محمدرضا حاجیزرگرباشی، ورودی 97 مهندسی مکانیک
خب، بچهها وقت قصهاس. بیاین (عین آدم!) بشینین اینجا که میخوام از شباهتها و تفاوتهای دانشکدههای مکانیک دانشگاههای مختلف دنیا براتون بگم.
خلاصه، دانشکدهی مکانیک دانشگاه خودمون که معرف حضورتون است و میدونین که چقدر همهمون خاطره با تکتک در و دیواراش داریم. نه تنها ما، بلکه استادای استادای ما که استادشون از استاداش که با استاداشون خاطرات اساطیری داشتن هم خیلی همیشه برامون تعریف میکردن و یاد و خاطرات رو تا خود مرحوم (شیخ بهائی) در دل ما زنده میکردن (هعی!). بگذریم؛ به هر حال انسان همیشه در حال رشده حتی اگه این رشد، در واقع به معنای نشستن تو کنج عزلت و سوارشدن بر امواج پیدرپی و تمام ناشدنی (!Undamped) تکلیفها و پروژههای گوناگون و رنگارنگ که در انواع طعمها و رنگهای مختلف هستند و به اقتضای سایز، نحوهی استعمال اونها متفاوت هست، باشه و نفهمی کی روز شد، کی شب شد و کلاً تباه بشی. البته خبر خوب اینکه تیم ما با تحقیقات گسترده در دیگر دانشگاههای مطرح دنیا نیز به نتیجههای مشابه رسیده است و دریافتیم که پوچی در انتظار همگان است و بهطور کلی، تباهی نتیجهی دانشگاهرفتن که نیست؛ اما حداقل نتیجهی مکانیکرفتن است (از همون اول اشتباه زدی داداش).
ولی این بدبختیها و مشکلهای یکسان، باعث نمیشه که همهی دانشگاهها مثل هم باشند و مطمئناً تفاوتهایی بین دانشگاهها موجود است؛ که از اونها میشه بهطور مثال اشاره کرد به زبانشون، اخلاقشون، رویش گیاهان خزیدهشده به در و دیوار دانشکده مکانیکشون (از اون لحاظ عرض میکنم که خیلی بااصالت و قدیمیه این دانشکده). البته شاید فکرکنین استادهاشون هم متفاوت هستن؛ امّا نه! چندین قرن پیش شاعر بزرگ ایرانی این مشکل رو برای ما حل نمود و گفت:
«اساتید عالم که ورا در تنگنا دیدند رو خندان نموده جامهاش بدریدند
سپس صدا کردند شیر شیران خدا یاور حق علیه باطل، تابش پور را
زآن روز دریافتند همگان در این عالم و آن که گویی شریف است کل این عالم و آن»
میدونم وزن و زیبایی نداره ولی در دفاع باید بگم که تیم ما، فقط مکانیکی هستن و اگر فکر میکنین توی خوندن ادبیات (بهخصوص سبک خراسانی!) کوتاهی کردیم، به هر حال عذر ما دانشجویانِ مکانیک بلد (و ظاهراً شعر نابلد و بیادب!) را بپذیرید.
اما از استادها و شباهتشون که بگذریم، میرسیم به آموزش دانشگاههایِ دیگرِ دنیا. خبرها حاکی از آن است که شاید در عرصهی سیاست، آموزش دانشکدهی مکانیک شریف، مدبّرانه در حال جولان باشد؛ اما آموزشِ دیگر دانشگاهها هم، کمی از آنها نداشته و حتی در حوزههای غیرسیاسی هم شباهتهای چشمگیری به این گروه مرموز دارند؛ که از جملهی آنها، جا دارد به این مورد عجیب که همین الآن به دستمون رسید توجهتون رو جلب کنم:
پس از تحقیقات سرّی و مخفیانهی تیم ما در زمینهی آموزش دانشکدههای مکانیک دانشگاهها، این تیم دریافت که نه تنها خدمهی دانشکدهی مکانیک خودمان، بلکه خدمهی دانشکدههای مکانیک اقصی نقاط دنیا نیز بهشدت شبیه همین خانم خسروانی هستند و اصلاً در ژاپن به مسئول آموزش، لقب «اُااس، رو آن» را دادهاند که همونطور که میبینید، واضح است که از کجا آمده و چگونه دستان پشت پرده، دوباره به روی پرده آمدهاند!
حسن ختام هم اینکه نهایتاً جا داره از تیم تحقیقاتی تشکر کنم و بگم پس از تلاش شبانهروزی آنها (حدود دو ساعت!)، به این نتیجه رسیدیم که دانشکدهی مکانیک در همهجا یکسان است و اگه میخواین اپلای کنین گام اولش خروج از مکانیک در جایجای عالم است؛ چون توی مکانیک آخرش شما را با تعمیرکارا اشتباه میگیرن و میگن (آیندهی مکانیک تنظیم باد لاستیک).
راستی شاید باورتون نشه؛ ولی اصل این شعار چینی بوده و پس از طی یک دوران فارسی سخت و عبور مقتدرانه از کرونای چینی به شعاری کاربردی، بهخصوص در زمین والیبال تبدیل شده و منجر به جلوگیری از روانهشدن شعارها و فحشهای بدتر میگردد.
بههرحال امیدوارم چیزی به سواد شما دوستان اضافه نموده باشیم (مثل گزازهای آزِ ترمو و سیالات) و بتوانید از دانش نامحدودی که ما در اختیارتان گذاشتیم نهایت استفاده را ببرید! حالا بگین تیم تحقیقاتی هیچکاری نکرده؛ بفرما تحلیل موشکافانهتر میخواین؟ بَسِتونه دیگه خوش باشین و بدونین که قصهمون هم به سررسید و عین همون آدم، پاشین برین تا ما هم یهکم پروژههامون رو بنویسیم و روی بدبختیامون موجسواری کنیم.