بررسی مسیر مهندسین پس از فارغالتحصیلی
صالحه کیوانلو، ورودی ۹۸ مهندسی دریا
رشتههای فنی در ایران طرفداران پروپاقرص زیادی دارند؛ اما در سالهای اخیر، با وجود بیمهریهای ریشهدار و چندیندههای به علوم انسانی، شاهد افزایش تعداد دانشجویانی هستیم که برای ادامۀ تحصیل از رشتههای مهندسی به سراغ رشتههای علوم انسانی میروند.
نگاهی به نمودار زیر نشان میدهد که تعداد قبولی دانشجویان فنی و پایه در کنکور ارشد علوم انسانی طی ۱۰ سال (۱۳۸۲ تا ۱۳۹۲)، بیست برابر شده است.
«بهاره آروین»، دکتراي جامعهشناسی، در مقالهاي در روزنامۀ دنیاي اقتصاد بخشی از سرخوردگی نظام مهندسی را به ماهیت خودِ رشتههاي مهندسی ارجاع میدهد. این پدیده نهتنها در ایران، بلکه در غرب هم مسئلهاي مورد توجه است. فیلسوف و جامعهشناس مجار، «گئورگ لوکاچ» این مشکل را پیامد ناخواسته و اجتنابناپذیر علوم طبیعی جدید میداند؛ چراکه تخصصیشدن بسیار زیاد مهندسان در یک حوزه و متمرکزشدن بر سر یک مسئلۀ ریز و جزیی، آنها را از فضاي اجتماعی و فکري جدا میکند.
بسیاري از افراد، دلیل جدایی از مهندسی را پرداختن به مسائل کوچک و اثرگذاري کوچک آن در جامعه و حتی در صنعت عنوان کردهاند. جمع زیادي از این دانشجویان، افراد موفق رشتۀ کارشناسی خویش بودهاند که این اعتمادبهنفس را براي ایجاد تغییرات بزرگتر و تحولات عمیقتر پیدا کردهاند.
بخش مهمی از تغییررشتهايها کسانیاند که پیگیر دغدغههاي متعالی خویش هستند و اثرگذاريهاي بالاتر و کلانتر را قصد میکنند و تصمیم به تغییر رشته میگیرند. جداي از اهمیت خود این رشتهها، شرایط خاص موجود در کشور هم در پررنگشدنشاننقشی اساسی داشته است؛ مسلماً اولین رشتهاي که باید از آن نام برد، اقتصاد است؛ امروزه دانشکدههاي اقتصاد مهم ما مملو از بلندپروازانی هستند که به قصد اثرگذاريهاي وسیع ملی، پا به حوزة علوم انسانی گذاشتهاند. پس از آن، مدیریت قرار دارد و رشتههاي سیاستگذاري و ارتباطات را هم باید از مقاصد مهم این دانشجویان دانست.
اثر حضور فیزیکی دانشکدة مدیریت و اقتصاد و نیز گروه فلسفۀعلم در دانشگاه شریف و همچنین ارائۀ واحدها و دورههاي فرعی علوم انسانی در دورۀ کارشناسی، در ایجاد جریان تغییر رشته بسیار مهم است و فرصتهایی را براي دانشجویان رشتههاي فنی پدید میآورد تا بتوانند علوم انسانی را تجربه کنند. نگاه بسیاري از دانشجویان پس از این تجربهها تغییر کرده و منجر به تغییر رشته میشود.
طلب علم، فهم و پیبردن به ندانستهها انگیزهاي جدي است که همواره افرادی را به سمت تحصیلات دانشگاهی میکشاند. «دکتر گلشنی» عضو بازنشستۀ هیئت علمی دانشگاه شریف بخش مهمی از افرادی را که براي ادامۀ تحصیل کارشناسی ارشد به رشتۀ فلسفۀ علم روی میآورند، از جنس کسانی میدانست که بهطور معمول در دورة کارشناسی از موقعیت خوبی برخوردار بودهاند، اما نمیتوانستهاند از سؤالات فلسفی و عقلی خویش بگذرند. ایشان همچنین اثر خستگی دانشجویان در نظام مهندسی را بسیار حائز اهمیت میداند. فضاي خشک موجود در دانشکدههاي مهندسی و علوم پایه افراد را به سمت رشتههاي علوم انسانی که طراوت علمی و نشاط معرفتی در آنها حضور دارد، سوق میدهد.
از عوامل دیگر این موضوع، این است که دانشجویان به اَشکال مختلف از متفکران اثر میپذیرند؛ گاهی در اثر مواجهشدن مستقیم با آنها در فضاي دانشگاه، گاهی از طریق ورود به مجادلات اندیشهاي فعال در جامعه و اثرگذار بر داخل دانشگاه و ... که میتواند به اندازهاي قوي باشد که فرد را از ادامۀ تحصیل در رشتۀ خود منصرف کرده و به تغییر رشته متمایل کند.
علاوه بر آن، عدهای از تغییررشتهدهندگان، حضور در تشکلهایی مانند بسیج و انجمن اسلامی را به علت ماهیت فعالیتهایشان و نیز هویت پررنگی که در دانشگاه دارند، روي تصمیمات اعضاي خویش اثرگذار دانستهاند.
از سوی دیگر، بخش مهمی از این جریان را کسانی تشکیل میدهند که خواستههاي خویش را در دوران کارشناسی نیافتهاند و بهدنبال پیداکردن راهی متفاوت با گذشته هستند. در فرار از مهندسی، رشتۀ مقصد اهمیتی ندارد؛ تنها نکتۀ مهم جوّ دانشگاههاي کشور است. از آنجا که این افراد بسیار تحت تأثیر جریانهاي محیطیاند، به رشتههایی که مد شدهاند، تمایل دارند. هماکنون رشتههاي مدیریت و اقتصاد در دانشگاه، پربسامدترین نام از رشتههاي علوم انسانی هستند که به گوش این افراد میخورند.
عدهای از آنان نیز کسانی هستند که جنبههاي شخصی انتخاب رشتۀ آنها خیلی بیشتر است. بهطور عمده دو ویژگی اصلی وجود دارد که این افراد را به سمت خود میکشاند؛ اولاً ارزش مادي مدرك و قابلیت تبدیل آن به شغل پردرآمد و ثانیاً سودآوري خود علم مورد نظر؛ در واقع برخی رشتههاي علوم انسانی پولسازتر هستند و مقصد جذابی براي دانشجویانی که علاقۀ خاصی به فضاي علمیِ مهندسی ندارند، محسوب میشوند. مسلماً رشتۀ ام.بی.اي یکی از مقاصد اصلی چنین تیپ دانشجویانی است که فهمیدهاند رشتهشان تنها بخش کوچکی از مجموعۀ مهارتها و اطلاعاتی است که براي راهاندازي یک تجارت مورد نیاز است. دیگر گرایشهاي مدیریت هم مورد توجه دانشجویان فنی و پایه هستند. باید توجه داشت که منطق تصمیمگیري و اهداف ایشان نسبت به دورة کارشناسی مهندسی تغییري نکرده است؛ تفاوت اصلی نسبت به گذشته، این است که آنان فهمیدهاند مهندسی راه درستی براي نیل به مقاصد بزرگی که در سر داشتهاند، نیست.
برخی دیگر از دانشجویان نیز تصریح داشتهاند که رشتهاي را انتخاب کردهاند که با منافع شخصیشان در تعارض بوده است؛ در حالی که آنها هدف خدمت به کشور را داشتهاند.
در حال حاضر برخلاف اوایل دهۀ ۸۰ که چنین تصمیمی کاملاً به ارادة خود فرد بستگی داشت، فضایی در دانشکدههاي تراز اول مهندسی و علوم پایه بهوجود آمده که وقوع چنین اتفاقی را سادهتر میکند. حداقل در برخی رشتهها جو گذشته برقرار نیست و جمع، روي تصمیمات افراد مؤثر است. از جمله دانشگاه شریف که فضای آن براي تغییر رشته آمادهتر است.