انجمن علمی دانشکدۀ مکانیک شریف (محور)
انجمن علمی دانشکدۀ مکانیک شریف (محور)
خواندن ۷ دقیقه·۳ سال پیش

مصاحبه

از علوم انسانی تا مهندسی

زهرا موسوی، ورودی ۹۸ مهندسی مکانیک و محمدحسین عبداللهی، ورودی ۱۴۰۰ مهندسی دریا

سلام عرض می‌کنم خدمت شما. بنده، مرضیه قوی‌دل هستم. دانشجوی رشتۀ حقوق دانشگاه امام صادق (ع). در خدمتتان هستم برای پاسخ به سؤالات مربوط به تغییر رشته از رشتة ریاضی به رشتۀ علوم انسانی یا همان حقوق در دانشگاه و تغییر رشته از رشتة حقوق به رشتۀ مهندسی که ان‌شاءالله قصد دارم انجام بدهم.

چرا در دبیرستان رشتۀ ریاضی را انتخاب کردید، ولی در دانشگاه به رشتۀ حقوق رفتید؟

در دبیرستان قصد بنده این بود که هنرستان و معماری بخوانم، چون پیش از ورود به دبیرستان رشته‌ای که مورد علاقه‌ام بود و تصور می‌کردم که آینده‌ای در آن خواهم داشت، رشتۀ معماری بود. اما به دلیل اینکه آزمون ورودی مدارس سمپاد آن زمان برگزار شد و من شرکت کردم و برای این مدارس حائز امتیاز شدم، رشته‌ام از هنرستان به رشتۀ نظری تغییر پیدا کرد و وارد مدارس تیزهوشان در رشتة ریاضی شدم. یکی دیگر از راه‌هایی که می‎‌شد از طریق آن به رشتۀ معماری در دانشگاه رسید، خواندن همین رشتۀ ریاضی بود. بعد از سه سال درس‌خواندن در مدرسة سمپاد و در سال دوازدهم، تلاش بسیاری کردم؛ ولی متأسفانه رتبۀ کنکورم، رتبه‌ای نشد که بتوانم با آن در رشتۀ معماری دانشگاهی که مدنظرم بود، قبول شوم. در کنار آن، محیط دانشگاه امام صادق (ع) برایم خیلی حائز اهمیت بود و تصورم این بود که در این دانشگاه، برای کسانی که اعتقاداتی شبیه به اعتقادات من دارند، امکان رشد میسر است. به همین علت و با توجه به اینکه با رشتۀ حقوق هم ناآشنا نبودم، چون در خانواده‌ام عزیزانی بودند که رشتۀ حقوق می‌خواندند، رشتۀ حقوق را در این دانشگاه انتخاب کردم. البته برای انتخاب رشته در این دانشگاه، مقداری دست بنده بسته بود. این دانشگاه، دانشگاه علوم انسانی است و واحد پردیس خواهران، چهار رشته دارد که در بین آن‌ها رشتۀ حقوق با روحیات من سازگارتر بود.

چرا مجدداً تصمیم گرفتید که سراغ رشتۀ مهندسی بروید؟ آیا از اول همین قصد را داشتید؟

بله، از دوران پیش از دبیرستان و ورود به تعیین رشته، علاقه‌ای وجود داشت که طبیعتاً آن علاقه هنوز هم وجود دارد. به‌نحوی که انگار این علاقه با وجود من عجین شده است. به همین علت است که کارهای هنری برای من یک مقدار جذابیت بیشتری دارند. در نتیجه قصدم همین بوده و هست که دوباره برگردم. با اینکه فضای یک دانشگاه علوم انسانی را تجربه کرده‌ام و آن هم در رشته‌ای که برای کسانی که علوم انسانی می‌خوانند، رشتۀ خیلی مهمی است و یکی از رشته‌های خوبشان است، ولی به‌نظرم حقوق، رشته‌ای نیست که برای بنده ساخته شده باشد و بتوانم در آینده در این رشته شاغل باشم.

به‌نظرتان مهندسی چه نکتۀ مثبتی دارد؟ چرا دوست دارید مهندسی بخوانید و چرا معماری را انتخاب کرده‌اید؟

این علاقه از جایی ایجاد شد که من از کودکی به کارهای هنری و دست‌سازه‌های این‌چنینی علاقه داشتم و زمانی که کار‌های هنری انجام می‌دادم، از این دنیا کنده می‌شدم و وارد یک دنیای تخیلی می‌شدم. زمانی که کار هنری انجام می‌دادم، بسیار برایم لذت‌بخش بود و از همان دوران کودکی، این علاقه به ساخت‌وساز در من وجود داشت. به مرور که بزرگتر شدیم و در دوران متوسطة اول باید تصمیم می‌گرفتیم که در دبیرستان چه رشته‌ای بخوانیم، بین رشته‌هایی که وجود داشت، به‌نظر من معماری رشته‌ای بود که تلفیقی از جهان کنونی یعنی جهان مادی و دنیای هنر بود، این دو را به هم پیوند می‌داد و می‌شد با آن زندگی را معنا کرد. به همین علت، معماری را انتخاب کردم. دو راه برای رسیدن به این رشته وجود داشت؛ یکی از طریق هنرستان و دیگری از طریق دبیرستان و رشتۀ ریاضی. همان‌طور که عرض کردم، اتفاقی که در زندگی من رخ داد، باعث شد که از طریق رشتۀ ریاضی تلاش کنم که به معماری برسم.

چرا به جای آنکه علاقۀ خودتان به رشتۀ مهندسی را جداگانه دنبال کنید، ترجیح می‌دهید تحصیلات دانشگاهی را ادامه دهید؟

یکی از مسائلی که از ابتدا برای من وجود داشت، این بود که دوست داشتم در محیط دانشکدۀ معماری و بین دانشجوهای این رشته قرار بگیرم. به‌نظرم این روابط اجتماعی که تحصیلات دانشگاهی بین بچه‌ها ایجاد می‌کنند، در حالتی که هرکس جداگانه به‌دنبال علاقه‌اش برود، وجود ندارد. در دانشگاه، علاوه بر این ارتباطات اجتماعی که به‌وجود می‌آیند، یادگیری نیز افزایش می‌یابد. مسلماً در دانشگاه آدم موظف است یک سری کارهایی انجام بدهد و یک سری آموزش‌هایی ببیند که این وظیفه و احساس مسئولیت در حالتی که خود آدم به دنبالش برود، وجود ندارد. از طرف دیگر وقتی که شما خودتان وارد تحصیل علم بشوید، امکان اشتباه هست و احتمال دارد که وارد مسیری بشوید که شما را به هدفتان نرساند و این حالت دارای سردرگمی بسیار عذاب‌دهنده‌ای است. به‌خصوص من که در دوران کارشناسی به مدت چهار سال و نیم این سردرگمی را داشتم، ترجیح می‌دهم خودم به دنبالش نروم. البته در دوران کارشناسی در کنار تحصیل در رشتۀ حقوق، دنبال رشتۀ معماری هم بودم و این رشته را به‌طور کامل رها نکردم؛ به‌طوری که چیزی از آن ندانم.

هدف کلی شما از تحصیل چیست؟ کسب درآمد، دنبال‌کردن علاقه یا ...

این مسئله در هر شخصی متفاوت است. ابتدا هدف من از این که برای مثال در رشتۀ حقوق تحصیل کنم، دانشگاه بود. تصورم این بود که در رشتۀ حقوق در دانشگاه امام صادق (ع)، آموزه‌ها خیلی بیشتر هستند و محیط برای رشد بهتر است. در نتیجه از ابتدا به رشتۀ حقوق با دید آینده‌داشتن در این حوزه نگاه نمی‌کردم. اما رشتۀ معماری برایم هم علاقه است و هم شغل. از نظر بنده کسی که علاقه‌مند باشد و بتواند استعدادش را به‌خوبی نشان بدهد، در یک رشته‌ای یا یک کاری طبیعتاً موفق می‌شود و انتخاب بین علم یا ثروت هیچ وقت وجود ندارد. به‌نظرم علمی بهتر است که ثروت‌آفرین باشد. به همین علت، علاوه بر آن علاقه‌ای که وجود دارد، هدفم در رشتۀ معماری کسب درآمد و اشتغال و به‌طور کلی خلق هنر و این‌چنین چیزهاست.

آیا تا به حال در هر دو مرتبة تغییر رشته، با مشکلات و چالش‌هایی روبه‌رو شده‌اید؟ اگر بله، چگونه حلشان کردید؟ فکر می‌کنید در ادامه با چه مشکلاتی روبه‌رو می شوید؟

بله، در بدو ورود به دانشگاه امام صادق (ع). خب رشتۀ حقوق، رشتۀ شناخته‌شده‌ای است و داوطلبان از رشته‌های ریاضی و تجربی هم می‌توانند به این رشته بیایند؛ اما رقابت سخت‌تری نسبت به داوطلبان رشتۀ انسانی دارند. در بین دانشجویان حقوق هم این مسئله نمایان بود؛ به‌طوری که از بین ۲۳ نفر دانشجوی رشتۀ حقوق دانشگاه ما، تنها سه نفر از رشته‌ای غیر از علوم انسانی بودند. یک نفر از رشتۀ تجربی و دو نفر از رشتۀ ریاضی که یکی از آن دو نفر من بودم. در ابتدا درس‌ها برای من نسبت به کسانی که سه سال در فضای علوم انسانی رشد کرده بودند و می‌دانستند که چطور باید دروس را مطالعه کنند، سنگین‌تر بود. ما خیلی از دروس را در دبیرستان نداشتیم؛ اما خیلی از اساتید با فرض اینکه دانشجویان همه از علوم انسانی هستند، مطالبی را می‌گفتند که برای ما بسیار تازه بود و برای بار اول می‌شنیدیم. بعضی از مسائل را فرض می‌کردند که دانشجویان بلدند و گذر می‌کردند و این برای ما بسیار اذیت‌کننده بود. همچنین نحوۀ مطالعۀ دروس در ترم اول برای من بسیار سخت بود. ما دانش‌آموز ریاضی بودیم و یاد گرفته بودیم که به ما مسئله بدهند و ما حل کنیم؛ در حالی که در دانشگاه به ما می‌گفتند: «این مطلب را حفظ کن و بیا پاسخ بده»! البته در رشتۀ حقوق دروس تخصصی نسبتاً راحت‌تر بودند، چون کمی مسئله‌محورتر بودند. به هر حال به مرور زمان یاد گرفتیم که چطور یک درسی را بخوانیم و چطور پاسخ سؤالات را بدهیم. می‌توانم بگویم از اواسط ترم دو این مسئله زیاد مشهود نبود که ما با بچه‌های دیگر فرق داریم.

به‌نظر شما چرا اخیراً تغییر رشته پس از دوران کارشناسی از رشته‌های مهندسی به علوم انسانی زیاد شده است، در حالی که برعکس آن بسیار کم است؟

بچه‌هایی که ریاضی می‌خوانند، عموماً از توانایی حل مسائل برخوردارند. ما اساتیدی داریم که در دانشگاه شریف رشتۀ مهندسی می‌خواندند و سپس به سمت اقتصاد تغییر رشته داده‌اند. به‌نظر من دلیل این اتفاق، مدیریت‌محوربودن بچه‌های ریاضی، حس توانایی و رهبری آن‌هاست که باعث این تغییر رشته می‌شود. مسئلة بعدی اشتغال است. اشتغال برای بچه‌های ریاضی کمی سخت شده، ولی در رشتۀ انسانی کم‌کم داریم به اشباع می‌رسیم. اگر بگوییم در رشتۀ ریاضی فوق‌اشباع است، در بعضی از رشته‌های انسانی هنوز به اشباع هم نرسیدیم و جامعه هنوز تقاضا دارد که مدیران مناسبی برای جامعه پرورش پیدا کنند. همة این دلایل باعث می‌شوند که بچه‌های ریاضی، بیشتر به رشته‌های انسانی تغییر رشته بدهند.

اما بچه‌های انسانی چندین سال از مباحث ریاضی و فیزیکی دور هستند و برگشتن به این فضا برایشان کمی سخت‌تر است. همین الآن هم در دانشگاه ما نسبت به مسائل ریاضی گارد وجود دارد. همچنین فاصله‌گرفتن از مباحث انسانی و درگیری بیشتر با مسائل ریاضی برایشان سخت‌تر است. مثلاً در رشته‌هایی مانند علوم تربیتی این قضیه مشهود است و سر و کله‌زدن با دروس خیلی برایشان ثقیل است. با توجه به اینکه محیط شغلی مناسبی هم برایشان فراهم است و می‌توانند با تلاش‌کردن در حوزة خودشان به موفقیت شغلی برسند، طبیعی است که تمایل کم‌تری برای تغییر رشته به سمت رشته‌های مهندسی وجود داشته باشد. مگر اینکه مثل بنده از ابتدا قصد ادامه‌دادن رشته‌های علوم انسانی را نداشته باشند و به هر دلیلی قصد تغییر رشته داشته باشند.

محور۲۹خمشزهرا موسویمحمدحسین عبداللهی
صفحۀ نوشته‌های رسانه‌ای گروه محور - تأسیس ۱۳۷۲ - «محورِ فعالیت‌های دانشجویی دانشکدۀ مکانیک»
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید