انجمن علمی دانشکدۀ مکانیک شریف (محور)
انجمن علمی دانشکدۀ مکانیک شریف (محور)
خواندن ۴ دقیقه·۴ سال پیش

من از آغاز در خاکم نمی از عشق می‌بینم

نیم‌نگاهی به زندگی امیر اشرفی به بهانه‌ی نخستین سالگرد سقوط هواپیمای اوکراینی

زهرا موسوی، ورودی 98 مهندســی مکانیک

زندگی‌نامه

دکتر امیر اشرفی در شامگاه جمعه سوم اسفند ۱۳۶۹ در خانواده‌ای فرهیخته و اهل علم و دانش به دنیا آمد. او از بچگی دارای شخصیتی آرام و موقر و بسیار مؤدب بود و به کارهای نو گرایش داشت. به طوری که با ابتکار و نوآوری به ساخت کاردستی‌های جالب و قابل‌توجه و حتی اسباب بازی برای خودش، می‌پرداخت. سرشار از عشق به دانستن، آموزش، مطالعه و تحقیق بود.

دوران ابتدایی را در دبستان گل‌ها واقع در اصفهان گذراند. سپس در آزمون مدارس تیزهوشان شرکت کرد و در مدرسه راهنمایی شهید اژه‌ای پذیرفته شد. در همان ابتدای ورود به راهنمایی، در کنار آموزش‌های درسی، شرکت در جلسات مذهبی و هم‌چنین فعالیت‌های فوق برنامه، از جمله عضویت در گروه رباتیک را آغاز کرد. با پایان دوره‌ی دبیرستان، در آزمون سراسری سال ۸۸ شرکت کرد و با کسب رتبه‌ی ۵۲۷ در رشته‌ی مهندسی برق دانشگاه صنعتی اصفهان پذیرفته شد؛ اما یک سال بعد به رشته‌ی مهندسی مکانیک تغییر رشته داد. او معتقد بود نباید کار معمولی و سطح‌پایین انجام داد؛ چرا که موجب هدررفتن وقت می‌شود و زمان، ارزشی غیرقابل‌تصور دارد. شاید به‌خاطر همین افق دید وسیع بود که موضوعی را برای پروژه‌ی کارشناسی خود انتخاب کرد که به نظر استاد راهنمایش جناب آقای دکتر نیلی، فراتر از سطح کارشناسی بود و در این پروژه به تحلیل پدیده‌ی «فلاتربال هواپیما» پرداخت. با اتمام دوره‌ی کارشناسی، به‌عنوان دانش‌آموخته‌ی برتر برای مقطع کارشناسی ارشد وارد دانشکده‌ی مهندسی مکانیک دانشگاه صنعتی شریف شد. او در پایان‌نامه‌ی کارشناسی ارشد خود تحت راهنمایی جناب آقای دکتر موسوی به بررسی چگالش بخار بر روی سطوح آب‌گریز پرداخت. هم‌چنین در پروژه‌های دیگری نیز با استادان دانشگاه همکاری داشت. او علاوه‌بر فعالیت‌های علمی و پژوهشی، در برنامه‌ها و جلسات فرهنگی مشارکت فعال داشت.

پس از اخذ مدرک کارشناسی ارشد، تصمیم به ادامه‌ی تحصیل در خارج از کشور گرفت. با توجه به رزومه‌ی قوی‌ای که داشت، موفق به اخذ پذیرش از دانشگاه «ETH» در کشور سوییس گردید. این دانشگاه یکی از بهترین دانشگاه‌های جهان در حوزه‌ی مهندسی و فناوری محسوب می‌شود. او دلایل انتخاب این دانشگاه را اعتبار بالای جهانی آن و شرایط آسان‌تر رفت‌وآمد به ایران می‌دانست. با وجود ادامه‌ی تحصیل در خارج از کشور و داشتن شرایط مناسب برای زندگی در آنجا، قصد بازگشت و خدمت به وطن را در سر داشت. به همین دلیل، موضوع پروژه‌ی دکتری خود را براساس نیازهای کشور انتخاب نمود. پروژه‌ی دکتری او در مورد انرژی گرمایی زمین بود که به شبیه‌سازی و تحلیل جریان سیال در عمق زمین می‌پرداخت. بخشی از فعالیتهای علمی-پژوهشی دکتر اشرفی، در مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری به‌صورت مقالات در مجلات و کنفرانس‌های معتبر و بین‌المللی به چاپ رسیده است.

علاقه‌داشتن به فعالیت‌های فرهنگی-مذهبی، او را بر آن داشت تا قبل از سفر، به شناخت انجمن اسلامی دانشجویان و مجامع فرهنگی اروپا بپردازد و با دیدی دیگر در مورد کشور سوییس تحقیق کند. همین عاملی شد تا پس از عزیمت در شهریور ۱۳۹۵ و ورود به زوریخ، بتواند خیلی زود با اعضای انجمن اسلامی و مراکز مذهبی ارتباط برقرار کند.

پس از اولین بازگشتش به ایران، با خانم فاطمه قاسمی ازدواج کرد و مراسم عقد آن‌ها در ۲۷ رجب مصادف با عید مبعث برگزار شد. خانم فاطمه قاسمی متولد ۱۹ دی‌ماه ۱۳۷۲ بود. او روحیه‌ای آرام و تلاش‌گر داشت و پس از اتمام دوره‌ی کارشناسی مهندسی معماری در ایران، با تلاش فراوانی که داشت، توانست برای دوره‌ی کارشناسی ارشد در سوییس ادامه‌ی تحصیل دهد. آن‌ها پس از ازدواج، با همکاری و همفکری با یکدیگر، فعالیت‌های فرهنگی را در سوییس، ادامه دادند.

زمستان ۱۳۹۸، دکتر اشرفی و همسرش در تعطیلات ژانویه، برای دیدار با خانواده، به ایران بازگشتند. در واپسین روزهای حضورشان در ایران، درحالیکه در تکاپوی بازگشت به سوییس و تهیه‌ی مقدمات برگزاری مراسم دهه‌ی فاطمیه در زوریخ بودند، در صبح جمعه ۱۳ دی ماه، خبر شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی، اعلام شد. آن‌ها در مراسم تشییع سردار سلیمانی شرکت کردند و فردای آن روز، یعنی در تاریخ ۱۷ دی‌ماه برای بازگشت به سوییس، عازم فرودگاه امام خمینی (ره) شدند. پس از تاخیر یک‌ساعته، سرانجام در ساعت ۶:۱۲ صبح چهارشنبه ۱۸ دی ماه ۹۸، هواپیمای اوکراینی مسیر تهران-کیف، به پرواز در آمد و اندکی پس از پرواز با اصابت موشک، متأسفانه آن فاجعه‌ی تلخ رخ داد که دل همه را به درد آورد.

خاطره‌ای از یکی از دوستان

خب، فرق می‌کنه.آدم‌ها با هم فرق دارن. یکی می‌ره که بمونه؛ یکی هم از رفیقش می‌پرسه: «نکنه همین وقتی که برا درس‌خوندن می‌رم، بتونم بمونم و یه کاری برای مملکت بکنم»! پرسیدم: «چی مثلاً»؟ گفت: «معلم راهنمایی شهید اژه‌ای بشم». گفتم: «امیر! تو داری از سوییس دکتری می‌گیری»! گفت: «خب، فایده‌اش چیه اگه به درد مردم نخورم»؟ نگاهش کردم. جدی بود. واقعی بود.

دست‌نوشته‌ای از امیر اشرفی

نتیجه‌ی تأملات فکری، حین انجام پروژه‌ی روش‌های عددی در سیالات:

تا پیش از این از خدا می‌خواستم زندگی‌ام را دستگاه معادلاتی قرار دهد که ماتریس ضرایب آن هیچ‌گاه صفر نشود؛ اما اخیراً فهمیده‌ام پارامتر دیگری هم مهم است. فهمیده‌ام در حل‌های عددی، اگر ماتریس ضرایب تُنُک باشد، باز هم نمی‌توان به جواب رسید! آری فهمیده‌ام اگر ماتریس ضرایب زندگی‌ام شبه‌تنک هم باشد، باز هم نمی‌توان به نتیجه رسید و معادلات زندگی‌ام حل نمی‌شود. فهمیده‌ام اگر بعضی ضرایب، آن‌قدر درمقابل سایر ضرایب، بزرگ باشد که سایرین مثل صفر باشند، باز هم ممکن است نتوان به نتیجه رسید و فهمیده‌ام این ضرایب، همان عشق و حب و دوست‌داشتن و رفاقت و مرام و دیانت و ایمان و... هستند. آری... اکنون بهتر می‌فهمم که چرا گاهی بعضی معادلات زندگی‌ام حل نمی‌شوند؛ اما این بار از خدا می‌خواهم ماتریس زندگی‌ام تنک نشود؛ چون نمی‌خواهم عاشق‌شدن و عاشقی و محبت از من گرفته شود.

۲۴/۳/۹۱

منبع: کتاب مهاجران پرواز

زهرا موسویمحور ۲۸خمشبهمن‌ماه
صفحۀ نوشته‌های رسانه‌ای گروه محور - تأسیس ۱۳۷۲ - «محورِ فعالیت‌های دانشجویی دانشکدۀ مکانیک»
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید