از شوخی دلار و بازیکردنش با موهای بدنمان تا عروج قیمت گاری به درجۀ بنز. واقعاً برایم جای سؤال است که این کودک چه در چنته دارد برای ما، چه برنامۀ جدیدی میتواند برای زارزدن ما بریزد؟ به قول معروف، ما به دیوار بدبختی دست زدهایم و برگشتهایم. کاش حداقل از برنامههای شوم خود برایمان بگوید تا کمی آماده شویم. تا الآن آنقدر شگفتی دیدهایم که دارد پاره میشود (شگفتیدانِمان را میگویم). میپرسید چه شگفتیهایی؟ الآن خدمتتان عرض میکنم.
فرض کنید کارت اعتباری وجود نداشت؛ آن وقت مجبور بودیم برای خرید، با خود فرغون حمل کنیم. مثلاً برای خرید یک خودروی داخلی ناقابل که اکنون قیمتش با بوگاتی ویرون برابری میکند، نیاز داشتیم چندین وانت اسکناس حمل کنیم. برای خرید وانتها هم باید با تریلیهای چندین تنی، پول را جابهجا میکردیم و برای خرید آن ...، اصلاً خدا را شکر که کارت داریم و نیازی به این کارها نیست! الآن فقط لازم است پول ماشین را تهیه کنیم که با چهل سال تلاش، راحت بهدست میآید.
اصلاً بحث خودرو از بنیان اشتباه است؛ آخر دانشجوی بیستوچندساله، نیازی به وسیلۀ نقلیۀ شخصی ندارد. الآن تاکسیهای اینترنتی درجۀ یکی آمدهاند تا به راحتی با آنها سفرهای خود را انجام دهیم. البته نرخ این تاکسیها سر به فلک کشیده است، ولی اگر یک وعده از غذایمان را کم کنیم، هم به سلامتی خود کمک کردهایم و هم میتوانیم در هفته دو بار با ماشین به دانشگاه بیاییم. تازه اگر هم نشود با تاکسی رفتوآمد کرد، متروی خلوت و سریعالسیری وجود دارد که بسیار راحت و بیدردسر است. بماند که تعرفۀ همین مترو هم گران شده و کمکم باید به پیادهروی روی بیاوریم که هم برای تقویت عضلات پا و تنظیم ضربان قلب مفید است و هم باعث کمشدن هزینههای زندگی میشود.
شیرینتر از بحث رفتوآمد، بحث پوشاک است. همیشه عادت داشتهایم که نزدیک سال نو، لباسهای قدیمیمان را کنار بگذاریم و لباس نو بخریم؛ اما چند سالی است که عجیب دلبستۀ لباسهای قدیمی خود شدهایم. اصلاً دلکندن از شلواری که روزها در کنار هم بودهایم؛ مشکل است. البته اینکه برای خرید یک شلوار جدید لازم است کلیۀ خود را بفروشیم هم بیتأثیر نیست. تازه اگر قبلاً آن را برای خرید خودرو نفروخته باشیم! خلاصه که بهتر است به پیراهن خود احترام بگذاریم، با تیشرت خود مهربان باشیم و برای لباس زیر خود ارزش قائل شویم؛ چرا که جایگزینکردن آنها گاو نر میخواهد و مرد کهن!
برای خورد و خوراک هم فقط باید به این بیت سعدی عمل کنیم:
«اسیر شکم را دو شب نگیرد خواب شبی ز معدۀ سنگین، شبی ز دلتنگی»
اصلاً هنگامی که انسان غرق مادیات باشد، از یاد خدا غافل میشود. بهتر است که بندۀ شکم نباشیم و زیاد، گرد تعلقات دنیوی نگردیم. همچنین بهتر است به علت مضرات زیاد خوراکیها و غذاهای موجود در بازار، در مصرف آنها زیادهروی نکنیم؛ مخصوصاً غذاهایی که در آنها گوشت وجود دارد. بهطور خاص باید از این مورد دوری کنیم، چون هم باعث نقرس میشود و هم فقرس۱.
البته از حق هم نگذریم خیلیها در تلاشند تا شرایط را برای ما بهتر کنند. مثلاً همۀ سعی خود را بهکار میبرند تا قیمت خودرو کاهش نیابد؛ چرا که اگر مردم بتوانند خودرو تهیه کنند، تصادف میکنند و آسیب میبینند. به همین دلیل هم هست که در کشورمان خرید خانه تبدیل به آرزو شده است؛ چون اگر خانه بخرید، میتوانید بدون استرس اجارهخانه به کارهای بزرگتری نظیر تولید و احداث کارگاه و تولید شغل فکر کنید و ممکن است در این راه شکست بخورید و ناراحت شوید؛ بنابراین خانه به قیمت دیۀ ده انسان است. طبیعی است که ده نفر آدم نمیتوانند به اندازۀ خرید یک خانه کار کنند. پس مردن شما بسیار بیشتر از زندهبودنتان میتواند به خانهدارشدن اطرافیانتان کمک کند. دیگر خودتان میدانید!
خلاصه که اینقدر افراد بافکر و مدیر و مدبر در کشور داریم که قرار است به کشورهای دیگر هم صادر کنیم تا شاید آنها هم کمی رنگ خوشی را ببینند. خلاصه، همانطور که از شواهد و مدارک موجود پیداست، ما در بهترین وضعیت ممکن زندگی میکنیم و همچنان به روزهای بهتر امیدواریم!
[۱] بیماریای که باعث میشود اسکناسهای جیب شما بهتدریج از بین بروند.