انجمن علمی دانشکدۀ مکانیک شریف (محور)
انجمن علمی دانشکدۀ مکانیک شریف (محور)
خواندن ۴ دقیقه·۳ سال پیش

نه خانی آمده و نه خانی رفته است...

بررسی زیست دانشجویی در سایۀ تغییر رؤسا

علی محدث‌زاده، ورودی ۹۷ مهندسی مکانیک

سنت است که با تعویض دولت، علی‌الخصوص اگر با تغییر حزب و رویکرد سیاسی نیز همراه باشد، مدیران تأثیرگذار از وزیر و معاون وزیر و ... تغییر می‌یابند. حالا چه شد که رؤسای دانشگاه‌های برتر کشور‌ توسط دولت مشخص شد و نهادی مؤثر شناخته شدند که مدیرانش هر آینه، نیازمند تغییر، خدا می‌داند. به هر ترتیب، طی این سالیانی که گذشته است، رسم است که دولت‌ها، رؤسای دانشگاه‌ها را نیز تغییر می‌دهند.

وزیر علوم دولت‌ سیزدهم، کمی با عجلۀ بیشتر از اسلاف خود، دست به تغییر ترکیب رؤسای دانشگاه‌ها زد و رئیس جدیدی که بتواند معرف تغییر رویکرد دولت باشد، به شورای عالی انقلاب فرهنگی معرفی نمود. رئیس قبلی را می‌توان در ردۀ محافظه‌کاران تمام‌‌عیار طبقه‌بندی کرد؛ حامیان حفظ رَویه‌ها و روش‌های موجود و مدیران پشت میز‌نشین کم‌پیدا و پرمشغله. و البته در ردیف کسانی که مسئولیت تصمیم را بر گُردۀ شورایی انداخته و از روش ابوجهل[1] در کاهش مسئولیت تصمیم‌ها استفاده می‌نمودند.

مدیر جدید اما پشت‌ میزنشین نمی‌نماید. سابقه‌اش نمایان‌گر این است که کاری به حجم مخالفت‌ها و هیاهوی آن ندارد و کار خویش را ادامه می‌دهد و بر سر مبانی‌ نادرست و درستش استوار است. اگر به نتیجه‌ای رسد، حتماً آن را اعمال می‌کند؛ حتی اگر تمامی اطرافیان از مخالفانش باشند.

تصورم این است که این تغییر‌ها و تودیع و معارفه‌ها، در دو سطح از دانشجویان، دو اثر متفاوت باقی خواهد گذاشت. یک سطح، فعالان فرهنگی و دانشجویی هستند که بیشتر از باقی دانشجویان با مسئولین دانشگاه دست و پنجه نرم می‌کنند. طبعاً اینان از هر قانون آزادی‌بخش یا محدودکننده و هر تصمیم و انتصاب و ... اثر خواهند پذیرفت. فعالیت دانشجویی، حوزه‌های عمل فراوانی دارد و هویتش و مزایای آن نیز وابسته به آزادی عمل و عدم پاسخگویی نسبت به نهاد بالادستی است. آزادی عملی که از داوطلبانه‌بودن آن نیز نشأت می‌گیرد.

البته تعامل با مسئولانی که صراحت لهجۀ بیشتری دارند، به تجربه، می‌تواند آسان‌تر باشد. کارکردن همراه کسانی که در قول برای شما چک سفید می‌کشند و کار را به دانشجو واگذار کرده و خود را حامی فعالیت دانشجویی معرفی می‌کنند، ولی در عمل تنها فعالیت اجرایی صِرف را که خود از انجام آن عاجزند، آن هم با منت به دانشجو وامی‌گذارند، می‌تواند به مراتب دشوار‌تر باشد.

اما جدا از توصیفات فوق، سطح عام دانشجویان، نیاز‌ها، دغدغه‌‎ها و مشکلاتی دارد که ریشۀ بسیاری از این مشکلات، حاکمیت بلامنازع استاد در زمینة تدریس و مسائل مربوط به آن است. این دست مشکلات با این تودیع و معارفه‌ها حل‌ شدنی نیستند.مسئله آن‌جاست که اگر بخواهیم از این ساختار موجود، که با تغییر افراد هم تغییری نمی‌کند، رهایی پیدا کنیم، باید تعارض منافع را در آن مدیریت کنیم؛ این امر زمانی تحقق می‌یابد که مدیرانی غیر از هیئت‌علمی دانشگاه داشته باشیم. همان‌طور که در دیگر مسائل نیز چنین پیشنهادی می‌شود. (مانند وزرات بهداشت که باید به غیر پزشکان سپرده شود.)

معضلات متعددی پیش روی دانشجو برای شنیده‌شدن حرفش توسط استاد، وجود دارد. از تفاوت سن و دانش گرفته تا جایگاه و ... . اما به نظر، یکی از مهم‌ترین چیزهایی که در فضای دانشگاهی می‌لنگد، وجودنداشتن ساختاری برای شنیده‌شدن سخن دانشجوست. شرایط به طوری است که اگر استادی عدالت و انصاف را در دستور کار خود قرار دهد، از خصلت‌های نیکوی فردی اوست؛ وگرنه هیچ ساختاری او را وادار به چنین اقداماتی نمی‌کند. اگر چه معدود قانون‌هایی برای جلوگیری از حکومت مطلقۀ اساتید وجود دارد، ولی مسئولین دانشگاه دخالت در امور اساتید و تذکر به آنان و مطالبۀ اجرای همان قوانین را نیز با اکراه انجام می‌دهند و آن را نوعی تابوشکنی می‌دانند!

وجودنداشتن ساختاری که خوب اجراشدنش وابسته به خوب‌بودن افراد نباشد، حداقل دو دلیل دارد. اولی اینکه مسئولیت‌ها به‌صورت دوره‌ای بین بعضی از اعضای هیئت علمی یک دانشگاه یا یک دانشکده تقسیم می‌شود. یعنی این‌طور نیست که مسئول آموزش، حقیقتاً جایگاهی بالاتر در هرم مدیریتی داشته باشد. به تعبیر دیگر، سلسله مراتبی در دانشگاه وجود ندارد. این مسئله زمانی حادتر می‌شود که مسئول یک امر، از دیگر اساتید جایگاهی پایین‌تر یا سابقه‌ای کمتر داشته باشد. (مثلاً یک دانشیار به یک استاد تمام تعیین تکلیف کند.)

معضل دوم نیز مسئلۀ تعارض منافع است. اساساً نظارت هم‌صنف بر هم‌صنف، به یک شوخی شبیه‌تر است تا ساختاری نظارتی! در فضای دانشگاهی، استاد قانون‌گذار است. مجری این قانون نیز استاد است! ناظر بر اجرای درست این قانون نیز استاد است! در این شرایط و با این ساختار، انتظار نابجایی است اگر بخواهیم صدای دانشجو شنیده شود و اعتراضاتش جامة عمل بپوشند. به همین دلیل است که برای یک دانشجوی عادی، نه خانی رفته و نه خانی آمده است.

[1] چنین نقل شده که ابوجهل برای ترور پیامبر در لیله المبیت، پیشنهاد داد که عاملانش از چند قبلیه مختلف باشند تا کسی نتواند خون‌خواهی نماید.

خمشمحور۲۹شماره۲علی محدث‌زاده
صفحۀ نوشته‌های رسانه‌ای گروه محور - تأسیس ۱۳۷۲ - «محورِ فعالیت‌های دانشجویی دانشکدۀ مکانیک»
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید