نویسندگان: آلبر ماله، ژوال ایزاک
انتشارات: نشر پر
به قلم: فاطمه پرویزحمیدی ورودی ۹۸ مهندسی مکانیک
تاریخ، گنجینۀ باارزش ما از گذشتۀ بشریت است. درست است که همۀ علوم و معارف و همۀ تلاشهای بشری و همۀ آنچه که امروز در این عالم وجود دارد، فقط زمان حال است؛ اما میلیونها برابر این تلاشها در گذشته انجام گرفته است. سرگذشت اینها یعنی تاریخ. تاریخ، نه سیاست است، نه فرهنگ! تاریخ، تاریخ است. تاریخ آن چیزی است که از حوادث و وقایع، ثبت شده است؛ در این حوادث، سیاست هم هست، فرهنگ هم هست، هنر، عشق، مصیبت، درد، بغض و کینه هم هست. و تمام اینها با هم تاریخ را میسازند.
کتاب «تاریخ قرن هجدهم (انقلاب کبیر فرانسه)»، نوشتۀ «آلبر ماله» و «ژوال ایزاک» با ترجمۀ «رشید یاسمی»، روایتگر تاریخ ملل تأثیرگذار دنیا است. از اواسط قرن هفدهم شروع میکند و سپس به رقابت فرانسه و انگلستان میپردازد و بعد با توضیح انقلاب فرانسه، مقدمۀ ظهور، اقتدار و زوال ناپلئون را فراهم میکند.
شما را به خواندن بخشی از کتاب دعوت میکنم: «فردریک دوم هم به اندازۀ پدرش مقتصد و صرفهجو شد. خزانۀ دولت را به منزلۀ تابوتالعهد بنیاسرائیل محسوب میداشت که «لا یمسّهُ الّا المطهرون». خزانۀ شخصی خود را گنجی میدانست که هیچ وقت نبایستی دیناری از آن خرج شود مگر «محض دفاع مملکت و رفع آلام ملت». فردریک دوم هم مثل پدرش خود را خدمتگزار پادشاه ذهنی و خیالی پروس معرفی میکرد و میگفت: «من اولین خادم رعیت خود هستم». این شهریار، بسیار کار میکرد. فصل تابستان ساعت سه بعد از نصف شب و فصل زمستان ساعت چهار برمیخاست و مراسلات چاپاری را شخصاً باز میکرد و میخواند. چون هر چیز را خود رسیدگی مینمود و در هر کاری شخصاً تصمیم میگرفت، او را «وزیر واحد و وزیر عام» مملکت گفتهاند. یک روز هم در مدت عمر از این پرکاری و کوشش خسته نشد. تا دستی قوی چون دست فردریک چرخ کارها را میگردانید، همهچیز منظم بود. لکن به محض رفتن او، چرخ از کار بازماند و فنرها گسیخته شد. بهطوری که بیست سال بعد از وفات فردریک دوم، دولت پروس به یک ضربۀ ناپلئون در محل ینا مضمحل گردید.»
اگرچه رشید یاسمی کلاً عادت عجیبی در انتخاب لغات سخت دارد و همین موضوع اندکی خواندن کتاب را دشوار میکند، اما با این حال، این کتاب ارزش خواندن دارد. مخصوصاً اگر به تاریخ با ذکر جزئیات علاقهمند هستید.
و اما صحبتم را با این وصیت سلطنتی از پادشاهان مقتدر پروس به پایان میرسانم:
«عروس ملک کسی تنگ در بغل گیرد
که بوسه بر لب شمشیر آبدار نهد»
لینک طاقچه: