سبحان رحمانی، ورودی 94 مهندسی مکانیک
در حالی دارم این متن را مینویسم که هنوز گزارش آزمایش کمپرسور، از آزمایشگاه ترمودینامیک را به خاطر دارم که چقدر سخت بود که 30 صفحه گزارش بنویسی درحالیکه فکر میکنی انجام این آزمایش سودی برایت ندارد و چیزی به تو منتقل نمیکند و بعدا هم ببینی که واقعا سودی نداشته است!
یا آن آزمایشی که حتی دستگاه آزمایش خراب است و مسئول آزمایشگاه به تو یک صفحه داده میدهد که بروی و با آن فقط گزارش را بنویسی و تحویل دهی! انگار نه انگار که آزمایشگاه را اصلاً برای چه گذاشتهاند؛ هر چیزی هم که بوده، هدف آن گزارشنویسیِ صرف نبوده است.
یا آنجایی که دانشجوی ترم 8 آزمایشگاه درس مربوط به ترم 4 را برمیدارد درحالیکه تقریباً هیچیک از مفاهیم آزمایش را به خاطر ندارد؛ یا باید برود و از ابتدا این مفاهیم را بخواند و یا اینکه این درس را با حداقلیترین بهرهوری فقط پاس کند. به نظر شما کدام اتفاق میافتد؟ از سؤالات و خواستهها هم که نگویم! وقتی داری بعضی از آنها را انجام میدهی، حس میکنی طراح برخی سؤالات و خواستهها، از مسئلهای ناراحت و عصبانی بوده و عصبانیتش را در طرح سؤالات و خواستهها بروز داده است. به هر حال آدم ناراحت میشود و باید خودش را تخلیه کند!
اصلاً ما به آزمایشگاه میرویم که چه بشود؟ من فکر میکنم با توجه به امکاناتی که داریم، میرویم تا در بعضی مباحث، مشاهدهی تجربی را نیز در کنار دانش نظری داشته باشیم تا یادگیری ما بهتر شود. البته معنی مشاهده با بازدید متفاوت است و منظور از مشاهده، انجامدادن آزمایش و درگیرشدنِ عملی با مفاهیم است. این مشاهدات هم، باید با کاربردهای امروزی، بهروز شود وگرنه چندان فایدهای به حال دانشجو نخواهد داشت؛ ولی گویا به آزمایشگاه میرویم تا مسئول آزمایشگاه یا دستیار آموزشی درس، برایمان آزمایشی را انجام دهد و ما هم درحالیکه سرمان در گوشی خودمان است، ببینیم که در دستگاهی که آرم دانشگاه صنعتی آریامهر دارد، اگر فلان پیچ را بچرخانیم، سرعت آب بیشتر میشود یا یک پیچ دیگر را بچرخانیم، سرعت چرخش یک قطعه کاهش مییابد! کاش برای حفظ ظاهر هم که شده، حداقل پیچ را میدادند که خودمان بچرخانیم نه اینکه به دلیل پیشرفتهبودنِ (؟) دستگاه، همهی کارها را خود مسئول آزمایشگاه انجام دهد!
البته تلاشهایی هم برای بهبود شرایط انجام شده است؛ مثلاً یک بار یک ایمیل آمد که اگر بتوانید صفر تا صد یک آزمایش را طراحی کنید و مراحلش را بنویسید و یک بار هم آزمایش را انجام دهید و دادهبرداری کنید و یک گزارش کامل هم برایش بنویسید و ... ماکزیمم 1.5 نمرهی آزمایشگاه به شما تعلق میگیرد. واقعاً چه فرصت شگفتانگیزی بود! چندروزی وقت بگذاری و با چندین نفر مشورت کنی و آزمایشی طراحی کنی و بفرستی، و تازه اگر آزمایشت پذیرفته شد و همهی مراحل را انجام داده بودی، ماکزیمم 1.5 نمرهی درس یک واحدی را میگیری! تازه آن هم ماکزیمم؛ یعنی ممکن بود 0.25 نمرهی درس یک واحدی را بگیری. نمیدانم کسی که این ایده را داده بود، دانشجو را دقیقاً چه موجودی فرض کرده بود!
تجربهی موفق داشتهایم؟
از بدیها و اتفاقات نهچندان مناسبی که در آزمایشگاهها میافتد گفتیم؛ ولی بیانصافی است اگر خوبیها را هم نگوییم. شاید بهترین روندی را که در یک درس از نظر تعامل بین درس و آزمایشگاه میتواند طی شود، در درس الکترونیک عملی میبینیم؛ جایی که استادِ درس، دو جلسه در هفته درس میدهد و آخرِ یکی از جلسات هفته به سایت دانشکده میروید و در حد 30 دقیقه شبیهسازی نرمافزاری انجام میدهید و آخر هفته هرکس که بخواهد، (آزمایشگاه این درس اختیاری است) به آزمایشگاه الکترونیک میرود و دربارهی مفاهیمی که در همان هفته یا نهایتاً در دو هفتهی اخیر خوانده، آزمایش انجام میدهد. در انتها هم از گزارشهای طولانی که بسیاری از آنها بیفایده است، خبری نیست؛ درواقع اصلاً گزارش آزمایشی در کار نیست و کارهای مربوط به آزمایشگاه، در همانجا تمام میشود و حتی امتحان پایانی هم ندارد و درنهایت، شمایید و درسی که در طول هفته در کلاس به شما آموزش دادهاند. یک جلسه شبیهسازی نرمافزاریاش را انجام دادهاید و در آخر هفته هم، بهطورعملی از آن مفهوم استفاده کردهاید.
یک سوزن به خودمان ...
گاهی اوقات، فعالان دانشجویی آنقدر درگیر روزمرگیهای کار دانشجویی و کارهای همیشگیشان میشوند که دید روبهجلو و ورود به مسائل جدید برایشان اولویت ندارد. درحالیکه، شاید تنها نهادهایی که از آنها انتظار طرح مشکلات و تغییردادن روندهای موجود میرود، گروههای دانشجویی هستند. درگیر برگزاری فلان برنامه و پیگیری مشکلات انتخاب واحد میشوند (که باید این کارها انجام شود)؛ ولی از فکرکردن برای تغییرات اساسیتر جامیمانند که بعضی از این مسائل، اگر اصلاح شوند میتوانند تاثیر بسیار زیادی در فضای آموزشی دانشگاه بگذارند؛ آن هم با شرایط قمردرعقرب فعلی که با مجازی شدنِ همهچیز، بسیاری از مفاهیم مانند آزمایشگاه تغییر کردهاند و روشهای جدیدی را به خود گرفتهاند و لزوم ایدهها و پیشنهادات جدید در این زمینه، برای یادگیری بهتر در عین حفظ حقوق دانشجو و ... بیش از پیش احساس میشود.
یک جوالدوز به دیگران!
«بد و بدتر» که میدانید چیست؛ اگر استادی از وضعیت برخی آزمایشگاهها خبر ندارد، بد است و اگر خبر دارد و کاری نمیکند، بدتر!
نمیدانم چه اصراری است بر حفظ آزمایشهایی که تقریباً تاثیری بر دانشجو و یادگیری او ندارند! از این بدتر این است که حتی تلاشی برای تغییر این روند نیز مشاهده نمیشود. نهایتِ کاری که فعلاً انجام شده است این است که بعد از چندین سال در حال تلاش هستند تا بشود همزمانی اخذ درس و آزمایشگاهش را رعایت کرد تا این اتفاق نیفتد که دانشجویی ترم 8 باشد و آزمایشگاه درس ترم 3 را نگذرانده باشد؛ البته همین اقدام هم شایستهی تقدیر است!
یک سؤالی که در ذهن خیلی از ما بوده این است که حرفمان برای استادان چقدر اهمیت دارد؟ حرف کسانی که خودشان مخاطب برنامههای آموزشی هستند و دارند بالا و پایینِ این برنامهها را به چشم میبینند و حتی برخیهایشان برای بهترشدن شرایط، ایده هم دارند که می تواند بسیار کمککننده باشد؛ ولی آیا شنیده میشوند؟ اگر هم استادها در دفاع از شرایط موجود مطلبی دارند بگویند و دانشجویان را قانع کنند. هدفِ تمام کسانی که نسبت به روند موجود نقد دارند، بهبود شرایط و جلوگیری از اتلاف وقت در کارهایی که نتیجهی خاصی به همراه ندارند، و استفاده از این پتانسیل در جهات بهتر است.
بااینحال، این مشکلات و مشکلات دیگر نباید باعث شوند که از تلاش برای بهبود شرایط و اصلاح، دست بکشیم چرا که:
به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل و گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم
سعدی