گزارشی از مراسم افطاری ورودیهای ۱۴۰۰ دانشکدة مکانیک
امیررضا جباری، ورودی ۱۴۰۰ مهندسی مکانیک
امیرحسین درستی، ورودی ۱۴۰۰ مهندسی مکانیک
«هویت مشترک» گمشدهایست که از همان روزهای ابتدایی مهرماه ۱۴۰۰ همة ما ورودیها در هر پستو به دنبالش میگشتیم. به دنیای عجیبی وارد شده بودیم. دنیایی که هر چقدر کلاف سردرگم رساندن ددلاینها و کنارآمدن با دانشکدة ریاضی و خردنشدن زیر فشار درسی را دنبال میکردیم، به نتیجة درست و حسابی نمیرسیدیم. همچنین از آن شور و حال دانشجویی که قبل از ورود به دانشگاه از اطرافیان میشنیدیم هم به لطف دانشگاه و آموزش مجازی خبری نبود. ارتباط برقرارکردن با انسانهایی که همکلاسیها و هممسیر و همسفرهایمان بودند، از پشت اکانتهای سرد و بیروح تلگرام، کابوسمان شده بود و دیگر توان تحمل این وضعیت را نداشتیم. خلاصه حس «آلیس در سرزمین عجایب» را داشتیم، با این تفاوت که این سرزمین نه رنگی و جذاب، که سیاه و بیرنگ بود.
اینجا بود که با مشورت با دوستان تصمیم گرفتیم که برای التیام این وضعیت کاری کنیم. در اتاق فکرهایمان (بخوانید لابیهای دانشگاه) دور یکدیگر نشستیم و به مجادله پرداختیم که برای تغییر این وضعیت چه میتوان کرد؟ قرعه به نام برگزارکردن افطاری ماه مبارک رمضان، برای ورودیها افتاد و یَلی با محاسنی بیغایت مرتب و لبانی به سرخی سیب، به نام محمدحسین عبداللهی، مسئول برگزاری مراسم شد. سرتان را با جزئیات برگزاری درد نمیآورم که اگر اندکی تجربه داشته باشید، خواهید دانست که کار اجرایی دریایی است از دردسر و اعصابخوردی و چالشهای نفسگیر! که محمدحسین چون رشتهاش مهندسی دریا بود، از این دریا استقبال کرد و انصافاً به خوبی هرچه تمامتر این دریا را مهندسی کرد. بگذریم که بعدش هم از کار اجرایی متنفر شد، هم از مهندسی دریا!
درنهایت برنامه با حضور مجموعاً ۷۳ نفر از عزیزان دانشکدة مکانیک ورودی ۱۴۰۰ و سال بالاییهای گرامی برگزار شد و ما بالاخره چهرۀ واقعی پشت نقاب پروفایل تلگرام بسیاری از بچهها را دیدیم. برنامۀ پسرها در طبقه بالای مسجد و دخترها در مدرسۀ شهید مطهری برگزار شد. کاستیهای ما در برگزاری کم نبود، اما درنهایت ارزیابی ما اینطور بود که بچهها کمکاری ما را بخشیده و این دورهمی را پسندیدهاند. اگر اشتباه یا خطایی از ما سر زد (که قطعاً زد) گردن ما از مو نازکتر است و عذر میخواهیم. همچنین از نکات جالب مراسم، زمین چمن و فوتبال شبانگاهی بعد از مراسم و حضور رفقایی از کرج، اصفهان، اهواز، کیش، یزد و ... بود که لطف کردند و زینت مجلس ما شدند.
در مورد مسائل مالی مجموعاً هزینۀ ما ۵۵۰۰۰۰۰ تومان شد و مجموع کمک خیرین 200000 تومان بیشتر از هزینهها شد، که مبلغ اضافه به خیریه تعلق گرفت. اما بزرگترین چالش ما، احتمال اختلاس مسئول مالی برنامه، امیرحسین درستی، و متواری شدن از مرزهای غربی بود که الحمدالله امیرحسین به هوای نفس خویش فائق آمد و نفس امارهاش را مهار کرد و از نظر مالی به مشکلی برخورد نکردیم! البته ذکر این موضوع خارج از لطف نیست که تا چند روز مانده به برنامه، مبلغ جمعشده نهایتاً در حد چند روز خوشگذراندن در شمال کشور بود و ارزش اختلاس را نداشت! اما با تلاش مضاعف مسئول مالی در چند روز آخر، از لحاظ مالی تأمین شدیم. به قول امیرحسین بعد از این برنامه او پتانسیل بالایی در تکدیگری دارد1
در نهایت از خانم عراقی، خانم حدیث اصفهانی، آقایان سبحان رحمانی، علی محدث زاده، سید علیرضا موسوی، شایان قنبری، سید پارسا قزوینی، محمدحسین ملکی، سید محسن گلآزاد، محمدحسین نصیرزاده، صادق نرگس و جواد خسروی که لطف کردند و در برگزاری مراسم به ما کمک کردند و همۀ عزیزانی که زحمت کشیده و در مراسم شرکت کردند، تشکر میکنیم. پوزش میخواهم اگر همۀ نامها را نیاوردم یا نامی جا افتاد. همچنین ما از هیچ نهاد یا استادی کمکی دریافت نکردیم و کمکهای مالی تماماً از خود بچهها بود. از آنجایی که شاید خیرین محترم به ذکر نامشان راضی نباشند، نامشان را ذکر نمیکنم، اما از حامیان مالی برنامه صمیمانه تشکر میکنم. دمتان گرم! «وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَکِنَّ اللَّهَ رَمَى»