زهرا موسوی، ورودی 98 مهندسی مکانیک
اولین سالی که روزه گرفتم، آغاز ماه رمضان روز اول شهریور بود؛ بهعبارتی تا الآن، بلندترین و گرمترین روزهای سال را روزه گرفتهام! اما سختترین سالهای این دوران، سه سال اخیر بودهاند. سالهایی که نه گرمای مرداد را داشتند و نه روزهای طولانی تیر را. تمایز در آنجاست که ویژگی اصلی این سالها، پُربودن است از درس و کلاس و امتحان و تمرین و اخیراً پروژه! سالهای قبل، در قریب به اتفاق روزها، ساعات قبل از اذان ظهر را نمیدیدم؛ اما مثلاً همین امسال، تا قبل از اذان ظهر حداقل یک کلاس داشتهام و احتمالاً n تمرین و mصفحه گزارش آزمایشگاه نوشتهام! همان وقتی که روز برایم از ساعتِ یکظهر شروع میشد و عملاً تا افطار هیچ کار خاصی انجام نمیدادم، از ساعت شش عصر به بعد، «هیچ کاری انجامندادن» هم برایم ناممکن میشد! چه برسد به این روزها که ساعت شش، تازه اوج درسها و تمرینهاست و حتی بنده سابقهی کوییز در این ساعت را هم داشتهام!
بله وظیفهی دانشجو درسخواندن است؛ اما درسخواندن انرژی میخواهد. انرژی هم با توجه به اطلاعات علمی از غذا و خواب بهدست میآید. مورد اول که ممکن نیست و مورد دوم هم حتی اگر فکری دربارهاش بکنی، از همهچیز عقب میمانی. باز اگر ماه رمضان اوایل ترم بود، خیلی راحتتر امکان گذران آن بود؛ اما حالا که میانترمها و اوج ددلاینها درست بر این ماه منطبق هستند، روزها واقعاً طاقتفرسا شدهاند. با زبان روزه نمیتوانی به خودت بگویی «امروز همهی انرژیام را میگذارم و تمامش میکنم»، چون میدانی که انرژیات زودتر از همیشه تمام میشود.
در این روزها، بیشتر اساتید هم حاضر نمیشوند که کمی فشار را کاهش دهند، ددلاینها را طولانیتر قرار دهند یا حداقل زمان امتحان را از صبح زود یا ساعات نزدیک افطار تغییر دهند. دیده شده است که استاد خودش گفته است که چون روزه هستم، سرم درد میکند؛ اما کلاس را دقیقاً دو ساعت طول داده است و سرانجام فرارسیدن کلاس بعدی دانشجویان، باعث پایانیافتن کلاس شده است! البته از حق نگذریم، استادهایی هم بودند که امتحان را به بعد از ماه رمضان موکول کردهاند یا با تغییر ساعت امتحان موافقت کردهاند یا حداقل بهخاطر اینکه مجبور هستند در این ماه امتحان بگیرند، عذرخواهی کردهاند! چقدر باعث خوشحالی و لذت است که استادی خودش پیشنهاد میدهد که امتحان، بعد از افطار باشد و تا حدود ۱۲ شب در کلاس مجازیاش، پاسخگوی سؤالات دانشجویان است. وقتی در شب قدر داری با خودت فکر میکنی که کلاس فردا صبح را بروی یا نه، پیام استادی که میگوید فردا کلاس تشکیل نمیشود یا دیرتر برگزار می شود، واقعاً حالت را بهتر میکند.
از معدود دفعاتی که باید صمیمانه از کرونا تشکر کنیم، همین ماه رمضان است. چون حداقل مجبور نیستی برای کلاس نه صبح، ساعت هفت صبح از خواب بیدار شوی و احتمالاً تا کلاس بِدوی و از صبح تا شب تشنگی را تحمل کنی. البته من تجربهی ماه رمضانی که به دانشگاه بروم را نداشتهام؛ شاید در غیر این صورت، نظرم با الآن متفاوت بود!
احتمالاً چند سال پیش حتی نمیتوانستم تصور کنم که بتوانم با زبان روزه به کلاس مجازی بروم و بیشتر ساعات روز را درس بخوانم و تمرین بنویسم. اما انگار میشود؛ سخت است، اما ممکن. یقیناً خدا خودش کمک میکند. روزههایتان قبول و آسان!