شکافی در مفهوم ابعاد
فاطمه شجاعی، ورودی ۹۸ مهندسی دریا
بوی غذاهای مختلفی شما را سردرگم میکند، هر نوع خوراکی در اینجا پیدا میشود. از آش رشتۀ داغ و ساندویچهای فلافل گرفته تا باقلواهای شیرین تبریز و قطاب اصیل یزد و پفکهای بهاصطلاح هندی! ممکن است از یک سمتوسو صدای موسیقیهای سنتی را هم بشنوید و نگاهتان در لباسهای محلی برخی افراد نیز گیر کند. برخی اوقات هم بازار کیفهای چرمی و فروش تابلوهای دستساز و فیروزهکوبیهای اصفهان داغ میشود و افرادی که سوغاتیهای شهر خود را به رخ رفقای خود میکشند. نگران نباشید در اینجا برای اهالی کتاب و نرمافزارهای مختلف نیز تدابیر خاصی اندیشیده شده است. از نرمافزارهای مختلف مهندسی گرفته تا کتاب داستان حنا دختری در مزرعه در اینجا موجود است! حتماً برایتان سؤال میشود که «اینجا» کجاست؟
شاید با خودتان میگویید ممکن است محل برگزاری نمایشگاههای موقت باشد، شاید هم بازارچهای برای اجناس مختلف و شاید هم یک خیریه! خب باید بگویم که حدسهایتان اشتباه است! اینجا دانشگاه صنعتی شریف است، واقع در خیابان آزادی! جایی که شاید باور این حرفها برای افراد بیرون از این دیوارها دشوار باشد و تا حدودی ناممکن. راستش را بخواهید اولین بار برای من هم تعجببرانگیز بود. آخر دانشگاه و این کارها؟ آن هم از نوع شریف و شریفیجماعتش؟
قبل از ورودم به دانشگاه، شنیدهها حاکی از این بود که یک مشت آهوخوانِ تکبعدی (با عرض ارادت به خر محترم) با استعمال انواع گل (انشاءالله که از نوع گاوزبان) سعی در افزایش تمرکز و بازدهی خود دارند! راست و دروغش را که کنار بگذاریم، از استخر زیبای شریف و سالن ورزشی جباری برایتان بگویم؛ انواع ورزشها از فوتسال گرفته تا شطرنج و صخرهنوردی در آنجا موجود است و بساط لیگهای والیبال و بسکتبال دانشکدهای نیز همیشه داغ! اگر در تالارها نشسته بودید و صدای داد و بیدادی حواستان را پرت کرد، اصلاً نترسید؛ احتمالاً رفقا سقف جباری را یکجا پایین کشیدهاند. کمی جلوتر با ساختمانی روبهرو میشویم که تعدادی دانشجویِ مهندسِ هنرمند زحمت خوشگلسازی داخل و پلههای آن را کشیدهاند؛ از گوشه و کنار هم صدای موسیقی ملایم و شاید هم تا کمی گوشخراش شنیده میشود که احتمالاً یک دانشجوی اهلِ دل سعی دارد تا کمی از دنیای صلب صفر و یکها و چرخ دندهها و... فاصله بگیرد و خود را وارد دنیای تارها و سهتارها کند؛ شاید هم هوای عاشقی به سرش زده است و در جنون به سر میبرد.
«مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد/ نقش هر نغمه که زد راه به جایی دارد»
منبع این صداها و آوازها کانون موسیقی است، واقع در ساختمان شهید رضایی دانشگاه صنعتی شریف! داشتم از پلههای رنگیرنگی و ستونهای نقاشیشدۀ اینجا برایتان میگفتم که زحمتش را بچههای هنرهای تجسمی کشیدهاند. این کانون در هر ترم کارگاههای آموزشی و کلاسهای متفاوتی برای علاقهمندان به هنر برگزار میکند. کانون شعر و ادب هم با برگزاری همخوانی کتاب و حلقههای حافظخوانی و شاهنامه نقش مهمی در پاسداری از زبان فارسی در بین هجوم بیرحمانۀ کلمات خارجی در کلمات روزمرۀ ما دارد. روحیۀ همدلی و خیرخواهانۀ دانشجویان دانشگاه، کانون یاریگران و خیریۀ فردای سبز را به راه انداخته است که البته هرکدامشان با اهداف متفاوتی فعالیتهای خود را جلو میبرند و دوستداران محیطزیستی که حال و هوای زمین و آسمان را دارند.
اگر حوالی انتخاباتها، 16 آذر، 9 دی و ... از همکف ابن سینا (یا به قول خودمان ابنس!) عبور کنید یک جماعت انجمن اسلامی و بسیجی را میبینید که به نحوی یکدیگر را مورد عنایت قرار میدهند و جامعه اسلامیای که با نماد شازده کوچولو سعی در شکافتن معنای عمیق تعاریف و مباحث اندیشهای دارد. اگر به نیمطبقۀ ابنس سری بزنید با دفتر کانون کوثر و قرآن و عترت مواجه میشوید. کانون قرآن و عترت با برگزاری جلسات همخوانی قرآن در ماه رمضان و مسابقات مختلف حفظ، تفسیر، احکام و ... محل مناسبی برای علاقهمندان این حوزه ایجاد کرده است. از تمامی اینها که بگذریم سخن مسجد دانشگاه خوشتر است. مسجدی با یک حوض بزرگِ دارای ماهیهای قرمز در وسط حیاط و کاشیهای فیروزهای، محل تجمع هر دانشجویی با هر طرز فکر و عقیدهای است. هیئتالزهرایی که تماماً توسط خود دانشجویان مدیریت و اداره میشود و در هر مناسبتی میزبان میهمانانی از داخل و خارج دانشگاه میباشد. در کنار تمامی این تشکلها و کانونها - با عرض معذرت از انجمن مستقل و دیگر کانونها که به دلیل محدودیت کلمات از آوردن اسمشان معذوریم - انجمنهای علمی دانشکدهها نیز با برگزاری وبینارها، نشستهای علمی و فرهنگی، مسابقات و ... فعالیتهای مؤثری انجام میدهد.
این هفتصدوخردهای کلمه را گفتم، از ساندویچهای فلافل تا مسابقات انجمن علمی را به هم بافتم تا برایتان بگویم که در کنار ناموس دانشجویان و اساتید دانشگاه که همان معدلشان است، چه میگذرد. نمیدانم شاید اکنون معنای تکبعدیبودن برایتان تغییر پیدا کرده باشد. از اینجا به بعد دیگر قضاوت با خودتان!