در این سرای بیکسی، کسی به شانه میزند
که سال نو دم در است و درب خانه میزند
دگر نمانده طاقتی بدین دو دست و مادرم
سرِ تمیزی گلیم هال، چانه میزند
کنون که میکشد ز بنده کار او، چو نیگِری
پدر مرا بدان زبان، به تازیانه میزند
و دید و بازدید را، فقط بداندَش خدا
به مغز سالمی ز من، زیان چگونه میزند
دل خراب من دگر خرابتر نمیشود
بسی که شوهر عمه، حرف احمقانه میزند
به بچههای تخس و شر، کتکزدن چه خوشصداست
کمی ز حال خوب، بر دلم جوانه میزند
و شب شود و من رها؟ نه! تازه وقت آن شده
که آتش از دهانِ سیدَبِل۱ زبانه میزند
ز بچگی که عید ما، به پیک و مشق سر شده
مُدَرِّسم نمک چرا، به زخم کهنه میزند؟
پروژۀ ریلیس۲شده، چو قوز روی قوز من
چرا که سنگ، زخم را به پابرهنه میزند
سلامت ار از این لول۳، گذر کنم، به حال من
سوال امتحان چه خنده موذیانه میزند
و ترم زوج دیگری گذر کند و دستِ من
برای حفظ سرخیاش، خودش به گونه میزند
ردیف و خوش نباشد او، به زندگی هر آن کسی
سخن ز سال نو به لحن شاعرانه میزند
[1] CW
[2] Release
[3] Level