ویرگول
ورودثبت نام
انجمن علمی دانشکدۀ مکانیک شریف (محور)
انجمن علمی دانشکدۀ مکانیک شریف (محور)
خواندن ۸ دقیقه·۱ سال پیش

مصاحبه با دکتر علیرضا طاهری

مصاحبه با دکتر علیرضا طاهری، معاون آموزشی دانشکدۀ مهندسی مکانیک

سعیدرضا شاهسونی، 01 مکانیک

خودتان را معرفی می‌کنید؟

علیرضا طاهری هستم، ورودی ۱۳۸۴ دانشکدۀ مهندسی مکانیک شریف. افتخار این رو داشتم که در هر سه مقطع لیسانس، ارشد، دکتری و بعد از آن هم به مدت یک سال پسادکتری در دانشکدۀ مکانیک شریف باشم. در دوران بین تحصیلاتم، دو بار در قالب فرصت مطالعاتی خارج از کشور بودم و بعد از آن هم از بهمن‌ماه ۹۷ به عنوان عضو هیئت علمی در خدمت دانشکده هستم.

شما به‌عنوان عضو هیئت علمی چه وظیفه‌ای دارید؟

عضو هیئت علمی وظایف زیادی دارد که اگر بخواهد به همۀ آن‌ها به شکل کامل عمل کند، احتمالاً باید از ابعاد زیادی از زندگی خود بزند. اعضای هیئت علمی باید علاوه بر تدریس مناسب و درخور شأن دانشجو و تعریف موضوعات ناب پژوهشی، برخورد خوبی با دانشجویان داشته باشند و با حل مشکلات آن‌ها در مدیریت منابع انسانی بکوشند. این اساتید علاوه بر نظارت بر عملکرد دستیاران آموزشی خود، اگر آزمایشگاهی را تحت سرپرستی خود داشته باشند، باید بر آن آزمایشگاه و دانشجویان آن نیز نظارت داشته باشند. طبعاً انجام همۀ این کارها به علاوۀ فعالیت‌های اجرایی محول شده از سوی نهادهای خارج دانشگاه نیازمند تجربۀ زیادی است و تنها سوپرمن می‌تواند همۀ این کارها را به‌طور احسن انجام دهد! با توجه به انتظاراتی که از اعضای هیئت علمی وجود دارد، باید تلاش کنیم تا نقش مناسبی را در همۀ این مسئولیت‌ها ایفا کنیم. اما مطمئناً زمانی از بعضی فعالیت‌ها با توجه به سلیقة اساتید به دیگر موارد اختصاص داده می‌شود. برای شخص بنده هم آموزش نقش مهم‌تری را بازی می‌کند و به کیفیت آموزش اهمیت ویژه‌ای می‌دهم. لذت بیشتری هم از فعالیت در این حوزه می‌برم.

به نظر شما تفاوت در رابطۀ دانشجو و استاد با معلم و دانش‌آموز چیست و اینکه آیا اساتید دربارۀ دغدغۀ دانشجو وظیفه دارند یا خیر ؟

معمولاً بچه‌ها در مدارس، فضا را سکوی پرتابی به‌سوی دانشگاه‌ها می‌بینند. اما در دانشگاه، به‌خصوص مقاطع ارشد و دکتری، دانشگاه انتهای زمینه‌های آموزشی است و دانشجوها پس از آن وارد زندگی واقعی و بازار کار می‌شوند. این مورد باعث می‌شود تا به نسبت معلم‌ها، اساتید الگوی بهتری برای بچه‌ها باشند. این الگو قرار نیست به‌صورت رسمی اعلام شود، اما در ذهن دانشجویان، اساتیدی که با آن‌ها در پروژه‌های ارشد و دکترا همکاری می‌کنند، به عنوان الگوهایی شکل می‌گیرند. من هم جملۀ ماندگاری از استاد راهنمای خود در دورۀ دکترا در ذهن دارم. در برهه‌ای که مادرم مریض شده بود، من باید کاری را تحویل می‌دادم؛ اما بدون اطلاع از دانشگاه، به شهرستان رفته بودم. با یک ایمیل جدی از استاد مواجه شدم که چرا کار را تحویل نداده‌ام و انتظار نظم و پشتکار بیشتری از من وجود دارد. زمانی که موضوع مریضی مادرم را بیان کردم. استاد پاسخ داد که پسر خوب، چرا این را زودتر نگفتی؟ مشکل دانشجوی دکترا، مشکل استادش است.

طبعاً تعداد کم دانشجوی ارشد و دکتری اختصاص‌داده‌شده به هر استاد به همین معناست که باید برای این تعداد، وقت مناسبی گذاشته شود و ابعاد مختلف مشکلاتشان دیده شود. حتی بعضاً آن‌قدر صمیمیت بالا می‌رود که استاد و دانشجوها برنامه‌هایی نظیر ناهار، شام و دورهمی دارند. معمولاً در این فضاها، بچه‌ها نه‌تنها در مباحث علمی، بلکه در سایر امور مسائلشان را مطرح می‌کنند. به همین بهانه نیز اساتید مشکلات دانشجو را می‌بینند و می‌شناسند. همچنین اساتید راهنما با طی سال‌ها و کسب تجربه نقش حامی را بهتر ایفا می‌کنند.

اما برای دانشجویان کارشناسی، با توجه به تعداد زیاد دانشجویان و تعداد محدود اساتید ورودی، هر استاد ورودی بیش از بیست نفر را به خود اختصاص می‌دهد. مطمئناً ممکن است استاد وقت نکند تا برای همۀ نفرات وقت مجزا بگذارد و به برگزاری جلسات گروهی اکتفا می‌کند تا تجربیات خود را انتقال دهد و نکات مهم را بیان کند. اما بنده و اساتید این انتظار را داریم که اگر فردی با مشکل جدی مواجه شد، آن را با استاد ورودی خود در میان بگذارد. ما به ابعاد مختلف مسئله نگاه می‌کنیم و در حد توان برای رفع مشکل تلاش می‌کنیم.

خوشبختانه بنده به‌عنوان کسی که هجده سال در محیط دانشکده هستم، افراد شایستۀ زیادی را دیدم که در ابعاد مختلف زندگی‌ام از آن‌ها مشورت گرفتم. در ابعاد علمی، زندگی خودم را بسیار مدیون دکتر مقداری می‌دانم، ارادت ویژه‌ای خدمت دکتر دورعلی دارم. دکتر نجات دوست و برادر بزرگ‌تر من و دکتر ارجمند نیز حامی تمام‌قد من بوده‌اند. دوستان دیگری نیز در دانشکده هستند که لطف و محبت زیادی به من داشتند. افرادی را که ذکر کردم یا بسیار از آن‌ها یاد گرفته‌ام یا با آن‌ها صمیمی و راحت هستم و در مسائل علمی و اجتماعی به من کمک کرده‌اند.

دیده شده که برخی از اساتید موارد غیرمرتبط با درس مانند عقاید شخصی را در نمره‌دهی تأثیر می‌دهند. آیا تا الان چنین چیزی دیده‌اید؟

نزدیک به دویست واحد در این دانشگاه پاس کردم؛ اما تا الان کسر نمره به دلیل مسائل اعتقادی را ندیده‌ام یا حداقل متوجه آن نشدم. اما شخصاً معتقدم مسئلۀ بسیار مهمی است که سیستم ارزشیابی مدرس و روش پخش نمره شفاف باشد. این‌گونه بچه‌ها می‌توانند بارم‌بندی، حدود سؤالات و نحوۀ ارزشیابی را حدس بزنند و برای آن برنامه‌ریزی کنند. اگر هر کدام از این موارد شفاف نباشد و فرایندی تصادفی را دنبال کند، انسجام کار را از بین می‌برد و احتمالاً استاد مربوطه باید به افراد زیادی پاسخگو باشد. نکته‌ای هم که گفتید را من شخصاً ندیدم؛ اما اگر باشد هم موافق آن نیستم و ارزشیابی باید در چارچوب فعالیت‌های مربوط به درس باشد.

اگر خودتان به دوران دانشجویی‌تان برگردید با چه اساتیدی درس بر نمی‌دارید؟

بنده خود در انتخاب مدل تدریس، شیوۀ بیان یک مسئله و حمله‌کردن به آن کارهایی را انجام می‌دهم که آرزو داشتم زمانی که دانشجو بودم اساتید برایم انجام می‌دادند. شاید این موارد به دلیل ضعف علمی مدرس نباشد؛ اما اساتیدی که مفاهیم اولیه را به‌خوبی برای دانشجو جا نمی‌انداختند یا تعداد مثال کافی حل نمی‌کردند، سبک‌کاری مناسب من نداشتند. من معتقدم مثلاً برای یک درس سه‌واحدی که در طول ترم نزدیک پنجاه ساعت از زمان دانشجویان را می‌گیرد، نباید وقت آن‌ها را تلف کرد و احساس بیهودگی به دانشجو داد. به همین دلیل علاقه‌ای به حضور غیاب ندارم و ترجیح می‌دهم فقط افرادی که کلاس برایشان اهمیت دارد در آن ظاهر شود. بچه‌ها هم اگر ببینند که برای درس وقت گذاشته است، روی مسیر پیشروی درس فکر شده است و از ابزارهای مدرن برای جذاب‌تر شدن درس استفاده شده‌است، به آن درس اهمیت مضاعفی می‌دهند.

نظرتان راجع به دانشجوهایی که از حجم بالای فعالیت‌های درسی در کلاس بعضی اساتید گلایه می‌کنند، چیست؟

به نظرم برای دانشجویان تحصیلات تکمیلی بهانه‌ای برای پیشرفت‌نکردن در دروس وجود ندارد. از آنجایی که تعداد دروس زیادی هم در هر ترم ندارند، وقت مناسبی است تا به مطالعۀ عمیق مفاهیم بپردازند. زیرا بعد از فارغ‌التحصیلی دیگر نمی‌توان با آسودگی به مطالعه پرداخت و مشغله‌های زیادی آدم را مشغول می‌کند. برای دانشجویان کارشناسی اما از آنجایی که قرار نیست همۀ بچه‌ها در آینده در شاخۀ مربوط به درس فعالیت کنند، این گلایه تا حدودی وارد است. برای خودمان در زمان دانشجویی نیز به همین شکل بود که از بین اساتید، بعضی‌ها آگاهانه با کسی درس برمی‌داشتند که کار بیشتری می‌کشید تا درس را عمیق‌تر یاد بگیرند. اما حس می‌کنم نسل جدید به‌شدت نسبت به نسل ما تفاوت کرده است. بچه‌ها خیلی مسیرهای راحت‌تر را می‌پسندند و انتخاب می‌کنند و در زمینۀ رسیدن به اهدافشان نسبت به گذشته عجول‌تر هستند.

آیا مرجعی برای رسیدگی به اعتراضات دانشجویان به عملکرد اساتید وجود دارد؟

دانشجوها می‌توانند این مسائل را مستقیماً با اعضای هیئت‌رئیسۀ دانشکده مطرح کنند. بعضاً پیام‌هایی به‌صورت انفرادی یا گروهی به گوش ما رسانده می‌شود. بچه‌هایی هم که مقداری نگران هستند، این حرف‌ها را به نمایندگان دانشجویی مانند شورای صنفی می‌گویند و آن‌ها این مسائل را هم در جلسات و هم تلفنی با ما در میان می‌گذارند. هرساله، علی‌الخصوص در زمان انتخاب واحد و حذف اضطراری، این صحبت‌ها بیشتر می‌شود و مواردی که باید پیگیری شوند و بالاتر از یک گلۀ محترمانه هستند را در حد توانمان پیگیری می‌کنیم. به‌خصوص دکتر ارجمند در این زمینه‌ها آدم چابکی هستند و زمانی که مسائلی از این دست مطرح می‌شوند، سریعاً با ما هم‌فکری و همکاری می‌کنند و اگر نیازی به اقدام باشد، انجام می‌دهند.

در آخر هم اگر توصیه‌ای به دانشجویان دارید، بفرمایید.

توصیۀ خاصی در این مقطع زمانی به ذهنم نمی‌آید، البته مانند همان نشستی که برای بچه‌های ورودی خودمان گذاشتیم، اصولاً حرف برای گفتن زیاد دارم! مواردی که می‌خواهم به صورت فشرده بگویم این است که دانشجویی صرفاً مقطعی از زندگی است، نه خود آن. در کنار زندگی دانشجویی خود شما هنوز همان انسان سابق هستید و باید تلاش کنید تا به عنوان یک انسان دانشجو، اهداف زندگی خود را پیدا کنید. اگر واقعاً هدفتان از تحصیل در شریف، کارکردن در رشتۀ مرتبط است، باید به همان اندازه تلاش کنید. اما اگر مطمئنید که این مدرک برایتان مهم نیست و شغل دیگری را در آینده خواهید داشت، خودتان را در اینجا اذیت نکنید و در همان مسیر تلاش کنید. اگر استادان راهنما و خانواده‌تان مهر تأیید بر فعالیتتان می‌زنند، ما به‌شدت توصیه می‌کنیم تا به دیگر زمینه‌ها و جنبه‌های زندگی‌تان فکر کنید. وگرنه پایان زندگی دانشجویی شما تازه آغاز راه است و باید به مسائل کلان‌تری مانند نقش‌آفرینی‌تان در جامعه بیندیشید.

شما باید تصمیم بگیرید که به سؤال‌های بنیادی زندگی‌تان چگونه می‌خواهید پاسخ دهید. آیا می‌خواهید خانواده تشکیل دهید؟ دوست دارید در سیستم کوچک، آدم بزرگی باشید یا در سیستم بزرگ، آدمی کوچک؟ دوست دارید به جماعتی نان بدهید یا استادی باشید که اندوخته‌های خود را به اشتراک می‌گذارید؟ پولدار شدن جزو اهداف زندگی‌تان هست؟ با توجه به تیپ‌های شخصیتی مختلف، آدم‌ها دنبال اهداف متفاوتی می‌روند و افرادی را می‌یابند که هم‌مسیرشان هستند. سعی کنید از مسیر لذت ببرید تا وقتی به پشت سرتان نگاه می‌کنید، علاوه بر سختی‌ها و تلخی‌ها، شیرینی‌های مسیر را هم ببینید. با هم‌مسیرهایتان دوست شوید که این‌ها یکی از ماندگارترین رفقا خواهند بود. این دوستان ماندگار بعدها در ابعاد مختلف زندگی به کار یکدیگر می‌آیند. امیدوارم همان‌گونه که اکنون دورهمی‌های ادوار دانشکدۀ مکانیک از ورودی‌های ۴۵برپا هستند، شما هم سالیان بعد از جای‌جای صنعت و علم دور هم جمع شوید و تجدید خاطره کنید.

خمشمهندسی مکانیکدانشگاه صنعتی شریفمصاحبهاستاد
صفحۀ نوشته‌های رسانه‌ای گروه محور - تأسیس ۱۳۷۲ - «محورِ فعالیت‌های دانشجویی دانشکدۀ مکانیک»
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید